مسعود فارانی

چه باید کرد؟

سوال چه باید کرد ،مطرح ترین سوالی است که سالها بشریت را در مجموع و لایه های گوناگون اجتماعی ، بخصوص روشنفکران را مشغول خود داشته وخواهد داشت .

این سوال هم اکنون بصورت حاد آن در کشور ما مطرح است . با پاسخ درست به این پرسش و پیاده

کردن آن در عمل، شاید بتوان به پایان تراژیدی کنونی کشور نزدیک شد.

راستی چه باید کرد؟

اگراز کل به جز بپردازیم ، بطورساده میتوانیم بگوییم که باید استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی را به همراه پیشرفت اجتماعی، بر پایه اصول شهروندی ــ که مساله تساوی ملی را هم در بر میگیرد ــ تأمین نمایم .

.....بعضی ها با شنیدن این پاسخ خواهند خندید که این کلی گویی و یک مساله بدیهی است . اما باید روشن شود که در اوضاع کنونی همین بدیهات اند که بدبختانه فراموش شده اند . برای پاسخ دادن به این پرسش " چه باید کرد" ، باید هدفی داشت . هرچند این هدف دور ودرشرایط کنونی دست نیافتنی و آرمانی باشد .

هر راهی به یک منزلی میرسد . تمام کوشش ها ي کنونی ما نیز باید در روشنی هدفی شکل بگیرند . در غیر آن ما در یک دایرۀ شیطانی همیشه قربانی جهل ،فقر وجنگ خواهیم ماند .اما باز چه بایدکرد ، تا به این اهداف رسید ، یا در آن مسیر گام گذاشت ؟

خلع سلاح جنایتکاران و جنگسالاران ، نابودی مافیا های غارت و قدرت، نابودی شبکه های که وابسته گی کشور را ریشه دار تر می سازند ، ایجاد یک دولت ملی ، کوشش برای یک رفاه نسبی وتأمین اصول دموکراسی در عرصۀ آزادی بیان و سایر آزادی های اولیه اجتماعی و . . . . وظایفی اند که باید انجام داده شوند .

این ضروریات با وجود آن که نسبت به اهدافی که در اول گفته شدند ، هرچند مشخص ترند ،اما در مجموع با توجه به اوضاع کشور باز هم جزً اهداف کلی به حساب می آیند .

پس باز چه باید کرد ؟

برای پا سخ به چه باید کرد؟ و تأمین آن تنها پاسخ کافی نیست . ابزار وشیوه ها خود ، از مسایل اساسی اند که باید بدان پرداخته شود؛ این جا است که پاسخ برای سؤال چه باید کرد، مشکلتر می گردد .اولأ برای رسیدن به این دو هدف اساسی که در بالا بدان اشاره شد ،باید مشخصتر به اهدافی که در برابر ما قرار دارند ، پرداخت .

برای این که در مسیر اهداف بزرگ یاد شده بتوان گام گذاشت ،در گام اول روشنفکران باید به یک غسل تعمید سیاسی جدید بپرازند .

روشنفکران نمیتوانند ، در وسط قرار بگیرند . یا روشنفکران بد و خطرناک اند ویا خوب و رهایی گر.

روشنفکری که درین دو مقوله نگنجد ، روشنفکر نبوده یک موجودی مخنث فکریست.

ازا ین جهت روشنفکر خوب که چراغدار جامعه در تاریکی است ، با تکیه بر اصول شهروندی ، پیشرفت و اصول یک دموکراسی نهادی، اولأ باید ذهن خود را از اندیشه های قومی وتباری پاک سازد .

روشنفکری که از دموکراسی واصول شهروندی می لافد ولی قوم گراست بدون هیچگونه تردیدی دروغپردازی بیش نیست .

امروزه روشنفکران وشبه روشنفکران دموکرات که اولی ها به دموکراسی معتقد و دومی ها برای پوشاندن اندیشه های عقب ماندۀ خود ، از دموکرسی بعنوان روپوش سود می جویند، در عرصۀ جدالفکری در جامعه افغانستان در مسیر های گوناگونی می تازند .اما با توجه به بیماری های اجتماعی که نتیجۀ جنگ بیست وچند سالۀ اخیر است ،قومگرایان که مگس وار از گنداب های مافیاها ومراجع قدرت وامکانات تغذیه میگردند ،مشکل این مرحلهء جامعه افغانستان را تشکیل میدهند .زیرا اینان با برانگیختن بحث هايی که فقط میکروب آن گنداب ها را بیشتر می پراگنند، راه خروج بن بست فکری کنونی ، جامعه ما رابسوی آیندۀ تیره وتار ساخته اند .

متاسفانه این گره به گره اصلی تبدیل گردیده ، تا زمانی که این گره گشود نشود ، نقش چراغدارای روشنفکران در ظلمت کنونی همچنان خالی می ما ند .

پس برای اینکه به سوال چه باید کرد؟ ، جوابی دقیقتر داده باشیم ، در لحظۀ کنونی لازم است که سوال دیگری، عکس سوال اولی مطرح سازیم که چه نباید کرد ؟

سوگمندانه آن چه که امروز در جریان است، و عده ي بیشماری جوک وار خون پیکر اندیشه سالم  دموکراسی،استقلال،عدالت اجتماعی ،وپیشرفت را می مکند درد اصلی جامعۀ ما اند .

پس از جمله اعمالی که نباید صورت گیرند ، جلوگیری از سقوط وحشتناک فکری کنونیست .

چه نباید کرد ؟

اندیشه های بزرگ انسانی را نباید درقفس تبارگرایی وقومگرایی کوچک ونابود نمود .

بگذار زنده گی قوانین خود را با اعمال آگاهانه ما واندیشه های رهگشایانه ما تطبیق نماید . امروز بشریت مرزهای جدایی از هم را میزداید.

ما درکشور خود شاهد بودیم که فراتر از ارادۀ مجامع قدرت ، ،مردم ما سال ها با مدارا و نزدیکی زیسته اند . زندگی اجتماعی فراتر از مضرت روشنفکران وابسته به گنداب ها ، ومراکز قدرت ، دوباره به اعاده نوین وپیشرفته تر مدارا جویی اقوام و امتزاج داوطلبانۀ آنها به پیش خواهد رفت . پس بر ماست که درین جهت هر آنچه را که مانع است ، از راه برداریم وهر آنچه را که این پروسه را تخریب می کند ، انجام ندهیم .

***