نشر : 15.02.2011

 

بحث پیرامون رویدادهای مصر


«مبارک» رفت-مصری ها مبارک تان باد!

 

اکنون درها به همه سو باز اند و همه چیز ممکن.

آیا در مصر دموکراسی زاده خواهد شد- آن هم بدون درد زایمان و یا این که دزدان قافله را دزدیده و به بیراهه خواهند برد؟!

مردم مصر که هفت هزار سال زیر قیمومیت «قیم» های
گوناگون  داخلی و خارجی زنده گی کرده بودند با خیزش میلیونی به دوره ی صغارت پایان بخشیدند. این که آیا آنان برای رسیدن به آینده بهتر هم  از خود بلوغ فکری و سیاسی نشان خواهند داد و یا بحران رو به سوی فاجعه خواهد رفت، سووالی است که تجربه ی ساعات ، روزها و هفته ها و ماه های آینده جواب آن را خواهد داد.

روشن است که رفتن مستبد به خودی خود به معنای رسیدن به دیموکراسی نیست و دیموکراسی یک شبه ساخته نه می شود.

بیایید آرزومند باشیم که این تجربه به دیموکراسی بیانجامد و به بهروزی و سربلندی مردم مصر و ایجاد نمونه درخشان برای ملل دیگر...

 
نظر شما در فیسبوک
 
«مبارک» رفت- مصری ها مبارک تان باد!

Mohmmad Sadiq Argandewal, Shaheer Nesari, Djamshed Paimard und 4 anderen gefällt das.


Zarguna Ata

عبیدی صاحب رفتنش را خیر مقدم وقتی ګفته میتوانیم که بدیل مردمی در پی داشته باشد خوب این نظر شخصی من است
 

Hamidulla Obaidi

بلی دقیقا چنین است و تنها سخن روی شخص نیست، مساله روی تغییر سیستم است و ایجاد نهادهای جامعه مدنی و پایه های نظام دیموکراسی- طوری که هیچ کسی چی خوب و یا بد نه تواند خود را فراتر از قانون و اراده ی مردم قرار دهد
 

Zarguna Ata

یقینن من همنوا هستم در مورد نقش و اراده مردم
 

Rahim Ghafori

امریکا پیشاپیش نامبارک دیگری بجایش آماده خدمت نموده است، ورنه حمایت کاخ سفید از حرکت های مردمیی جهان سوم، به حمایت ملا عمر از دموکراسی میماند. دلخوشی های مردم مصر مانند دلخوشی های مردم ما بعد از سقوط طالبان و سرکار آمدن حکومت دست نشاندهء کرزی است وعاقبتش را هم می شود از همین حالا حدس زد
 

Issa Omar,.

مولانای تلخ آیا بهتر نخواهد بود که از پیشداوری درباره ی تحولات مصر خودداری نموده ومنتظر بمانیم که چی روی خواهدداد؟ داوری های کلیشه ای با پیش فرض های ذهنی ممکن است مارا به بیراهه ببرد.
 

Hamidulla Obaidi

این که امریکا و غرب و دیگر قدرت های جهانی چی می خواهند و یا نه می خواهند می توان آن را تنها یکی از عوامل موثره بر انکشاف اوضاع مد نظر گرفت ؛ و اما مهم تر و تعین کننده این است که مردم مصر چی می خواهند و با چی درجه یی از آگاهی، اراده و تدبیر... در جهت تحقق اهداف شان حرکت می کنند. شکی نیست که در جامعه مصر هم افکار و گرایش های متعدد وجود دارند. بعد از رفتن مبارک که همه مخالفین او در مورد آن اصرار داشتند، اکنون مسایلی مطرح می شوند که می تواننند اختلاف برانگیز باشند. مپس مساله این است که آیا گروه های و تمایلات مختلف موجود در جامعه ی مصر توانایی و اراده آن را دارند تا وارد تعاملات معقول شوند تا چهارچوب وفاق ملی را برای آینده شکل دهند و یا این که به مقابله با هم بر خواهند امد ... البته این جا حرف بر سر البرادعی و عمرو موسی و امثال شان نیست که بدون شک زیر و زبر سیاست را می دانند. حرف بر سر کسانی است که تا امروز چانس تبارز و تجربه سیاسی در سطح ملی و بین المللی را نه داشته اند. و باز حرف بر سر آن است که گروه های خورد بزرگ سیاسی و شخصیت های معروف سیاسی طرف قبول جنبش مردمی هستند و یا این که از درون این جنبش شخصیت های دیگری سر بلند خواهند کرد و ... و این سووال ها را دشوار است امروز با قطعیت پاسخ دادMehr anzeigen

