رسیدن به آسمایی: 25.04.2009 ؛ نشر در آسمایی: 26.04.2009

جهان پسا - امریکا- 8


نویسنده : فرید ذکریا؛ برگردان : غفار صفا

 

 

مشکل فراوانی

 

طی دودههء اخیر، ما قسمت زیادی از وقت خود را به نگرانی دربارهء رکود و بحران دراقتصاد جهانی وتروریسم، باجگیری اتومی و جنگ روی مواضع جیوپالتیک، سپری کرده ایم. این امرطبیعی است، آمادگی برای بد ترین حالت در جلوگیری ازآن میتواند کمک کند. ما گزارشهای ناخوشآیند زیاد داشته ایم. ازجنگ دربالکان وافریقا گرفته تا تروریسم درسراسرجهان، تا بحران اقتصادی در جنوب شرق آسیا، روسیه و خطرناکترین آن درایالات متحدهء امریکا. اما تمرکز روی تاریکی ها همچنان ما را دربرابربزرگترین چالشها خلع سلاح کرده است: آنچه که دستآورد پیروزیست نه شکست. اینکه وقتی ما درعصررشد متوازن جهانی زندگی میکنیم درمجموع خبر خوشی است، اما این امردرعین حال بصورت بالقوه موجب افزایش تضاد ها و تنگناهای مهلک نیز میگردد.

رشد جهانی مسألهء بزرگ دوران ماست که با انباشت روبه تزاید پول و گردش آ ن در سراسر جهان رابطهء تنگاتنگ دارد. چیزیکه کریدت را ارزان و املاک (شامل خانه، سهام بانکی و اوراق بهادار) را گران نگهمیدارد. درعین زمان رشد و شگوفایی کشورهای دارای سطح نازل دستمزد آنها را دربرابرانفلاسیون بسیارشدید حمایت میکند. یکی ازمسایلی که دربارهء هندوستان وچین، دوماشین بزرگ تورم زدایی جهانی باید دانست اینست که آنها (چین به صدورکالا وهند به صدورخدمات) میپردازند. اگر این بخشها درغرب تولید شوند مسلماً هزینهء سنگینی خواهند داشت. 5 این یکی ازدلایل اصلیست که بانکهای مرکزی نگرانی چندانی ازانفلاسیون نداشته و قادر بوده اند تا تقریباً برای دودهه – مدتی بسی طولانی تر از حد انتظار- میزان بهره را پایین نگهدارند. البته درعین حال پایین بودن میزان بهره واعتبار ارزان موجب آن میگردد تا مردم ساده لوحانه و حریصانه عمل کنند، ولی سرانجام حباب های باد شدهء تکنالوژی سهام، تهیهء مسکن، اقساط کم و سهام عادی مارکیت های جدید می ترکند. بسیاری از ناظران هراس دارند هرقدر که جهان بیشتر باهم مرتبط و امکانات و ابزار های مالی جذاب تر گردد، دوران مطلوب رشد و اطمنان ناشی ازآن ممکن است به بد ترین نوع سراسیمگی و بحران مبدیل شود. اما با این همه حتی در صورتیکه این بحران بسیار دردناک هم باشد تعدد منابع رشد و مقدار معتنابه سرمایهء جدید به سیستم اقتصادی جهان ویژه گی انعطاف پذیری داده است.

قیمت نفت را در نظر بگیرید. جهش صفرها در قیمت نفت در دهه ی اخیر (چه چیزی غیرازاین میتواند بیانگر دههء 2000 تا 2010 باشد) از موارد قبلی متفاوت بوده است. درگذشته، قیمت نفت بدلیل محدود ساختن غیرطبیعی تولیدات نفتی از جانب سازمان اوپک افزایش میافت. اما این بارافزایش نفت بدلیل تقاضا از جانب چین و سایر بازارهای جدید و تقاضا های مکررو بیش ازحد کشورهای درحال رشد جهان بعمل آمده است. هرگاه قیمت ها بدلیل رشد اقتصادی افزایش یابند، معنایش اینست که اقتصادهای دنیا ازطریق بهتر کردن تولید ( و یا شریک کردن مصرف کننده گان در تحمل مصارف ) مشکل بالا رفتن قیمت ها را مدیریت می کنند. در نتیجه بازارها در دهه ی پیش گفته به راحتی از عهده ی بالا رفتن قیمت ها بر می آیند. اگر ما در سال 2001 از پیشگویی کننده یی در باره ی افزایش قیمت نفت سوال می کردیم او قطعا یک رکود بی سابقه ی جهانی را پیش بینی می کرد.

