در بزرگداشت

از

سرتاج موسيقی افغانستان 

جلوه يی در افق خاطره

یما ناشر يکمنش

از فروشنده پرسيدم : عكس استاد را چند مي فروشيد ؟ گفت : 250 روپيه . نخريدم . سه سال بعد ، باز رفتم كه بخرم - نبود . ديدم كه چه ناجوانمردانه بهترين عكس استاد را نخريده بودم- اگرچه خيلي ارزان مي فروختندش . آن عالمبها نصيب كي شده باشد ؟

طياره به سوي آلمان در پرواز بود. من ، بي اختيار باز به ياد آن عكس افتادم . از كلكينچهء طياره به بيرون نظر كردم - بر بالا ابر و در پايين آب . گاهي كه آبي از لا به لاي ابرها به نظر مي آمد ، منظرهء آن همچون سفيدي در چشم هاي دختران آبي چشم فرنگ مي نمود . نمي دانم چرا آخرين غزلي كه استاد خود سروده بود ، به يادم آمد : " با افتخار وارد خاك وطن شدم ... . با خود عهد كردم كه از عكس استاد به كسي چيزي نگويم . مي ترسيدم بگويند : آن قدر  ارزان كه بود ، چرا نخريدي ؟

جستاري در آثاراستاد سرآهنگ از زاويهء شعر

محمد کاظم کاظمی

شايد لازم نباشد در ابتداي سخن‌، مقدمه‌اي طولاني دربارهء ارتباط شعر و موسيقي بنويسيم و از نقشي كه انتخاب شعر و نيز درست خواندن آن در ايجاد قطعات موسيقي دارد، داد سخن دهيم‌. ولي پيش از همه‌، يادآوري اين نكته لازم است كه بسيار خوش‌اقبالي است اگر شعر و موسيقي در كار يك هنرمند هر دو با هم به اوج برسند و به تعبير ديگر، بسيار نادرند هنرمنداني كه توانسته‌باشند از هردو زاويه‌، در بالاترين سطح ظاهر شوند.

جايگاه استاد محمدحسين سرآهنگ در عرصهء موسيقي البته جايگاهي است رفيع و تبيين آن نيز فقط از عهدهء كارشناسان موسيقي برمي‌آيد. فقط همين قدر مي‌توان گفت كه به نظر نمي‌رسد در اين چند قرن اخير، ما كسي به پايه و مايهء او در ميدان موسيقي افغانستان خويش داشته‌باشيم‌، و حتّي شايد با قاطعيت بتوان گفت‌، مطلقاً چنين كسي را نداريم‌. ولي در كنار اين‌، ما اين اقبال را هم داشته‌ايم كه بزرگترين هنرمند موسيقي ما، از لحاظ انتخاب شعر نيز بهترين موقعيت را داشته‌است‌، به گواهي آثار او. و اين‌، چيزي است كه به ندرت اتفاق مي‌افتد، يعني تقارن هر دو امتياز عمده در يك هنرمند
...

سرتاج موسیقی سرآهنگ را از یاد نبریم

دکتور اکرم عثمان

از صفحهء کابل ناتهـ

آنهایی که سرتاج موسیقی کلاسیک افغانستان را از نزدیک دیده بودند خوب به خاطر دارند که او فقط آشنای بی نظیر زیروبم و سرولی ابزار های ساز نبود، بلکه ادبیات شناس با معرفت و آگاهی نیز بود که به بزرگان شعر و ادب زبان فارسی ارادت می ورزید و حضرت میرزا عبدالقادر بیدل را به چشم مرشد و پیشوای فکری خود می شناخت.....

دریایی از پَر طاووس

رهنورد زریاب

بيدل، در سراسر زنده گانيش، به هزار کوچه دويد، اما به تسليی نرسيد و غريق دريای حيرت شد و نظر از ماسوی برگرفت و ديد که عالم همه يار است و ندانست که در پای کدامين يک بيفتد و در کار طواف گوشهء دل ها، کعبه و بتخانه، هر دو را، سنگ راه يافت و دانست که تحير، حيله و نيرنگِ عشق است تا آدمی را رام سازد. و باری نيز، همانند پير قونيه، در جوش جنون عاشقانه، فرياد کشيده بود: "ز جهان فطرتِ بيدلم، نه زمينيم نه سماييم!"....

جانان خرابات در سایهء عطر اکاسیها

دکتور اسدالله حبیب

از صفحهء کابل ناتهـ

زیر این عنوان خاطره های خود را از همدمی و دوستی اند ساله با استاد سرآهنگ می نویسم که شاید به روشنتر شدن سیمای اجتماعی و گوشه هایی از شخصیت آن هنرمند بزرگ، بکار آیند....

 

 

 

 

 

  uبرگشت به صفحه اول

بر ما خطا گرفتن از کيش شرم دور است

کس عيب کس نبيند تا بي حيا نباشد

بر ما خطا گرفتن از کيش شرم دور است

کس عيب کس نبيند تا بي حيا نباشد

 

بر ما خطا گرفتن از کيش شرم دور است

کس عيب کس نبيند تا بي حيا نباشد

بر ما خطا گرفتن از کيش شرم دور است

کس عيب کس نبيند تا بي حيا نباشد

 

 نزهت هروی

 

عرس بيدل در ايران و چند ياددهانی  به دو همزبان

در صفحهء انترنتي همشهري مورخ پنجشنبه 4 مرداد - اسد- 1384 ، مطالبي را تحت عناوين «گفت وگو با  استاد الطاف حسين فرزند استاد محمد حسين سرآهنگ و بيدل خواني در افغانستان  »  به قلم آقاي سيد عبدالرضا موسوي، و « اقتضائات شأن» به قلم عليرضا پور اميد ، به نشر رسيده اند ، مطالعه نمودم. هردوي اين نوشتار جاي تأمل بسيار دارد و ديده مي شود که از نبشته ها بوي بي مهري و کم لطفي مي آيد تا مهماننوازي و قدرداني....

 

صفحات مرتبطه به نقد آقای هروی :
همشهری :
گفت وگوبا استاد الطاف حسين فرزند استاد محمد حسين سرآهنگ
بيدل خواني در افغانستان
اقتضائات شأن بیدل
نگاه امروز
دربارهء « عرس بيدل »

 

 

صفحات مرتبطه به استاد سرآهنگ :
 
چی گونه استاد محمد حسين سرآهنگ شد
سرآهنگ قامتی بر بلندی زمان
 

 

 

صفحات مرتبط با بيدل
بيدل و جايگاهش در سه پارهء يک پيکر
اين آتش بيرنگ
 
سخنراني سميع رفيع به مناسبت عرس بيدل
سمیع رفیع : با بیدل

وحدت وجود و شهُود در كلام بيدل