Hamidulla Obaidi

یادداشت اول را بلافاصله پس از استعفای مبارک نوشتم و نشر کردم ، اکنون که می بینیم متاسفانه اشتباهات تایپی و افتاده گی های بسیار در آن متن موجود اند؛ ولی به هر رو دوستان با بزرگواری خود شان عرایضم را به رغم این کاستی ها دریافته اند
 

Amilia Spartak

امیدوارم تاریخ 1357 انقلاب ایران تکرار نه گردد!!

Hamidulla Obaidi

امیلیا جان من با همنوایی با این آرزومندی شما همچنان امیدوارم تا انقلاب مصر در ایران تکرار شود و هر دو کشور و هر دو ملت آگاهانه سرنوشت خود را در دست گیرند
 

Djamshed Paimard

مرا عقیده برآن است که بلاخره مردم مصر اراده گردند وبه پابرخواستند مقاومت شجاعا نه نمودند قربانی دادند وبلاخره جهان را معتقد ساختند که آن ها برحق اند وبلاخره خواست اولی خود را بدست آ وردندواین در کشوری که اماجکاه استبداد سی ساله یک دیک...تاتور وابسته به بزرگترین قدرت جهانی ووابسته به بزرگترین استخبارات کشور های قدرت مند جهانی و با امکانات قدرت مند نظامی داخلی. واین بزرگترین درسیست برای مردمان کشور های خواب برده که با وصف قربانی های فراوان هنوز هم بیدار نمیشوند وحق خود را بدست آورده نمیتوانند .من فگر می کنم با وصف دشواری های فراوان که مردم مصر در پیش رو دارند باید از خود هوشیاری بیشتر بخرچ دهند تا در انتخاب مسیر ووظایف بعدی مسولانه کام بگزارند نخبهکان گشور عناصر ملی مصولیت درجه اول دارند تا انقلاب را بر مسیر درست سوق دهند.Mehr

Djamshed Paimard

مردم شجاع مصر پیروزی شما مبارک تان باد.
واین پیروزی را به تمام مبارزان راه آزادی گشورم وجهان مبارک باد میگیم.
 

تارنمای بامداد

 دست آورد این خیزش مهم است ،نبود مبارک نخستین گام درین راه بود .مصری ها در پایین کشیدن مستبد قهرمانی کردند ، دیده شود که در خشکانیدن ریشه های استبداد هم قهرمان استند ؟
12. Februar um 12:04 · Gefällt mirGefällt mir nicht mehr

Hamidulla Obaidi س. ح. روغ

مصدرها نو می شوند!
www.afghanasamai.com
 

Hamidulla Obaidi

دکتور احمدسیر مهجور
عضو مرکز مطالعات علوم اجتماعی یونیورستی رووان فرانسه

مکثی بر انقلاب مصر

www.afghanasamai.com

 

Rabani Baghlanni

مصری ها هم درجریان هجده روز خیزش تاریخی خویش وهمدرروزهای پس از پیروزی اولیه؛بلوغ سیاسی وفرهنگی خویش را به نمایش گذاشتند. این امربرای بسیاری از ناظرین شگفت آور بود.
یکپارچگی،پافشاری واراده ی ناشکستنی همراه با نظم وبردباری ممکن که ازسوی جوانا...ن مصری نشان داده شد- واقعن تحسین بر انگیز است.
انقلاب مصررا با انقلاب ایران مقایسه کنیم ونیز اخوان المسلمین مصررا با اخوان افغانستان در نظر بگیریم. درایران محصول انقلاب از سوی آخوند ها مصادره شد ودرافغانستان اهالی "جهاد فی سبیل ا لله"برای تصاحب قدرت ده ها هزار باشنده ی کابل را به کام مرگ فرستادند و پایتخت را به مخروبه مبدل کردند.
امادرمصر؛ حتا اخوان المسلمین که بزرگترین ومنسجم ترین گروه سیاسی شناخته می شود- اعلام می کند که درپی رسیدن به قدرت نیست بلکه می خواهد برای مردم خود کار کند.
هیچ کس نمی داند که تحولات مسیر در آینده چی مسیری را خواهد پیمود ما کاهن مصری نیستیم که از حالا آینده را پیشگویی کنیم ولی شاید بتوانیم در صدد نوشناسی مصر براییم وبر بسیاری از پیش فرض های خوددر باره ی مردم آن کشور علامت سوال بگذاریم.Mehr anzeigen


