بر گرفته از شماره سوم آسمایی- جون 1997

اکاديميسين پوهاند دکتور جاويد
 

کتاب خانه غزنی در قرن دوم هجری


صحيفه جَشِر The Book of Jasher

کتاب جشر ياسِفرِ جشر نخستين بار با توضيحات تاريخی و ذکر مطالبی در اصالت صحيفه و متن ترجمه انگليسی آن از زبان عبری توسط الکویين Flacuss Albinus Alcuinus راهب کليسای کنتر بری Abbat of Canterbury در ۱۸۲۹ ميلادی در برستل Bristol به طبع رسيده است.

در اين کتاب ماجرای سفر الکویين به بيت المقدس و از آنجا به بغداد و اردبيل و بالاخره شهر غزنی ، ديدار کتابخانه شهر و جريان کشف قسمتی از پاره ی تورات شرح داده شده است . اصل ترجمه با يادداشتهای الکویين در ۱۷۲۱ در شمال انگلستان کشف گرديد. اين اوراق تا سال ۱۷۵۰ نزد مالک آن محفوظ بود . نسخه پس از فوت صاحبش همچنان محفوظ و مصوون نگهداری شد تا اين که در ۱۸۲۹ نخستين بار به زيور طبع آراسته گرديد . الکویين در قرن هشتم ميلادی مطابق به قرن دوم هجری زنده گی ميکرد .
الکویين در سال ۸۰۴ از جهان در گذشت . الکویين با دو تن از همراهان خود تاماس Thomas ازشهر Malams bury و جان John ازشهر Huntingdin تصميم گرفتند تا زبانهای لازم مشرق زمين را بياموزند . سه سال نزد استادان لايق فارسی Persic خواندند و اين زبان را بسيار خوب ياد گرفتند. سپس با توشه فراوان و مبالغی از طلا و نقره عازم سفر شدند . در شهر روم از پاپ اعظم دعا گرفتند . در مسير سفر از شهر های بيت المقدس ، بغداد ، اردبيل و نواحی دريای خزر ديدن کردند . در قزوين از زاهدی شنيدند که نسخه یی از صحيفه جشر در شهر غزنی است . با ولع و اشتياق راهی غزنی شدند . وقتی به غزنی رسيدند خانه یی را به اجاره گرفتند و سه سال در آن شهر ماندند .همين که با کتابدار کتابخانه شهر آشنا شدند مقدار طلا به ارزش پنجاه پوند به او تحفه دادند و در ضمن در باره نسخه معهود معلومات خواستند . کتابداری که چهل و پنج سال اين سمت را داشت به آنها گفت : نام کتاب را در فهرست کتابها خوانده ام اما تا کنون اصل کتاب را نديده ام . کتاب در صندوقی قفل است و در گوشه کتابخانه محفوظ و مصوون. پس از آن که کتابدار دانست که آرزوی ديدن و مطالعه کتاب را دارند آنها را به اتاقی درازی برد که کتاب در آنجا بود . در گوشه اين اتاق صندوق چوبی قرار داشت که با گل و برگ و به صورت موزایيک مزّين بود . کتابدار گفت : کليد صندوق نزد خزانه دار شهر است . نزد خزانه دار رفتند و مقدار طلا به ارزش صد پوند به او هديه دادند . خزانه دار اجازه داد مشروط بر اين که کتابدار از آغاز تا انجام با آنها و مراتب آنها باشد . بالاخره کتاب را که به صورت طومار بود از صندوق بيرون کشيدند و به الکویين نشان دادند . کتاب  فت طول و ۲ فت و ۹ انچ عرض داشت . کاغذ آن ضخيم و سفيد مثل برف و نرم مثل مخمل بود . خط آن به صورت درشت و زيبا با الفبای کهنه عبری نوشته شده بود . جشر که اصلاً مصری بود عنوان عصابردار حضرت موسی عليه السلام را داشت .

نام او دو بار در عهد عتيق( تورات ) آمده :
1- اين در صحيفه جشر نوشته نشده است Joshua X . 13
2- نگاه کنيد در صحيفه جشر نوشته شده است 2 Sam . 1. 18
اين نسخه نفيس را يهوديان در حادثه اسارت بابل با خود به غزنی برده و ظاهراً به کتابخانه آنجا سپرده بودند .

الکویين اجازه ترجمه نسخه را از محاکم شهر گرفت و در طول يک سال و شش ماه آن را از عبری به انگليسی ترجمه کرد . اين همان نسخه ايست که بار اول در بريستل بسال ۱۸۲۹ و بار ديگر در ۱۹۳۴ به نام سفر جسر توسط مؤسسه سن‌جوز کليفورنيا به طبع رسيده است .

