معرفی شخصیت ها ، اندیشه ها، دیدگاه ها و تجربه ها و آرمان های آنان |
نشر در آسمایی: 10.01.2011
دکتور اکرم عثمان- از
گفته ها تا ناگفته ها |
نشر در آسمایی: 06.11.2010 همراه با پرسش هایی در مورد طرح «ما چی خواهیم کرد» «آیا عبدالباری جهانی در آستانه ی جهنم قرار دارد؟» گفت و شنود اختصاصی با شاعر نامور عبدالباری جهانی |
نشر در آسمایی: 20.10.2010 زما ایډیال : «افغان انسان» ازادي ، بشري حقونه او د بیان ازادي د ژوندی افغانستان لپاره، خو نه د افغانستان په هدیره کې
سره د اسمایی د ځانګړی خبری اتری
|
نشر در آسمایی: 12.10.2010 دوم...از تجزیه ی ناگهانی افغانستان سخت هراس دارم؛ زیرا تجزیه افغانستان نه تنها که عملی و منطقی نیست، بل تمام منطقه را برای سالها در خون و آتش خواهد انداخت. در صورت تجزیه ی افغانستان، طالبانیزم به شکل خشن تر و بی رحمانه تر آن برخواهد گشت، و کسانی که ساده لوحانه فکر می کنند که در گوشه ی قومی شان در سایه ی تانک های "قوای دوست" کیف خواهند کرد، قربانیان نخستین خواهند بود؛ زیرا ...ادامه... |
تاریخ نشر : 21.06.2010
گردنه ها و چرخشگاه های زنده گی و آرمان ها، افکار و کرده های رزاق مامون از زبان خودش .. در سال 1356 برای اولین بار مؤفق شدم که کتاب «ما چه می گوییم» اثر سید قطب را مبلغ بیست و پنج افغانی خریداری کنم. ظرف یکی دو ماه، کل متن کتاب مذکور را تقریباً در حافظه جا داده بودم. حالا هم بند ها و پروگراف های آن را در خاطر دارم. این کتاب در من نوعی احساس خطر و بدبینی نسبت به جامعه محیط شهری را تقویت می کرد. «کتاب امریکایی که من دیدم» سید قطب به طور شعاری بر من تأثیر گذاشت و من می توانستم در جمع کسانی که خود را اخوانی برجسته تلقی می کردند، زمینه فخرفروشی برای ابراز شخصیت، فخر فروشی کنم! اما با همه این ها، آثار سید قطب و سپس آثار مولانا مودودی اسباب ترضیه فکر و خاطر مرا فراهم نمی کردند. خیلی سعی می کردم نسبت به افکار ایشان مؤمن جلوه کنم؛ در حقیقت امر، روحم بی میل می بود. شاید همه این آثار، زنده گی و محیط اجتماعی را نقد می کردند و حتا حرکت این آثار منافی محیط واقعی زنده گی بود. سردار داوود برخی از جوانان نهضت اسلامی را در میانه سال های 1355- 1356 اعدام کرد که در آن جمله، انجنیر حبیب الرحمن، دکتر عمر و مولوی حبیب الرحمان بودند. روحیه ماتم ...متن کامل...
|
تاریخ نشر : 22.03.2010
از جمله با این پرسش ها: - چی وقت نخستين تخمه های شک در مورد راهي که ح . د . خ . ا ميرفت در ذهن تان پديد آمد و اين شک کدام عرصه ها و موارد را احتوا مينمود؟ - چرا بر شما اتهام عضویت در سی ای ای را وارد ساختند؟ - شما افکار و آرمانهای سياسی و اجتماعی امروزی تان را چی گونه تعريف ميکنيد (کمونيستی، سوسياليستی ، سوسيال دموکراتيک ، ليبرال و يا چيز ديگر ) ؟ - زندان چه چيزهایی را به شما آموخت ؟ - آيا حالا شما عضو کدام حزب ويا سازمان سياسی هستيد ؟ |
از جمله با این پرسش ها: - شما در افغانستان در رشته ساینس تحصیل کردید؛ چی سبب شد تا در آلمان در رشته فلسفه تحصیل کنید؟ - تحصیل فلسفه و مطالعات فلسفی تا چی حد و چی گونه دیدگاه شما در مورد مسایل افغانستان را تغییر داد؟ - شما روی مفهوم دیالکتیک تاکید می ورزید؛ آیا فلسفه مارکس مگر روی دیالکتیک استوار نیست و اگر است پس مشکل اساسی شما با مارکس در چیست؟ - شما به درجه اول خود را انتی کمونیست تعریف می کنید و یا دیموکرات؟ - آیا شما بین دیدگاه های مارکس و لینین فرقی مشاهده می کنید ؟.... |
نشر: 15.07.2009 اکبر کرگر سره د اسمایی ځانګړی خبری اتری