 

 Sadiq Argandewal

مردم مصر رفتن مبارک را بعنوان دست یابی به آزادی جشن گرفتند. در پروسه تاریخ بشریت وبخصوص درعصر حاضر ملت های وجود دارد که در آنجا حتی یک سرباز خارجی وجود ندارد ولی آن ملتها توسط دکتاتور های خودی به بند کشیده شده و از بسیاری از آزادی های سیاس...ی، مدنی و حقوقی محروم اند.
ولی ملت های وجود دارد که با وجود تعدادی از سر بازان خارجی در آنجا ها مردمان اش از همه آزادی های سیاسی ومدنی برخوردار بوده وکشورهای شان سر آمد دموکراسی های دنیاست؛ مثل آلمان، جاپان، کوریای جنوبی و تعداد دیگر از کشور های اروپای غربی. که افغانستان کنونی هم در حالت مشابه قرار دارد. حالا اگر فرید یونس، روستا تره کی و ملالی جو یا- افغانستان را کشور اشغالی میخوانند و در راستای منافع سازمان استخبارات نظامی پاکستان و طالبان جهالت پیشه کمپاین ها، کنفرانس ها ومصاحبه ها راه میآندازند، کار خود شان است.

با در نظر داشت واقعات درمصر، تونس و احتمالاً در کشور های دیگر، اکنون وقت آن فرا رسیده که رئیس جمهور دزد، معتاد، ماخولیا و مافیای افغانستان، قبل از آنکه ملت افغانستان به جاده ها بریزند وعلیه او شعار بدهند؛ خودش احترامانه ازقدرت کنار رفته وجایش را به یک شخصیت با کفایت و وطنپرست خالی نماید. در غیر آن با رفتن مردم افغانستان به جاده های شهر کابل، طالبان وحشی وقرون وسطایی از آب گل آلود بنفع شان ماهی خواهد گرفت. که در آنصورت با وقوع هر گونه حادثه غیر مترقبه وخلاف منافع علیای مردم افغانستان مسؤلیت مستقیم آن به گردن حامد کرزی وشرکای مافیای اش خواهد بود.

 
مصدر ها نو میشوند
 
Said Hamidullah Rogh
هموطنان و دوستان عزیز
در بحث پیرامون انکشافات مصر فعالانه تر شرکت کنیم
نگاه کنید به لینک این صفحه

مصدر ها نو میشوند


Dastgeer Hozhabr

تحولات مصر درمحور توجه ی افکار عمومی در سراسر دنیا قرار دارد.امیدواریها ونگرانیها دردیدگاه های متفاوت شخصیت ها سازمانها وحتی دولتها مطرح میشوند.نقش وحضور جنبش اخوان المسلمین بعنوان یک سازمان سابقه دار درمصر نگرانی حاکمیت اسلامگرایان درمصر ر...ا برانگیخته است.ازسوی دیگر تکرار تجربه ی ایران در مصر وتاثیر تمایلات اسلاگرایانه ی تیپ ایران، می تواند ازنشانه های این نگرانی ها باشد.اما به چند نکته باید توجه کرد، اول اینکه جنبش اخوان بادرسگیری از رویدادهای ایران، افغانستان وعراق وتحولات عظیم اندیشه یی درحوزه ی تفکر دینی درسی سال اخیر دیگر درموقعیتی نیست که بخواهد یابتواند به گرایشهای تندروانه وبنیاد گرایانه متوصل شود ودیگر اینکه حظور بالفعل جوانان اموزش دیده وآگاه در انقلاب مصر"جنبش جوانان 6 اپریل"باگرایشهای مدرن دموکراسی خواهانه وتاثیر گزاری جامعه ی مدنی قدرت مند در مصر عامل مهم بازدارنده ی پا گیری رویکرد های یکجانبه استبدادی وگرایشهای ایدیوتوژیک است.نکته ی مهم دیگر دسترسی گسترده ی نسل آموزش دیده وروشنفکری مصر به فناوری جدید اطلاعاتی است که تاثیر قوی ونیرومند آنرا در شکلگیری انقلاب درمصر شاهد بودیم. از اثر گذاری منفی امریکا واسراییل درین روند میتوان نگران بود، اما فراموش نکنیم که اولاٌ این یک فاکتور خارجی است ودیگر اینکه امریکا دیگر درموقعیتی نیست که به ساده گی بتواند سرنوشت مصر وخاور میانه را در اختیار داشته باشد
 

