حسین مبلغ / دهقان زهما

7/2/2007

تذکر برای خوانندگان:

جهت رفع هرگونه سوء تفاهم، از خوانندگان گرامی خواهش می کنیم که مقالهء اعتراض آمیز آقای سنگچارکی را زیر عنوان "افتراء و تهمت یا زبان سیاه نفرت" همزمان با نوشتهء ما ("نامهء گشاده عنوانی وزیر امور خارجه دادفر سپنتا") مطالعه کنند، زیرا متأسفانه آقای سنگچارکی در نوشتهء فوق الذکر در واکنش به "نامه گشاده ..." از اصل موضوع بسیار فاصله گرفته است و مطالبی را به ما نسبت داده است که در نامه از آنها خبری نیست!

چند نکتهء توضیحی

در رابطه با نوشتهء آقای سنگچارکی

اخیرا ً نامهء گشاده يی عنوانی داکتر داد فر اسپنتا، وزیر خارجه، در رابطه با راسیسم فیلم "کابل اکسپرس" از جانب ما در چند سایت انترنیتی از جمله "آسمایی" نشر شد که در آن جا از آفای سنگچارکی به دلیل نقطه نظراتی از ایشان در گفتگویی در بخش برنامهء دری بی بی سی در رابطه با اعتراضات هزاره ها در کابل علیه فیلم ساز هندی نقد شده بود. آقای سنگچارگی نیز در واکنش به آن بخش نامه، مقالهء اعتراض آمیز فوق العاده احساساتی و شتابزده زیر عنوان "افتراء وتهمت یا زبان سیاه نفرت" در سایت "آسمایی" به نشر سپرد.

مقالهء سنگچارکی را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

1- بخش یکم در رابطه با موضوع

2- بخش دوم کاملا ً بی ربط با موضوع.

شگفت انگیز این که آقای سنگچارکی به اصل موضوع فقط به اشارتی بسنده می کند و تمام مقاله اش را به ذکر نکات بی وزنی اختصاص می دهد که اصلا ً هیچ ربط موضوعی و منطقی با نامهء گشاده ندارد؛ زیرا از آن نکات هیچ اثری در نامه نیست. متأسفانه بخش ناچیزی مقالهء ایشان که به موضوع مرتبط است، در میان همین انبوه ادعاها، اتهامات و نکات بی ارتباط گم می شود. به عنوان نمونه آقای سنگچارکی می نویسد:

"شما نویسندگان محترم نامه سرگشاده و شما دوستانی که همه سادات را از یک قلم گناهکار و جنایتکار و جاسوس و مرتد و مهدوم الدم می شمارید، بپرسید از رهبران و سردمداران و سردسته های که سنگ حمایت از قوم هزاره را بر سینه می کوبند، در زمینه تعقیب و شناسایی دست اندرکاران این فیلم موهن چه کرده اند؟ چرا باید از زبان کینه ها و نفرت ها سخن بگوییم و همه کاسه، کوزه را بر سر چند نفری که نام سید برسرشان است، بشکنیم." (سنگچارکی)

آقای سنگچارکی لطفا ً بگویید که این جملات را، که هیچ حرفی از آن در نامهء گشاده نیامده است، از کجا سرهم بافته اید؟ باز هم با تأکید هرچه بیشتر ذکر گردد که این جملات که نمونه يی از بخش عمدهء مقالت شما است، هیچ ربطی با نامه گشاده، چه به صورت آشکار و چه تلویحی، ندارد و فقط می تواند بازتاب همان عقده های واپس زدهء اتفاقات ناگواری ناشی از نوعی از رابطه میان هزاره ها و سادات باشد که از طرف روشنفکران هردو طرف تا به حال هیچگونه بحث ِ روشن و شفاف در ریشه یابی جهت حل مسأله صورت نگرفته است و آنچه را درین چند سال اخیر این جا و آن جا از طرفین خوانده و شنیده ایم، یا بسیار احساساتی بوده است و یا بی اندازه سطحی.

