رسیدن: 19.04.2011 ؛ نشر : 26.04.2011 حکمت مانا
جهان ها، با امکانات بالقوه و حاضری که برای زنده گی کردن در اختیار انسان ها می گذارند تعریف و فهمیده می شوند. از این جمله است دنیای مجازی- یعنی دنیای انترنیت. شاه کلید و ابرابزار این دنیا...ادامه... |
رسیدن: 18.04.2011 ؛ نشر : 19.04.2011 سارا" رضايي" از ولایت غور |
نشر : 12.04.2011 حمید عبیدی از سلسله ی سیماهای جوان از قعر ناداری تا تریبون جهانی پدر و مادرش با آن که بی سواد و نادار بودند، اما تعلیم و تحصیل دوازده فرزند، را فرض زنده گی قرار داده بودند. « پدرم کارگر ساختمانی بود و کف دستانش همیشه پر از کفیده گی های خونین . پدرم خود و نیز زنده گی توانفرسایش ، به ما می گفت که اگر بخواهیم زنده گی بهتری داشته باشیم باید تمام توان مان را متوجه درس و مکتب بسازیم » . در نخستین سال های مکتب ، چون معلم بیولوژی اش را دوست داشت، وی را سرمشق زنده گیش قرار داده و آرزو داشت در آینده معلم شود. و اما برگشت به افغانستان و به خصوص فاجعه ی منفجر ساختن پیکره های بودا توسط طالبان، انگیزه های دیگری را در او پرورش دادند که راهش را به ...ادامه... |
نادیه قانع
"من یک آلمانی افغان الاصل هستم" |
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛ فوتوگالری... |
ورود به صفحهء نخست شمارهء: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37 ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛ 51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 |
رسیدن: 04.05.2011 ؛ نشر : 04.05.2011 پرتو نادری گزینهء شعری«با گام های نخستین»، تجربه های نخستین من اند، مانند پرپر زدن پرنده ی جوانی که می خواهد نخستین پروازرا تجربه کند. پرپرمی زند و به آسمان نگاه می کند، از ژرفا و پهنای آسمان می هراسد، به بالهایش نگاه می کند و پرپر می زند و تا می خواهد پروازکند که حس نا شناخته ای در رگهایش می دود و می هراسد که مباد بالهایش درآسمان از پروازبماند ونفس سوخته چنان پاره سنگی بر زمین افتد. کس چه می داند که نخستین پرواز برای پرندهء جوانی چه تجربهء لذت بخشی است! شاید لذتبخش تراز نخستین دیدارعاشقانه در یک شب مهتابی. شعرهای گرد آمده در گزینهء شعری«با گامهای نخستین» گویی به نخستین گامها جوانی بی تجربه یی می ماند، که اشتیاق هم آغوشی با موج ها او را بیتابانه به سوی دریا می کشاند. گامهای های...ادامه... نوشتارهای قبلی : |
رسیدن: 25.04.2011 ؛ نشر : 25.04.2011 شهرنوش میراث چخوف در آفریده های نویسا ... شاید منصفانه نباشد که نویسنده هزاره سوم را با نویسنده یی که صد و هفت سال از مرگش می گذرد، مقایسه کنیم. آنتوان چخوف و خالد نویسا راویان دو نسل متفاوت اند. از سوی دیگر هدف این همسان پنداری، اشاره به تقلید نیست؛ بل می خواهم بگویم که نویسا به شدت از ...ادامه... |
رسیدن: 22.04.2011 ؛ نشر : 22.04.2011 "به تمام زن های خانواده ام که دانش خود را با من تقسیم کرده اند." |
رسیدن: 17.04.2011 ؛ نشر : 19.04.2011 غلام حيدر يگانه سفـرِ تـرانه ترانه، خیلی کم خوراک بود. مادر کلان دید که قدش بلند نه رفته و رخساره هايش مثل گل ها سرخ نيست و وقتی كه به روستا بر مي گشت او را با خود برد و گفت تا كاملاً وضعش بهتر نه شود، نه خواهد گذاشت که باز گردد. ترانه روستا را دوست داشت و روز اول تا...ادامه... |
رسیدن: 12.04.2011 ؛ نشر : 12.04.2011 کاکه تیغون قدرشناسی
بعضی ها قدر بعضی چیز ها را نه
می دانند و بعضی ها هم قدر هیچ چیز را. بعضی های دیگر اما قدر چیزهایی
را می دانند که هیچکس قدر آن را نه می داند. |