Said Hamidullah Rogh

هژبر عزیز با سپاس از شما
تردیدی نیست که پس از 30 سال دیکتاتوری، دشواری های متعددی در عرصهء ارایش سیاسی در مصر، خود را نشان خواهند داد؛
این نتیجه گیری شما اهمیت دارد که ف طوری که شما نوشته اید، نهضت های اسلامیستی به موضع مدنی میگرایند؛
یعنی ن...ه اینکه جامعهء مدنی، دینی میشود؛ بلکه روشنفکری دینی، مدنی میشود؛
این بحث شما که برغم همه تلاشهایی که واضحست براه افتاده است، اوضاع مصر دیگر از کنترول امریکا بیرون افتاده است، نیز بسیار اهمیت دارد؛
تاکید ما اینست که اصلاً جانب اصلی انکشافات مصر، معطوف به فروافگندن ِ یوغ دیکتات غرب بالای مصری ها، و اصلاً سراسر حوزهء تمدنی عربی، است؛
درینمیان توجه ما هر چه بیشتر به افغانستان معطوف میگردد؛
وظیفهء روشنفکران افغانستان همینست؛
و منظور اصلی ما از توجه به رویداد های مصر ، هم، همینست؛
مهمترین چیزی که در رابطه با اوضاع جاری افغانستان به چشم میخورد، اینست که روشنفکر افغانستان، از پرداختن به مسایلا وطن خود پیوسته عقب می ماند؛
روشنفکر افغانستان یک فکر مستقل دربارهء وطن خود ندارد؛
روشنفکر افغانستان ، مردم خود را برای ختم جنگ و تاسیس ازادی افغانستان ، سازمان داده نمیتواند؛
و این قبل از همه بخاطری که روشنفکر افغانستان، خود را رضایتمندانه در اختیار نقشه ها و برنامه هایی قرار میدهد ، که از بیرون به وی دیکته میشوند؛
ر.شنفکر افغانستان، هنوز نیاموخته است که به اقدام مستقل سیاسی بپردازد؛
هنوز نیاموخته است که برای این اقدام مستقل سیاسی، باید خودش افکار مستقل را پرورش بدهد؛
افکاری که مصلحت وطن و هموطن افغان را منعکس کند ؛ و بر آورده بسازد؛

Rabani Baghlanni

درود به دوستان اندیشمند
من فکر می کنم نخست باید مقوله ی مناقشه برانگیز "روشنفکر" را باز کنیم تا درک ما از آنچی که" روشنفکر افغانستان" می خوانیم روشن شود.
مقوله ی دیگری که باید وضاحت یابد "روشنفکردینی" است.
که به تبع مفهوم اجماع یافته ی "روشنف...کر" در سطح جهان- قابل درک خواهد بود.
چرا نیازداریم تا در بحث جاری این دو نکته راروشن سازیم؟ زیرا در صورتی که برداشت های ما از یک مقوله مختلف یا متضاد هم باشد بحث به تنیجه ی منطقی منجر نخواهد شد.
 