اما از نظر ما کسی که می گوید "همه سادات گناهکار و جنایتکار و جاسوس و مرتد و مهدوم الدم است" (از اتهامات بی اساس سنگچارکی برما)، راسیست تمام عیار است. نقد ما بر فیلم "کابل اکسپرس" نیز دقیقا ً همین راسیسم آشکار آن است که از زبان یک افغان در تعریف هزاره ها گفته می شود که "هزاره ها خطرناک ترین قبیله افغانستان هستند و غارتگری پیشه آنهاست." از جانب نویسندگان نامه کاملا ً خاطر جمع باشید که اگر بر زبان کودن افغان "حنیف هنگام" به جای هزاره نام یکی از اقوام دیگر افغانستان را جاری می کردند مثلا ً: " سادات (یا پشتون ها یا تاجیک ها و یا ازبک ها و یا ....) خطرناک ترین قبیله افغانستان هستند و غارتگری پیشه آنهاست"، ما نامهء گشاده را به دفاع همان قومی می نوشتیم که موضوع راسیسم قرار گرفته بود.

اینجا در همین رابطه یاد آوری می کنیم که اگر قضیهء راسیسم فیلم "کابل اکسپرس" در افغانستان گسترهء ملی کسب می کرد و روشنفکران افغان علیه آن در ابعاد فراقومی دست به اعتراض می زدند، در آن صورت نگارندگان "نامه گشاده" نیازی به نوشتن در این زمینه را احساس نمی کردند. اما از دیدگاه ما سکوت روشنقکران ما در این مورد می تواند از جمله عمدتا ً نشانه يی باشد بر نفوذ عمیق و گستردگی گرایشات اتنیکی در جامعهء ما؛ و عامل اساسی در فقدان احساس و آگاهی اکثریت روشنفکران ما در برابر گرایشات اتنیکی و راسیستی این است که آنان در چارچوب مقوله های چون از "خود" و "دیگران" می اندیشند و این نگرش موجب می شود که آنچه را که آن "دیگر" به عنوان راسیسم احساس می کند، دیگری برای "خود" راسیسم تلقی نکند و این راز محدود ماندن راسیسم فیلم "کابل اکسپرس" در محدودهء همان اتنیکی است که قربانی آن قرار گرفته است. باید قبول کرد که اتنیک گرایی و نژاد باوری از مسایل عمدهء جامعهء ماست و غلبه یافتن بر آن نیز زمانی ممکن است که همه مشترکا ً به علت یابی و مبارزه علیه آن بپردازیم. بازی با مقوله ها و از آن ها به عنوان ابزار سود جستن امری است بس خطرناک .

به هر حال، نقد مابقی جملات بی ربط آقای سنگچارکی نیازمند یک مقالهء جداگانه است که به آن حتما ً به زودی بعد از روشن شدن بخش اول مقالهء ایشان که به نامهء گشاده ارتباط دارد، خواهیم پرداخت؛ و ما در این جا فقط به چند نکتهء توضیحی در رابطه با همین بخش اول نوشتهء آقای سنگچارکی می پردازیم.

آقای سنگچارکی در سرآغاز مقالهء شان می نویسد: "نویسندگان نامه که از نظر من افرادی مطلع، آگاه و قابل احترام هستند، متأسفانه زیر تأثیر شایعه يی که بسیار مغرضانه و غیر مسئولانه توسط سایت سهراب کابلی نشر شده، اتهامات و افترا هايی را به این جانب نسبت داده اند که از چنین اشخاص درس خوانده و تعلیم دیده بعید می نماید (....)".