این تنها قیمت نفت نیست که افزایش یافته. قیمت کالاهای تولیدی نیزدر دو صد سال اخیر بی سابقه بوده است. قیمت مواد خام ازهرنوع آن بگونهء فزاینده رو به صعود است. گرانی قیمت محصولات زراعتی ، به خاطر تولید تورم غذایی کشورهای روبه انکشاف را دچارمشکلات سیاسی نموده است. هزینهء تولیدات ساختمانی از نیویارک گرفته تا دوبی وشانگهای به آسمان رفته است. حتی کیسه های کوچک گاز که نه تنها در بالون های جشن ها بل که درماشین های(ام- آر- آی) و مایکرو چپس نیز کار برد دارد، درتمام جهان کاهش یافته است (این دومین عنصر بسیارفراوان دردنیاست). این فشار یقیناً در نقطه یی عصر تورم پایین را که تکیه گاه رفاه جهانی بوده است پایان خواهد بخشید. درعین زمان رشد نیرومند شماری ازبی نظمی ها را نیز بارآورده است. در جهانی که بگونهء فزاینده ای بسوی گلوبالیسم وانتظام گام برمیدارد کشورهای معینی (آنهاییکه از منابع طبیعی بویژه نفت و گاز بهره مند اند) نان بخت خود را می خورند. آنها برموج های رشد جهانی سواراند وبدون اینکه از قوانین اقتصاد جهانی تبعیت کنند ثروتمند میشوند. این پدیده ای عجیب اما به نحو اجتناب ناپذیری محصول رشد دیگران است. درجهان مارکیت ها این کشورها پارازیت های غیر مارکیتی اند.

چالش های عمدهء سیاسی در برابر ایالات متحدهء امریکا و نظریهء نظم جهانی غربی را درنظر بگیریم: سرچشمهء این چالش ها درخاورمیانه ایران، درامریکای لاتین وینزویلا، و دراروپای شرقی روسیه است. این کشور ها قدرت نویافته ی خود را از نفت می گیرند. سرپیچی سودان را درمسألهء دارفورنمیتوان بدون موجودیت ذخایر نفتی این کشورتصور کرد. صنعت پترولیم پول های هنگفتی را به جیب این کشورها سرا زیر میکند. پنجاه بیلیون دالری که ایران درسال 2006 از بابت نفت بدست آورده کافیست که آنرا برای تطمیع ارتش وحمایت ازگروپ های طرف علاقه اش مصرف کند و از این طریق بر سر قدرت بماند و هنوز با پس مانده ی این پول در بیرون از مرز های خود نیز مشکل خلق کند. ظاهراً این وضعیت تغییر نخواهد کرد و کشورهای دارای منابع غنی بهمان اندازه که دیگران رشد میکنند آنها نیزرشد خواهند کرد. اینست روند ِ توازن جهانی شدن در دنیای امروز.

همهء کشورهای دارای منابع طبیعی سرشار سرکش اند و درپرتو مدیریت خوب اقتصادی شماری ازاین کشورها نسبت به گذشته استفاده ی عاقلانه تری از منابع خود می کنند. کانادا با آنکه دارد بیک ابر قدرت جهانی مبدل میشود ولی هنوز بسیار مسئولانه رفتار می کند. کشورهای خلیج فارس جایی که درآمد های نفتی فوران میکند، عواید خو درا درزمینه های زیرساختها وصنایع هزینه میکنند تا باز کردن حساب دربانکهای سویس و کازینوی مونت کارلو ( گرچه این گونه استفاده از پول هم کم نیست). دوبی ازجهت رونق تجارت اکنون مبدل به سنگاپورشرقمیانه شده است که سایرمناطق خلیج نیزاز پیروزی های آن پیروی میکنند. عربستان سعودی که دهها سال دراثر ادارهء نادرست فرصت های خوب را ازدست داده اکنون تصمیم دارد تا هفتاد ملیارد دالر را در پروژهء جدید پتروشیمی هزینه کند و تلاش میورزد تا سال 2010 به عمده ترین تولید کنندهء محصولات پتروشیمی مبدل گردد. کشورهای خلیج طی پنج سال گذشته یک تریلیون دالرازمدرک سرمایه گذاری مالی بدست آورده اند. مکینزی تخمین کرده است که این کشورها میتوانند دوتریلیون دیگررا دردههء آینده سرمایه گذاری کنند. این یک شکلی ازمدیریت دولتی کاپیتالیسم است که منتج به توسعهء محدود میگردد نه اینکه منجربه رشد خود کفایی شود (باآنکه عناصر قوی مدیریت دولتی درکاپیتالیسم اروپایی و آسیای شرقی وجوددارند) اما از روسیه گرفته تا عربستان سعودی این شکل بیشتر نزدیک است به کاپیتالیسم جهانی تا به سیستم اقتصادی دولتی در یک نسل پیشتر.

