"شوهر زن بیوه" رمانی در باب جنگ افغان و انگلیس
سید محمدرضا عالی پیامشعری ازسیّد محمّد رضا عالی پیام- یک ایرانی شجاع که همچو او هر کی است همیشه سبز باد

وبلاگ - افاضات آقای هالو

 

سالمرگ نادر نادرپور؛ از حدیث نفس تا تعهد
نوميالي شاعر او سياستوال اجمل خټك له دې نړۍ سترګې پټې كړې

رسیدن به آسمایی: 08.02.2010 ؛ نشر در آسمایی: 09.02.2010

جاویدفرهاد

چند دقیقه در"عقربه ی چهارم"

نقدی درباره ی یک شعر

"عقربه ی چهارم"،مجموعه ی شعرهاییست از "محمدیاسین نگاه"؛ شاعری با درک ودریافت خودش که چندی پیش منتشر شده است.

برای سامان بخشی بهتر گپ و گفت در باره ی شعر های این مجموعه ، تاٴملم را در مورد  یک...ادامه...

 

رسیدن به آسمایی: 19.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 20.01.2010

منصور سایل شباهنگ

فریاد کن و دو شعر دیگر

سروده های دیگر در آرشیف اسمایی

 رسیدن به آسمایی: 06.02.2010 ؛ نشر در آسمایی: 08.02.2010

منصور سایل شبآهنگ

فریاد کن

رسیدن به آسمایی: 05.02.2010 ؛ نشر در آسمایی: 05.02.2010

سید همایون شاه عالمی

- تاج  ِ فقر

- ره ِ آزاده گی

 

 

رسیدن به آسمایی: 27.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 27.01.2010

ع رفیعی

7 دلو 1388 هرات

کنفرانس لندن

 

رسیدن به آسمایی: 25.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 25.01.2010

وحيد صمدزی

 

تاملی بر سينمای ما

شبح سينما و شبه سينماگر

 

رسیدن به آسمایی: 23.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 25.01.2010

سید عبدالله ولي زی

 

پښتو تاریخي ناول

 

«له سوداګرۍ تر سردارۍ»

 

چاپ شو

رسیدن به آسمایی: 20.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 22.01.2010

انجنیر صدیق قیام

فراز و نشیب موسیقی

 در سر زمین ما

به استناد تاریخ نویسان ما ، موسیقی در سر زمین ما به شکل اولی و ابتدایی آن مذهبی بود و با سرود های آریایی نشو و نما کرده و با مهاجرین آریایی به هند فارس انتقال گردیده است . این موسیقی در عصر ویدی شکل دیگری داشته و در عصر اوستا تحول پذیرفته و حرکت ها ی تازه ای را در هند و فارس به وجود آورد . سرودهای ویدی از رواج موسیقی در عصر یما اولین  پادشاه آریایی ها و پیشدادیان بلخ گواهی میدهد، در عصر زردشت ( گات ها) که با تغیر کلمه به شکل کات یا گات ، پرده موسیقی معنی میدهد . موسیقی نیاشی باختر به شکل نیاشی باقی ماند ، ولی...ادامه...

رسیدن به آسمایی: 21.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 21.01.2010

حمیرا نکهت دستگیرزاده

درخت صدا

 صفحه ویژه حمیرا نکهت دستگیرزاده

رسیدن به آسمایی: 19.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 20.01.2010

صالحه وهاب واصل

آیینۀ دلو چند سروده دیگر

 رسیدن به آسمایی: 11.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 14.01.2010

ملک ستیز

نظری بر زنده گینامه ی انجنیر خیر محمد کارگر

به تاریخ نهم ماه جنوری سال 2010 جنازۀ شخصیت خدمتگذار کشور انجنیر خیر محمد کارگر با حضور تعداد کثیری از علاقه مندانش  در شهر کوپنهاگن کشور دنمارک به خاک سپرده شد.  اینجا سخنرانی ملک ستیز-داماد مرحوم انجنیر خیر محمد کارگر- بر جنازۀ آن مرحوم  را برای یادکرد از کارهای نیک وی به نشر می سپاریم...ادامه...