Dastgeer Hozhabr

قرهیخته ی گرامی جناب روغ
بلی بسیار لازم است که ما از رویدادهای تونس ومصر وادامه ی این روند که بدون تردید سراسر خاور میانه را درمی نوردد،درسهای لازم بگیریم.من فکر میکنم که این رویدادها تکانه ی جدی برروان درسخوانده گان ما واردکرده است.اینروز ه...ا هم در رسانه های داخل کشور، هم در حلقات سیاسی وهم درفیسبوک بحث ها وگفتگوهای جالبی مطرح میشود. برای اولین بار یک جوان آگاه بحث راه اندازی یک جنبش فراگیر ملی را مطرح کرد. وضع در کشور بالاجبار در مسیری پیش میرود که در تونس ومصر تجربه شد.دیر یا زود اقشار مختلف مردم چاره ی جز ریختن به جاده ها وسازماندهی اعتراضات را نخواهندداشت. اما نبود یک الترناتیف دموکراتیک نیرومند،منسجم وسراسری وحضور بالفعلٌ وظاهراٌ قدرت مند شبکه ی ارتجاعی "طالبان"، چشم انداز آینده را نگران کننده می نمایاند. اگر چهره ها ، نیروها وسازمانهای ترقیخواه ، دموکرات وعدالت پسند به سرعت و مسوولانه ، وارد مرحله ی تازه یی از فکر وعمل در راستای انسجام خویش نشوند وبحث ایجاد یک حزب سراسری ، معطوف به منافع اقشار تهیدست وفقیر جامعه را جدی نگیرند وهمچنان دربند گرایش های سلیقه یی خود باشند وبر چهار چوب ها وقالب های زمانزده پافشاری کنند، به یقین که از یکسوبارعظیم مسوولیت تاریخی را حمل خواهند کرد واز سوی دیگر نیروهای ارتجاعی برموج اعتراضات مردمی سوار خواهند شد وکشور بار دیگر بصورت کامل درمنجلاب تحجر ، بنیادگرایی وخشونتی که انجامش هم نامعلوم نیست سقوط خواهد کرد
 

Said Hamidullah Rogh

هژبر عزیز
در تجربهء مصر دقیق میشویم
:

1/
...نه باید تاسیس یک نهضت مردمی بر ضد جنگ و جنگ آوران، رامنتظر
ومشروط به تاسیس کدام حزب ساخت؛
حال این حزب از هر نوعی که میخواهد باشد؛
اگر چنین کنیم، چرا نادرست خواهد بود؟
نخست برای اینکه وقت زیاد ی ضایع ساخته شده است ؛ و چنین وقت فارغی دیگر اصلاً باقی نیست؛
دوم برای اینکه، یک حزبی که اول خودش ساخته شود و بعد مردم را برای اهدافی که خودش درست می پندارد، بدنبال خود بکشاند، بدون هیچگونه تردیدی، یک حزب توتالیتار است؛مردم این احزاب را تجربه کرده اند؛
سوم برای اینکه چنین یک حزبی یگجا با فعالانی که از میان نسل نو بر میخیزند، و در جریان ِ نهضت آنان برای منزوی ساختن ِ جنگ و تحصیل ازادی وطن، میتواند تاسیس شود؛ فقط بدینگونه ما در یک راه درست هستیم؛ و جز این نه؛

هیچ
 

Said Hamidullah Rogh /
2/

نهضت فراگیر را نظر به احاطهء آن ، اندازه نگیریم؛
نهضت برای نجات وطن، فقط میتواند بر یک مبنای وطنی و هموطنی دایر شود؛مبانی چنین نهضتی را من در نوشتهء وطن و هموطن مطرح کرده ام؛
...
یک نهضت فراگیر ملی، معنایش اینست که این نهضت نیات و اهدافی را مطرح بسازد که همهء هموطنان(همگان) را میتواند متحد بسازد و به حرکت آورد؛
بنظر من این نهضت باید ساده ترین، و اما همگانی ترین هنجار های یک حرکت همگانی را اساس قرار دهد
:
وطن؛ هموطن؛ وفاق بر ضد جنگ، برای آوردن صلح و تحصیل ازادی وطن؛
3/
بدون تردید در تعریف ها باید دقیق شد؛
و اما درینجا یک تناقض بسیار عجیب بر قار شده است
:
روشنفکر بنا بر تعریف«پذیرفته شده» یعنی این که....
....
و چون ما چنین کسانی نداریم، پس باید منتظر شد و
...
من فکر میکنم روشنفکر افغان ،امروز، کسی است که دریافته است که در وطن ما نیات و نقشه هایی به اجرا در اورده میشوند،در غیاب مردم ما و بر علیه مردم ما، در غیاب وطن ما و بر علیه وطن ما؛
یکعده را حواله دار مقرر کرده اند، تا زنده گی را از مردم به گروگان بگیرند؛
و یکعده را قواله دار مقرر کرده اند، تا حق داشتن وطن را از مردم به گروگان بگیرند؛
امروز و اکنون، روشنفکر افغان کسی است که بر ضد این گرایش مزدور، و بر ضد مزدوربگیران بر پا میخیزد؛
امروز و اکنون روشنفکر افغان کسی است که امر دفاع از وطن و هموطن افغان را سنگر سیاسی خود قرار میدهد؛
امروز و اکنون روشنفکر افغان کسی است که میداند و دیگران را قناعت میدهد که نظم امروزی در افغانستان، یک نظمی است که وطن و هوطن افغان را به لیلام گذاشته است؛

