حميد عبیدی

« کفتر بازان »

رمان تازهء ببرک ارغند

رمان « کفتربازان » چندي قبل به دستم رسيد و آن را با اشتياقي که رمان « پهلوان مراد و اسپي که اصيل نبود »  در من برانگيخته بود ، خواندم. اين رمان در 450 صفحه نوشته شده و حجمي همانند رمان قبلي ببرک ارغند دارد. 

در مورد نخستين رمان ببرک ارغند ، نوشته بودم : « وقتي رمان « پهلوان مراد و اسپي که اصيل نبود » را در دست گرفتم ، با بي ميلي ناشي از پيش داوري  شروع به خواندن آن کردم  ؛ شب صبح شد ، ولي ديدم که نمي توانم کتاب را ببندم و به خواب روم . وقتي  رمان به آخر رسيد ، فکر کردم که عالي ترين فلم هنري در مورد بزکشي و پهلوانان بزکش را ديده ام . و بار ديگر به خاطر پيش داوري خودم را سرزنش کردم .

صرف نظر از اين که منتقدين ادبي در بارهء رمان « مراد و اسپي که اصيل نبود » چه بنويسند، براي من - به حيث يک خواننده - اين اثر يکي از بهترين رمان هاي افغانيي باقي خواهد ماند که تا کنون خوانده ام .»

و امّا ، طوري که ديده شد ، رمان  « پهلوان مراد و اسپي که اصيل نبود »، طلسم سکوت منتقدين ادبي  در مورد ببرک ارغند را  شکست و او را فراتر از مرزي برد که کسي بتواند به خاطر تعلقات انديشه يي و سياسي نويسنده ، آثارش را هم تجريد و تبعيد کند و ناديده بينگارند و يا هم از خود وي صرف به حيث يک نويسندهء دههء هشتاد در داخل افغانستان ، نام ببرند. شايد اين امر سبب شود که روزي منتقدين بار ديگر آثار قبلي ببرک ارغند را هم دوباره بخوانند و دوباره در مورد آن ها داوری بکنند.  اگر چنين هم شود ، باز هم اين نکته بر جا خواهد ماند که داستان هاي قبلي ببرک ارغند ، در دههء هفتاد و به ويژه دههء هشتاد ،بار   سياسي بيشتر و برهنه تر داشتند و ...

به هر رو ، « کفتر بازان» از بسا جهات با « پهلوان مراد و اسپي که اصيل نبود » شباهت دارد- به ويژه از نظر بازتاب  برخی جنبه های فرهنگ و فلکلور مردم.

يکي از صاحب نظران  تفاوت عمدهء رمان « کفتر بازان» از « پهلوان مراد و اسپي که اصيل نبود »  را عدم بازتاب زمينهء اجتماعي وقوع حوادث در دومين رمان ببرک ارغند ، دانسته و آن را کاستی عمدهء اين رمان تلقی می کند. و امّا ، آيا بازتاب زمينهء اجتماعي مشخصهء حتمي و اجتناب ناپذير رمان است و بايد باقي بماند ؟ وقتي که من « کفتربازان » را مي خواندم ، فقدان زمينهء اجتماعي را احساس نکردم. شايد اين کمبود را خوانندهء خارجي و ناآشنا با تاريخ دههء هفتاد و هشتاد افغانستان ، احساس کند و شايد هم کساني از نسل هاي آينده افغان ها در دهه هاي بعدي- اگر تاريخ اين دوره را نخوانده باشند.

رمان « کفتربازان» سرنوشت پرماجراي يک خانوادهء دهاتي است که براي حفظ آبرو و ناموس از دهکده يي در حومهء شهر به شهر کابل کوچ مي کند، در شهر از روي تصادف و به دليل خوشقلبي روستايي ، به ياري خويشاوند تازهء شهري در دورهء پرآشوب بر باد زمانه سوار مي شود و در پايان به سراب مي رسد.

و امّا ، از ديد من ، اهميت  اين دو رمان ببرک ارغند ، بيش از هر جهت ديگر ي در ثبت هنرمندانهء شيوهء زنده گي  و  برخی جنبه های فرهنگ و فلکلور مردم براي نسل هاي آينده است - فرهنگ و فلکلوري که ممکن است باد جاري گلوباليزم ، آن را از برخي جهات به کلي دگرگون سازد و احتمالاً هم از  بيخ و بن برچيند و شيوهء زنده گي مردم هم  خواهي نخواهي در تداوم و قوام روندهاي جاري در افغانستان ناگزير از بيخ و بن دگرگون خواهد شد. و از برکت همين ويژه گی رمان های ببرک ارغند در آينده ها نيز به تاق نسيان نخواهند رفت.

***

برای آشنايی بيشتر می توانيد به مطالب زيرين نيز توجه بفرماييد:

 

حميد عبيدی

« پهلوان مراد و اسپی که اصيل نبود »

 

دکتور ببرک ارغند از دههء هفتاد به نوشتن داستان آغاز کرد ؛ نخستین مجموعهء داستان های کوتاه او در دههء هشتاد در افغانستان به چاپ رسید.

ببرک ارغند پس از سال 1992 به هالند مهاجر شد . ارغند در مهاجرت نیز مانند گذشته  پیرو ثابت قدم  سبک « ریالیزم اجتماعی » باقی مانده است. آثاری که ببرک ارغند در سالیان اخیر نوشته است از جاذبه  و کششی برخوردار اند که خواننده را وامی دارد  آن ها را تا آخر بخواند .

« پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود » رمانی است در بیش از 400 صفحه که اخیراً به چاپ رسیده است. در این رمان زنده گی پهلوانان بزکشی ترسیم شده است . مراد این زنده گی را با امید و شوق آغاز میکند ، نردبان رسیدن به سکوی  قهرمانی را به سرعت می پیماید . از همین سکویی که مراد آرمان رسیدن به آن را داشت، یک باره  به عمق  فاجعه سقوط می کند. مراد در عمق فقر و فاجعه و در بیچاره گی تمام ، بی آن که شاهد قهرمانیی از تیپ فیلم های هندی باشیم ، کرکتر عالی انسانی اش را تبارز می دهد .

وقتی رمان « پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود » را در دست گرفتم ، با بی میلی ناشی از پیش داوری  شروع به خواندن آن کردم  ؛ شب صبح شد ، ولی دیدم که نمی توانم کتاب را ببندم و به خواب روم . وقتی  رمان به آخر رسید ، فکر کردم که عالی ترین فلم هنری در مورد بزکشی و پهلوانان بزکش را دیده ام . و بار دیگر به خاطر پیش داوری خودم را سرزنش کردم .

صرف نظر از این که منتقدین ادبی در بارهء رمان « مراد و اسپی که اصیل نبود » چه بنویسند، برای من - به حیث یک خواننده - این اثر یکی از بهترین رمان های افغانیی باقی خواهد ماند که تا کنون خوانده ام .

***

 

آسمايی در مورد مطالب منتشره در سايت های ديگر مسؤوليت ندارد

لينک صفحات مرتبط :

دستگير نايل دستگير نايل جلوه هاي ...

پهلوان مراد و اسپي...ـ سالار عزيزپور

«پهلوان مراد و اسپی که اصيل نبود»- گفت و شنود با نويسندهء رمان- از صفحهء انترنتی آينده

شراره ـ داستان کوتاه ـ ببرک ارغند