حاد ترین مشکل فراوانی تأثیررشد جهانی برمنابع طبیعی ومحیط زیست است. مبالغه نخواهد بود اگرگفته شود که جهان دارد عاری ازهوای پاک، آب صحی آشامیدنی، محصولات زراعتی و کالاهای ضروری مورد نیاز میشود. برخی ازاین مشکلات قابل رفع اند (ازطریق بهبود مدیریت و توسعهء منابع جدید تأمیناتی) اما پیشرفت دراین عرصه بسیاربطی است. بگونهء مثال تولیدات زراعتی درحال افزایش است اما تغذیهء هشت ملیارد نفوس جهان رقمی که ما تاسال 2025 بآن خواهیم رسید، ایجاب مینماید که ازهریک هکتارزمین زراعتی چهارتن محصول برداشته شود درحالیکه امروزتنها سه تن بدست میآید. بهمینگونه کارآیی درزمینهء مدیریت وصرفه جویی ازآب نیزدراین اواخرمطابق با میزان مصرفی که ما داریم ارتقا نیافته. نفوس جهان درسدهء بیستم سه برابر شده، اما میزان مصرف آب به شش برابرافزایش یافته است. هرامریکایی روزانه بیشتراز چهارصد لیترآب را جهت نوشیدن، پخت و پز و شستشوی خود مصرف میکنند. مردم درکشورهای فقیرترخوش شانس خواهند بود اگر به چهل لیتر آب دسترسی داشته باشند. اما هم چنان که آنها ثروتمند ترشوند تقاضای روز افزون شان برای آب موجب نگرانی بیشتر میشود. 6 برخوردهای آمیخته با خشونت روی مسألهء آب هم اکنون درافریقا و خاورمیانه مشکلات جدی را بار آورده است. از لحاظ تاریخی تکثر نفوس موجب مهاجرت های گروهی انسانها برای دریافت آب شده است. هرگاه منابع آب درآینده خشک شوند ده ها ملیون انسان مجبور به مهاجرت خواهند شد.

طی دههء گذشته بسیاری از پیشبینی هایی که تاثیرات تغییر آب وهوا را دست کم گرفته بودند نادرست ثابت شده اند ، زیرا رشد جهانی فراترازپیشبینی ها بوده است. تازه ترین تخمین هییت بین المللی درمورد تغییرات آب وهوا دراواسط سال 2007 انتشار یافت. گزارش دانشمندان میرساند که تا پایان سال 2007 سرعت آب شدن یخ های قطبی دو برابر سرعت تخمین شده خواهد شد.7 افزایش تقاضا برای برق، موترهای بیشتروهواپیما های بیشتردرمقایسه با پانزده سال پیشترغیرقابل تصوراست ودارد افزایش میابد. براساس تخمین های انستیتوت بین المللی مکنزی تعداد موترها درچین از سال 2003 تا سال 2020 از 26 ملیون به 120 ملیون افزایش خواهد یافت. به همین تناسب تصور کنید هندوستان، روسیه، شرقمیانه و دیگران را.

پیشبینی شده است که تقاضا برای مصرف برق برای چندین دهه هر ساله چهار در صد افزایش خواهد یافت واین برق از آلوده ترین نوع محصولات سوختی یعنی ذغال سنگ بدست خواهد آمد زیرا ذغال سنگ ارزان و فراوان است. لهذا جهان برای تولید برق به این منبع انرژی وابسته خواهد شد. تأثیراین عامل را درگرم شدن دمای زمین ارزیابی کنید. بین سالهای 2006 و 2012 چین وهندوستان هشتصد سفینهء فضایی جدید را با استفاده ازسوخت ذغال سنگ خواهند ساخت ومقدار کاربن دای اکسایدی که منتشر خواهند کرد پنج برابر مقداری خواهد بود که بنا بر پیمان کیوتو باید از انتشارش جلوگیری شود.
***

بخش های قبلی: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛  6  ؛ 7