Said Hamidullah Rogh/
بحث روشنفکر دینی، بدون تردید یک بحث بسیار مشکل است؛
خاصتاً در شرایط افغانستان و با اینچنین تجربهء ننگینی که از تنظیم ها به میراث ماند؛
اما ما باید به این سوال پاسخ بیابیم که ما با یک عدهء غفیری از انسان های سالم و وفادار به وطن و هموطن که... از جبههء دیروزی جهادی بر جا میمانند ، چه برخوردی میتوانیم داشته باشیم؟
از نظر من روشنفکر دینی، به همهء انانی اتلاق شود که از جبههء دیروزی جهادی برخاسته اند،ولی میراث تنظیم ها را علناً رد میکنند، و به نهضت همگانی وطن و هموطن، برای منزوی ساختن جنگ و استقرار صلح و ازادی می پیوندند؛ و قبول دارند که این مبارزه بر مبنای مدنی و از طریق جامعهء مدنی دایر میشود؛
جامعهئ مدنی که همه افغانها، صرفنظر از مواضع دیروزی شان، را برای نیل به امر مشترک صلح و آزادی ، متحد میسازد؛
جامعهء مدنی که هیچ افغان ازان مستثنی نمیشود؛
با سپاس از عزیزان

Rabani Baghlanni

جبهه ی جهادی چگونه میتواند روشنفکر بزاید؟ مگر این که روشنفکررا به هر جنگنده ی سیاسی اتلاق کنیم. یا شاید روشنفکر "افغانی" تعریف جدایی دارد که من متاسفانه از آن سر در نمی آورم.
چی می شود اگر بار دیگر این پرسش خودرا تکرار نمایم که دوست گرامی م...ن روغ از روشنفکر چی تعریفی دارند؟
 

Rabani Baghlanni

پرسش دیگری که متوجه آقای هژبر می شود این است که میزان اطلاعات مااز جزئیات سازماندهی تظاهرات مصر به چه پیمانه است؟ آیا کدام سازمان سیاسی دررهبری و سمت دهی این خیزش نقش داشته است؟
مساله ی دوم گرایش ما به شبیه سازی اوضاع مصر با شرایط افغانستان ...است. اگر اینگونه بیاندیشیم بدون تردید به خطا رفته ایم.
Mehr anzeigen
14. Februar um 20:12 · Gefällt mirGefällt mir nicht mehrRabani Baghlanni من تا یک ساعت دیگر به کمپیوتر دسترسی خواهم داشت وپس از آن به محقلی خواهم رفت. اگر در ادامه ی شرکت در این گفتگو انقطاع رخ داد امید است ببخشایند. در ضمن شب ما نیز فرا خواهد رسید.
به قول سیمین:
شب تو چون سراید، شب من ازدر آید...
 

Dastgeer Hozhabr

جناب روغ گرامی
به دانش بلند شما شک ندارم وهمچنان به نظریات تان عمیقاٌ احترام دارم، اما برایم قابل درک نیست در وضعیتی که ما بر سر مسایل کلان ملی توافق نداریم،در تعریف منافع ملی با برداشت ها و دیدگاه های متفاوت روبرو هستیم،تا چه حد واقع بینانه... است مبنایی را که جناب شما برای نهضت فراگیر میهنی مطرح میکنید.جسارتم را ببخشید اگر میگویم که به نظرمن بسیار آرمانگرایانه وانتزاعی جلوه میکند.
وانگهی مگر حزب ابزار مدنی مدرن برای مدیریت تحولات سیاسی - اجتماعی دریک جامعه نیست.حزبی که بصورت کامل به موازین زرین دموکراسی باورمند باشد، میشود بعنوان حزب توتالیتار تلقی شود؟
اینکه وقت زیادی به رایگان ازدست رفته است باشما موافقم، اما هنوز فرصت های خوبی در پیش رو است که نباید از دست داد
 