نگارنده مدتها به فکر پيدا کردن معلومات در باره اين نسخه بودم . حيني که با استاد علی احمد احمدی استاد دانشگاه برستل مدير مجله قطره آشنا شدم موضوع را با ايشان در ميان گذاشتم . قرار بر آن شد که هر دو دنبال اين کار را بگيريم . به کتابخانه ها و کليساهای برستل مراجعه کرديم و سراغ کتاب را گرفتيم متأسفانه چيزی دستگير ما نشد . بالاخره اين نسخه را که جزُِء آثار ناياب و نادر موزيم بريتانيا بود پيدا کرديم که فوتوکاپی صفحه اول جلد ضميمه اين يادداشت است .

نکته جالب اين است که در قرن دوم هجری چندين کتابخانه ی با فهرست وکتلاک در غزنی بوده و آثار گرانبها با آن چنان دقت و توجه نگهداری ميشده است . اين که استفاده از نسخه های معتبر موکول به اجازه خزانه دار شهر و ترجمه کردن آن با اجازه محکمه شهر بوده است نشانه نظم و ترتيب در کارها است . بالاتر از همه مصوونيت هيأت خارجی در آن زمان هم به جای خود جالب و مهم است تا آنجا که اطلاع داريم الکویين نخستين انگليسیی است که از کشور ما ديدن کرده است .



 ارتنک مانی در کتابخانه غزنی قرن پنجم


يکی از آثار گرانبها و تاريخی که در کتابخانه غزنی بود نسخه ارتنک مانی يا ارژنگ مانی است . ابو المعالی محمد الحسينی العلوی البلخی در کتاب معروف خود ( بيان الاديان _ سال تاٌليف ۴۸۵ ) مينويسد :

کتاب ارتنک مانی در خزاین غزنی موجود است . ( صفحه ۱۷ چاپ تهران )


کتابخانه غزنی در قرن ششم


در عهد مسعود بن ابراهيم غزنوی مسعود سعد سلمان شاعر چيره دست بعنوان کتابدار کتابخانه سلطنتی مقرر شده بود .مسعود سعد در ضمن قصيده یی بمطلع :

تا از سر من دور شد آن لعبت زيبا ازهجر نيم يکشب ويک روز شکيبا

گويد :

دارالکتب امروز به بنده است مفوض

اين عز وشرف گشت مرا رتبت والا

پس زود چو آراسته گنجی کنمش من

 گر تازه مثالی شود از مجلس اعلا

انديشه آن دارم وهر هفته یی آرم

زی صدر رفيع تو يکی مدحت عزا .....
ص ۱۸ ديوان



مسعود سعد يک قصيده ديگر دارد به مطلع :

جهاندارا به کام دل جهان دار

جهان جز بر سر بر ملک مگذار



که در ضمن آن اشاره به نظم و ترتيب کتابخانه معهود دارد :
 

بيارايد کنون دارالکتب را به توفيق خدای فرد جبار

زهر دارالکتب کاندر جهان است چنان سازد که بيش آيد به مقدار

به شادی بر جهد هر بامدادی بروبد خاک هر حجره به رخسار

به جان آن را عمارت پيش گيرد که چون بنده نباشد هيچ معمار

دهد هر علم را نظمی که هرکس بود از علم نوعی را خريدار

کند مشحون همه طاق و زف آن به تفسير و به اخبار و به اشعار

ص ۲۲۴ ديوان

چون صحبت کتاب وکتابخانه شد يک حکايت تاريخی را نقل ميکنم :



حافظ طلبی

به تاريخ ۲۲ ذيقعده ۱۳۰۴ ه امير عبدالرحمن خان در پغمان روحانيون و علما را به حضور خود خواند و به آنان دستور داد که تأليفات خود را که مخصوص در ترغيب جهاد و رد عقايد وهابيه نگاشته اند بخوانند که امير حک و اصلاح نمايد . درين کار به تعيين بعضی از آيات کلام الهی احتياج افتاد. چون حفاظ کلام الهی نيز در رکاب امير بودند ، اعليحضرت امر نمودند که حافظ را بخواهيد، ايستاده گان پايه سرير از نهايت سرعت در اطاعت امر ، سراسيمه وار دويده سهو نمودند و از نزد کتابدار سرکاری کتاب ديوان حافظ عرضه نمودند .

 نقل از : خاتمه تقويم الدين چاپ کابل ۱۳۰۵