رسیدن به آسمایی: 04.03.2009 ؛ نشر در آسمایی:  05.03.2009

 

جهان پسا - امریکا

نویسنده : فرید ذکریا

برگردان : غفار صفا



اسلام تهدید گر

 

تروریسم اسلامی که سرخط خبر های روزانه را تشکیل میدهد یکی از چالش های واقعی و بزرگ است که شمار کوچکی از بنیادگرایان اسلامی درآن درگیرند. بحران کار آمدی در جهان اسلام، احساس (واقعی و موهوم) حقارت به دست غرب و دسترسی به تکنالوژی خشونت از ریشه های اصلی این پدیده است. و اما آیا هنوز این پدیده را می توانیم در کنار تهدیدی بنشانیم که از تمایل آلمان برای تسلط بر جهان در نیمهء اول سدهء بیستم ناشی می شد؟ توسعه طلبی شوروی در نیمهء دوم این سده چه طور؟ یا تلاشهای ماوتسه تونگ در سالهای 1950 و 1960 در برپایی قیامها و انقلاب ها در جهان سوم؟ اینها همه چالشهایی بودند که با توان و مساعی هدفمندانهء کشور های عمده و اغلب به کمک متحدانی جدی ایجاد شده بودند و بر مبنای ایدیولوژیی استوار بودند که همچون جانشینی برای دموکراسی لیبرال عرضه می شدند. و اینک در مقایسه با آنچه گفته شد تهدید جهاد اسلامی را ارزیابی کنید. پیش ازحادثهء یازدهم سپتامبر، وقتیکه گروههایی چون القاعده به صورتی غیر محسوس فعالیت میکردند دولت ها آنان را به عنوان گروههای کوچک، ناراض میدیدند، بهمین دلیل نیز آنها قادر بودند تا آزادانه رفت و آمد کنند، مراکزی برای خود ایجاد نمایند و بگونهء سمبولیک حملاتی را نیز هراز گاهی به اهداف نظامی وارد کنند و امریکایی ها و سایر خارجی ها را به قتل برسانند. اما خسارات ناشی از این حملات بسیارمحدود بود. از سال 2001 به اینسو دولت ها در همه جا اقدامات سختی را به منظور تخریب شبکه های تروریستی، تعقیب منابع مالی آنان و پیگرد پروسهء جلب و جذب شان در پیش گرفتند که تقریباً نتایج زودرسی را نیز در پی داشت. در اندونیزیا بزرگترین کشور اسلامی جهان، دولت رهبر و فرمانده نظامی جماعت اسلامیه، تندرو ترین گروه جهادی آن کشور را که مسوول بمبگذاری بالی بود، دستگیر نمود. ارتش فلیپین با همکاری امریکا گروه ابو سیاف را که به روش القاعده عمل می کرد از هم پاشاند. رهبر این گروه در جنوری 2007 توسط نیرو های فلیپینی به قتل رسید و تعداد اعضای آن گروه از دو هزار نفر به چند صدنفر محدود کاهش یافت. در مصر و عربستان سعودی - خاستگاه و آماج اصلی القاعده - شبکه های عمدهء تروریستی دستگیر شده و به گونهء وسیعی هنوز قادر به اجرای اقدامات جدید تروریستی طی این سال ها نشده اند. وزرای مالیه - مخصوصاً وزیر مالیه ایالات متحدهء امریکا- عرصهء زنده گی را برای تروریست ها بیشتر از پیش دشوار ساخته اند. سازمان های بین المللی بدون بدوران انداختن پول های شان نمیتوانند شبکه های خو د را توسعه بخشند. بدینگونه هر چه دارایی ها و منابع تروریست ها بیشتر مورد پیگرد قرار گرفته اند ، آنان بیشتر مجبور شده اند تا بر عملیات های کوچک و خلق الساعه تکیه کنند. این مبارزه میان دولت ها و تروریست ها ادامه خواهد یافت اما این دولت ها اند که دست بالاتر دارند.

در عراق، جاییکه حملات تروریستی کاهش یافته، بروز درد سر های درونی منجر به تضعیف القاعده شده است. با این که این سازمان در فتوای اصلی و سایر بیانیه هایش از شیعیان نام نبرده و تنها «صلیبی ها» و «یهودی ها» را محکوم کرده است. اما عراق این نگرش را تغییر داد. القاعده در جستجو برای راه های جلب حمایت هواداران سنی خود، در هیات یک گروه ضد شیعی دارای جهانبینی خالصاً سنی ظاهر شده است. ابومصعب الزرقاوی رهبر فقید شبکهء القاعده در مصر که دارای افکار خلوص گرای مشابه وهابی ها بود سلسله جنبان دشمنی و اعمال بی رحمی شدید نسبت به شیعیان شده بود. وی در نامه یی به اسامه بن لادن در فبروری 2004 اظهار داشت که « خطر شیعه بزرگتر از خطر امریکایی هاست و یگانه راه ضربه زدن به مذهب، ارتش و فعالین آنها و دست زدن به انفجارات پی درپی در میان آنان است تا آن گاه که آنان سر اطاعت در برابر سنی ها خم کنند.» اگر در این زمینه مناظره یی بین او و زرقاوی صورت میگرفت مسلماً زرقاوی در این مناظره برنده بود. در نتیجه حرکتی که انتظار میرفت سرتاسر جهان اسلام را علیه غرب به جهاد فرا بخواند اکنون به نزاعی عنیف در درون خود مسلمانان مبدل شده بود.

دو پارچه گی میان شیعه و سنی یگانه اختلاف در جهان اسلام نیست. عرب و ایرانی، آسیای جنوبی ها و شرقمیانه یی ها و مهمتر از همه میانه روها و افراطی ها، دسته بندی های دیگر در درون جهان اسلام هستند. درست همان گونه که دسته بندی های درون جهان کمونیستی خطر آن را کاهش داده بود ، این تنوع در جهان اسلام نیز مانع از آن می شود که اسلام بتواند به یک دشمن واحد و یکپارجه مبدل گردد. شماری از رهبران غرب از یک حرکت اسلامی در سطح جهان برای یکپارچه شدن جدایی طلبان چیچن در روسیه، ملیشه های بازماندهء پاکستانی در هند، جنگجویان شیعه در لبنان و مجاهدین سنی در مصر، صحبت میکنند و مضحکانه همه ی این ها را یک کاسه می کنند. اما در واقع از دید یک ستراتیژیست هوشمند، هریکی از این گروپ ها آشکارا دارای اجندا های متفاوت، دشمنان متفاوت و دوستان متفاوت اند. همین امر ادعای آنان مبنی بر نماینده گی از جهان اسلام را زیر سوال می برد. هم به همین دلیل این گروه ها را باید آنچنان که واقعاً هستند شناخت : به عنوان باند های رانده شده ی کوچک محلی، که می خواهند از طریق وحشی گری و نیهیلیزم جلب توجه کنند.
***

ورود به بخش نخست: ظهور دیگران