ورود به آسمايی : 28.03.2007  ؛ نشر : 29.03.2007

کاوه شفق آهنگ

من درد مشـــــــترکم

(خدمت جناب آقاي سيستاني)

 


محترم آقاي سيستاني!

به باور من، روشنفکر بودن چيز ديگري نيست جز پابند بودن به آزادي به مثابهء مهمترين اصل متعالي انساني. روشنفکر، آزاد مي انديشد، از ارزش هاي آزادي دفاع مي کند و هرگز ارزش هاي آزادي را به خاطر افکار بستهء گروهي پامال نمي کند. دفاع از آزادي ، يعني دفاع از کرامت انسان. پابند بودن به افکار گروهي به توليد ارزش هاي تصنعي مي انجامد که خردگريزي را در اذهان تقويت مي بخشد.


دانشي مرد آزاده دهقان زهما، در نوشته پژوهشي اش زير عنوان "
تأملی چند بر مقولهء نژادباوری و نژاد باوری فرهنگی" منتشره در سايت آسمايي، چنين مي نگارد: « آثار پژوهشي در زمينهء نژاد باوري و قوم گرايي به کرات نشان داده اند که هرگاه ما به پديده هاي اجتماعي مانند قوم يا فرهنگ مفاهيم بيولوژيک و طبيعي ببخشيم و باشنده گان يک سرزمين را در هيرارشي قومي بگنجانيم، رابطهء نزديک ميان قوم گرايي و نژادباوري ايجاد کرده ايم. هر دو ايديولوژي - قوم گرايي و نژادباوري - با ايديولوژي هاي "خودي ساز" و "بيگانه ساز" و با واحدهاي ثابت سر و کار دارند که همواره با ارزشگزاري همراه اند.»

 
وقتي مفاهيم "خودي ساز" يعني "ما" و "بيگانه ساز" يعني "غيرما" را در نظر بگيريم و خرد انتقادي را در صدر قضاوت قرار بدهيم، به وضاحت متوجه مي شويم که تا چه حد - خواسته يا ناخواسته- دچار انديشهء راسيستي گرديده ايم.

 
آن چه را که تحت عنوان "
من درد مشترکم " نوشتم، نه احساساتي نوشتم، نه هيجاني، نه قصد توهين و تحقير کسي را داشتم و نه دارم. اينکه در پي نشر آن نوشته دشنامنامه هايي را هم بايد متحمل شوم، از پيش مي دانستم. از کلي گويي و وعظ هاي آخوند گونه خوشم نمي آيد. من بر اين باورم که انديشه بايد روشن و بدون ابهام بيان شود و مشخص باشد، نه اين که نه سيخ سوزد، نه کباب و نه آتش.


نام هايي را که در آن نوشته ياد کرده ام، به این معنا نیست که شخصیت و احساس وطندوستی شان را مورد سوال قرار بدهم. من با اين هموطنان  هيچ گونه دشمني و بغض شخصي ندارم، ولي با انديشه هاي آنان مخالفم. به حيث  شخص علاقه مند به مسايل سياسی و اجتماعی وطنم که بالاخره فرزند همین آب و خاکم، از پخش و نشر انديشه هاي "خودي ساز" و "بيگانه ساز" براي هر جامعه نگرانم، زيرا اين چنين انديشه ها مي توانند انسان ها را به نابودي بکشانند.


وقتي وضعيت جامعهء "روشنفکري" افغانستان را مي بينم، وظيفهء خود مي دانم تا برداشتم را مسوولانه مطرح نمايم. من نه خود را منسوب به قومي مي دانم، نه هم قوم و مليت و زباني را که من را به آن منسوب مي دانند، برتر از ديگران مي پندارم؛ اما، چون آزادي را بالاترين ارزش زنده گي انساني مي دانم، به  خود اين اجازه را نمي دهم تا برای کسی دکته نمایم  که چنين بينديش و چنان نينديش و يا در استفاده از زبانش  برايش خطوط ديورند تعيين نمایم.


با انديشه هايي که ديوار را يک طرفه کاهگل مي کنند، شديداً مخالفم. پيوسته بر اين امر ايستاده گي و پافشاري خواهم داشت که مسايل علمي را بايد کساني مطرح سازند که صلاحيت علمي آن را داشته باشند؛ در غير آن مثلاً مسألهء زبان وسيله يي جهت اهداف مخرب سياسي مي گردد.

جناب آقاي سيستاني!

اگر شما را بي صلاحيت مي دانستم، روي سخنم به هيچ وجه متوجه شما نمي بود. نوشتهء شما به جواب استاد ناظمي که در سايت آسمايي به نشر رسيده، نشان دهندهء بزرگواري و حد روشنفکري شما است. ايکاش همه روشنفکران ما اين جرأت اخلاقي را داشته باشند و خردمندانه از در تفاهم به گفتمان هاي سازنده بپردازند تا عرصه بر تبارگرايان تنگ و تنگتر گردد.

 
اين که شما وقت گرانبهاي خود تان و خواننده گان را با "شأن نزول" نامم تلف نکرده ايد، با حوصله مندي آن چند جمله را خوانده ايد و نظر تان را در مورد انديشه هايم بيان داشته ايد، برايم سخت حايز اهميت است.

اين که برخلاف فرهنگ حاکم در گفتمان هاي "روشنفکري" جامعهء ما، مرا به جاسوسي ايران و پاکستان و غيره متهم نکرده ايد، و در يکي از لجنزارهاي قومي و زباني نرانده ايد، ممنون شما هستم.

با ذکر جملاتي از نوشتهء شما که انديشهء مطروحه در آن ها را مي پسندم اين مقالت و اين صحبت را پايان يافته اعلام ميکنم و نتيجه گيري آن را به خواننده گان آگاه واگذار مي شوم: 

« در افغانستان هر که زندگي ميکند، به هر قوم و هر زباني که تعلق دارد، و در هر محلي که زنده گي ميکند، صرف نظر از زبان و نژاد و مذهب، اولاً انسان است و ثانياً افغان و بنابرين داراي حقوق و مکلفيت هاي مساوي اند. هيچ قومي بر قوم ديگري وهيچ زباني بر زبان ديگري رجحان ندارد. همه در برابر قانون از وقار و ارزش مساوي برخوردار اند و لازم و ضروري است تا به فرزندان خود بياموزيم که خود را فرزند اين آب و خاک بشمارند ...». 

با حرمت

کاوه شفق آهنگ

28 مارچ 2007

***

پيوند مطالب مرتبط با اين نبشته:

1-  ا.سیستانی

با کسی که با افغان و افغانستان دشمنی نورزد، دشمنی ندارم - نشر در آسمايی : 28.03.2007 ،

2- لطیف ناظمی

هر کسی از ظن خود شد یار من -  نشر : 27.03.2007 ساعت:16:35:09

3- ا.سیستانی

در پیوند با نوشتۀ"من درد مشترکم"- نشر:  25.03.2007

4- کاوه شفق آهنگ

من درد مشترکم - نشر در آسمايی: 21.03.2007