واقعا ً نوشتهء سهراب کابلی در مورد سنگچارکی متضمن یک شایعه و یک خبر از مصاحبهء ایشان با بی بی سی است. سهراب کابلی زیر عنوان "خبر های داغ" می نویسد:

"امروز ها در کابل، شایعه است (تأکید از ما) که در فیلم کابل اکسپرس سید فاضل سانچارکی (تأکید از کابلی) هم دست دارد. چرا؟ می گویند؛ سناریو و یا متن دیالوگ فیلم به وزارت اطلاعات فرهنگ زمانی فرستاده شده بود که آقای سانچارکی در پست معینت [؟] در وزارت اطلاعات و فرهنگ ایفای وظیفه می کرد که بعد ها از پستش برکنار شد ..." سهراب کابلی چند سطر بعد تر ادامه می دهد "این شایعه بعد از مصاحبه آقای فاضل سنگچارکی در بخش فارسی بی بی سی است که تجمع و اعتراضات هزاره ها را نسبت به فیلم موهن کابل اکسپرس بی مورد دانست و گفت که اعتراضات جماعت هزاره ها بیشتر انگیزه سیاسی دارد." (تأکید ازما).

اما ما در نامه گشاده کاملا ً آگاهانه هیچ وقعی به "خبر داغ" شایعه آمیز سهراب کابلی نگذاشته ایم، به همین دلیل ادعای سنگچارکی گویا ما "زیر تأثیر شایعه بسیار مغرضانه و غیر مسئولانه توسط سایت سهراب کابلی" قرار گرفته ایم، ناجور است؛ ما فقط به نقل و قول سهراب کابلی از مصاحبهء سنگچارکی در بی بی سی استناد کرده ایم که برآن اساس طوری که در بالا ذکر شد "آقای فاضل سنگچارکی تجمع و اعتراضات هزاره ها را نسبت به فیلم موهن کابل اکسپرس بی مورد دانست و گفت که اعتراضات جماعت هزاره ها بیشتر انگیزه سیاسی دارد." این نقل و قول در نامه چنین آمده است:  "آقای سنگچارکی در بی بی سی از تظاهرات اعتراض آمیز هزاره ها انتقاد می کند و می گوید که این اعتراض ها انگیزه سیاسی دارد! ..."

نکتهء اساسی در توضیح کنونی ما این است:

اگر آقای سنگچارکی در مصاحبهء شان در بی بی سی میان دو امر – که در پائین به آن اشاره می گردد - به روشنی تمایز قایل شده باشند، در آن صورت نوسندگان نامهء گشاده با کمال روشنی از خود به خاطر فقدان بررسی انتقادی از نقل و قول "ناقص" مأخوذ از سایت کابلی انتفاد خواهند کرد و با پس گرفتن هر دو پاراگراف در نامه که نام آقای سنگچارکی در آن ذکر شده است، از ایشان معذرت خواهند خواست. در این صورت امانت داری سهراب کابلی به عنوان یک روزنامه نگار جدی نیز زیر سئوال خواهد رفت. اما تمایز آن دو امر:

همراه و همزمان با انتقاد آقای سنگچارکی (در بی بی سی) از "بهره گیری حزبی و سیاسی بعضی از رهبران" از تظاهرات مردم هزاره ، بایست از جانب ایشان این تمایز نیز صورت گرفته باشد: پذیرش مشروعیت اعتراضات هزاره ها به عنوان قربانیان راسیسم فیلم کبیر خان؛ اعتراضاتی که درآن ها در کابل شخص سنگچارکی نیز بنا به قول ایشان شرکت داشته است.

اما اگر این تمایز در مصاحبهء سنگچارکی با بی بی سی صورت نگرفته باشد، در آن صورت سهراب کابلی در بازتاب آن در سایتش امانت داری کرده است، و استناد ما به آن و نیز نقد ما از سنگچارکی درست بوده است. و جهت روشنی بر موضوع، این بر عهدهء آقای سنگچارکی است که متن کامل مصاحبهء شان را با بی بی سی بدون کم و کاست در اختیار قضاوت خوانندگان قرار دهند.

***

لينک های مرتبط با موضوع :
1-
حسین مبلغ ،  دهقان زهما: نامهء سر گشاده  عنوانی وزیر امور خارجهء افغانستان (28/1/2007)

2-  فاضل سنگچارکی : افتراء و تهمت یا زبان سیاه نفرت - کابل -  11.1358 .12 مطابق به 01.02.2007

3- گزارش ها و تحليل ها در رابطه به فلم « کابل اکسپرس»