د دی خبری اتری ځینی پوښتنی: |
6 - «هجاگو جهنمی» : انگاشـت های واضح: سـخنی با فـرزند زمـانه |
5 - ملیحـه احـــراری: در حاشیه ی گفت و شنود تازه ی آسمایی |
چند پرسش از آقای سیاه سنگ |
2- ع. سمندر : اظهار تبریک و استفسار صمیمانه |
11.05.2009 آســمایی با ناگفته های صبورالله سـیاه سـنگ
...چرا نباید از زندان پلچرخی سپاسگزار باشـم؟ از هـمـانجـا "زندگـی" را آموختم. بیشـتر از هفت سـال آزگار، شب و روز آشـنا شـدن با چند هزار آدم سـیاسـی از چـپ و راسـت و مـیانه تا افـراطیون، مـاجراجـوهـا، افغانهـا و بیگانگانی که با برچسب سـازمـانهـای اسـتخباراتی برون از افغانسـتان بازداشـت شـده بودند، کـرکترهـای گوناگونی از پرسـشـگـران (مسـتنطقین) کارآزموده و نوپا، زندانبانهـای پیر و جـوان، پلیسـهـای کارکشـته و تازه کار، و هـم صدهـا گنهکار و بیگناه بیطرف و غیر سـیاسـی که به اتهـام این یا آن سـازمـان/ حزب یا تنظیم زندانی شـده بودند، به دیوانه ترین انسـان روی زمـین هـم درسـهـای زیادی مـی آموزاند... ... هـنگامـی که از زندان برآمدم، از آنچـه که بتوان نامش را "خـانه و خـانواده" گذاشـت، چیزی بر جـا نمـانده بود... ...بسـیاری از کودکان سـرگـردانی که در نوشـته هـایم دیده میشـوند، کارتونهـای کودکـی خـودم هسـتند. فـراتر از بازآفـرینی آن سـالهـای هـیچمدار در داسـتانهـای کوتاه و نوشـته هـای روانشـناسـانه، هـوده و کارآیی دیگـری در آن سـوژه هـا نمیبینم... ... سـی و پنچ سـال میشـود که قلمزن آسـمـانهـا مـرا از "راه راسـت" دور انداخته اسـت. حالا از شـرم زمـانه هـم نمیتوانم راسـتگـرا شـوم! از شـوخی گذشـته، آنچـه شـمـا رخهـای تجربه نشـده چـپ کلاسـیک مینامید، در نگاه مـن رگه هـا و پیچـه هـای رسـنده به چـپ اند... ...اگـر میهـندوسـت میبودم و سـرنوشـت افغانسـتان را برتر از سـرنوشـت خـانواده خـود میدانسـتم، آن کشـور را رهـا کـرده و به گوشـه رسـتگاری کانادا پناه نمی آوردم. چرا نباید با خـود راسـت گفت؟...متن کامل... بخش ویژهء آثار صبورالله سیاه سنگ در آسمایی لینک تمام آثار منتشره از صبورالله سیاه سنگ
|
رسیدن به آسمایی: 01.04.2009 ؛ نشر
در آسمایی: 05.04.2009
گفت و شنود ویژه با دستگیر روشنیالی ... سخیداد هاتف - ممکن است کمی در باره ی سیر تحول فکری تان سخن بگویید: چه چرخش ها و نقطه های عطفی را در این مسیر می بینید؟ دستگیر روشنیالی - من در سير تحول فکري پیشرفت ها و عقب گردهایی داشته ام...... در تحول فکری من مرحله یی پيش آمد که من بدون اين که پشتوانه نو ذهنی را به دست آورده باشم پشتوانه ی ذهنی قبلی را از دست دادم. در آن برهه در حالت دشوار ذهنی و روانی قرار گرفته و خود را در خلا احساس می کردم. از يک جانب تصورات فکری ديروزی و از جانب ديگر تصورات فکری نوين مرا فشار ميدادند. يکی را بايد انتخاب ميکردم. نزديک بود در دامن قوم پرستی سقوط کنم و به جای "طبقه"، " قوم" را به معيار قضاوت هاي خويش تبديل کنم. اما من راه نوينې را اختيار کردم...ادامه...
|
انجام گفت و شنود: 25.02.2009 ؛ نشر : 05.03.2009
گفت و شنود ویژه با سخیداد هاتف
- زنده گی نامه کوتاه سخیداد هاتف - بخش نخست- زنگی که دل و دماغ را می خراشید - بخش دوم - پنجره ها هنوز بسته اند - بخش سوم- آینده را نباید قربانی گذشته کرد - بخش چهارم - شانه خالی نکردن از مسوولیت های روشنفکرانه - بخش ششم و پایانی -از اوباما تا به ما
- پاسخ سخیداد هاتف به پرسش نصیر سهام قلم توضیح( در پاسخ به نقد آقای اسماعیل اکبر) |