طنز با کاکه تیغون

طنز با ابراهیم نبوی

ورود به صفحهء نخست شمارهء: 1 ؛  2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛  8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛  20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30  ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35

ورود به ویژه نامه ها و صفحات آرشیف آسمایی

 

رسیدن به آسمایی: 02.02.2010 ؛ نشر در آسمایی: 03.02.2010

رسول پویان

توفان وحشی

 

ابراهیم نبوی

کالبد شکافی دو انقلاب

زادروز چخوف؛ راوی بزرگ قصه‌‌های کوچک

 نشر در آسمایی: 31.01.2010

نقاشی های  

صالحه وهاب واصل

رسیدن به آسمایی: 27.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 27.01.2010

چند سروده از قیوم بشیر

- غم مخور!

- یار مزور

- شعلهء آذر

بر گرفته از شماره سوم آسمایی- جون 1997

شادروان دکتور جاويد

قدیمی ترین تورات دنیا

در افغانستان

رسیدن به آسمایی: 08.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 09.01.2010

 

آن سوی وحشت

 

خاطرات حمید نیلوفر

 یک دو جنسه- به گفته خودش «ایزک»

...در بیداری هم گهگاهی احساس زن بودن را داشته ام. گاهی شبها که به بستر می روم در بیداری احساس می کنم که سینه های نرم و بزرگ دارم که آرام آرام درد می کند و بی قراری درونی دارد. در این حالت فقط به دستان یک مرد احساس نیازمندی می کنم که سینه هایم را در میان انگشتان و کف دستش فشار بدهد تا درد آن فرو بنشیند. از ناراحتی و بی قراری رو به زمین می چرخم و سینه ام را به توشک فشار می دهم تا دیگر آن سینه های دردناک خیالی را احساس نکنم. به تدریج سینه های خیالی را فراموش کرده اما شانه هایم را خمیده و لطیف و کمرم را نازک و ظریف احساس می کنم که آرام آرام درد می کند. باز هم به دستان یک مرد احساس نیازمندی می کنم که شانه ها و کمرم را فشار بدهد تا احساس آرامش بکنم. در بی قراری از ناچاری بالا و پایین می چرخم، اما دیگر بی قراری به اوج می رسد. در اوج بی قراری دقیقاً در عوض بیضه ها در آن قسمت یک فرورفتگیی را احساس می کنم که به اثر فشار ورم جدار محیط تنگ شده است. باز هم به یک مرد احساس نیازمندی می کنم که ...ادامه...

رسیدن به آسمایی: 08.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 09.01.2010

مریم محبوب

عبور از تاریکخانهء
«آن سوی وحشت»

...کتاب «آن سوی وحشت» از قشـری اجتماعیی دفاع می کند که از شدت توهین و تحقیر و مسخره سازی های مردم ، هرگز در جامعه سربالا نکردند و از بیم ابله گویان حضور خود را پنهان نمودند .

«ایزک»ها که فیصدیی محدودی از مردم را تشکیل می دهند در کشور ما از سرگذشت و سرنوشت حیرت آوری رنج می برند و حمید نیلوفر که خود علاقه دارد که او را  «ایزک» بنامند ، در کتابش در واقع خاطرات این دسته از مردم محروم را که از دید جامعه نادیده گرفته شده اند ، به تحریر درآورده است ... اعتراف چنین امری که - من نیم زن هستم و نیم مرد - در جامعه ما
...ادامه...

رسیدن به آسمایی: 16.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 16.01.2010

سیدعبدالله ولي زی

پښتو نړيوال مرکز پرانيستل شو-له کابل نه گزارش

رسیدن به آسمایی: 07.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 10.01.2010

پوهندوی دوکتور انور ترابی

در سوگ اندوهبار فرهنگی خاموش