Zuhruddin Mir

من فکر نمیکنم که وضیعت مصر و آنچه در مصر میگذرد از کنترول و صلاحدید امریکا بیرون افتاده باشد . ارتش مصر حرف آخر را میزند و این ارتش نتنها دست پرورده و فرمان بردار اربابش است بل با حزب حاکم در مصر عجین میباشد

Said Ibrahim Haidersaid

سلام بر همه عزیزان!

اگر در تجربه حرکت مردم مصر دقت شود میبینیم:1- حرکت مردم مصر فرا دینی/فرا جناحی/ فرا سازمانی و مرز ناشتاس بود.2- این حرکت کاملا خودجوش و مردمی بود که تمام احزاب و چهره های مستقل سیاسی مصر را بدنبال خود کشید . 3-شاخصه مهم...... دیگر آن محوریت نسل جوان در ایجاد و ثمر بخشی این حرکت است4- آنچه جامعه مصر را آماده چنین حرکتی ساخت رسیدن قاطبه مردم مصر به این آگاهی بود که مردن برای چیزی بهتر از زیستن برای هیچ است و مردن برای آزادی بهتر از زیستن در اسارت که این خود مرتبه عالی از آگاهییست.

جامعه افغانستان در نتیجه عوامل مختلف منجمله سه دهه جنگ درست در جهت مخالف جامعه مصر دست خوش پراگندگی های مختلف است. که کار در جهت بیشتر ساختن این پراگندگی و یا حداقل حفظ ان آگاهانه و غیراگاهانه (تحت تاثیر احساسات زبانی-منطقوی و...) به شدت جریان دارد. آنچه امروز در افغانستان دیده میشود یک تورم احزاب است که خود یکی از عوامل چند دسته گی فعلی در جامعه ماست. بنا ایجاد احزاب جدید دردی را دوا نمیکند و بعید نیست که بر مشکلات عدیده ما بیافزاید. در مورد ایجاد یک جنبش یا نهضت فراگیر مردمی باید گفت که از بین بردن این همه پراگنده گی و فاصله ها مقدم بر ایجاد چنین جنبشی ست البته با قبول تفاوت بنیادی میان یک جنبش مردمی و ائتلافات موقتی و مصلحتی گروهک های سیاسی. فکر میکنم وظیفه روشنفکران ما در قدم اول آموختن اندیشیدن مستقل و بلا واسطه ست بعباره دیگر باید روشنفکر ما بجای آموختن اندیشه ها اندیشیدن را بیاموزد و مستقلانه برای حل معضل وطن خود فکر کند واز طریق بالا بردن سطح اگاهی در جامعه زمینه حرکت های مردمی را مساعد سازد.

ایجاد یک شبکه فراگیر روشنفکری میان روشنفکران افغانستان با سلیقه ها و بینش های متفاوت جهت ایجاد هماهنگی و موثریت بیشتر عملکرد جامعه روشنفکری افغانستان کاریست که خالی از فیض نیست و من فکر میکنم بذل مساعی در این راستا میتواند زمینه گفتمان های سازنده را میان روشنفکران ما جهت بیرون رفت از بن بست فعلی مساعد سازد
 

Zuhruddin Mir

از دید من انقلاب مصر در واپسین مراحل پیروزی به یغما رفت ازین پس لرزه چیزی بدست نخواهد آمد که در کوتاه مدت بتوان به آن دلخوش کرد

Monir Sepas

بد بختی انسان ها شاید دراین باشد که هر پدیده و تحول را بسیار زود قابل انتقال به هر جا میدانند در حالیکه هر کشور و مردمش با وضعیت مشخص همان کشور با حوادث بر خورد میکنند من فکر نمیکنم مصر و آنچه در 19 روز گذشته در میدان تحریر قاهره تحریر ...شد با کشوری دیگری قابل مقایسه باشد مانند همان ترور سادات و 30 سال حاکمیت حسنی مبارک، ، در مورد وضعیت افغانستان جان باید بگویم که میگویند احزاب مادر دموکراسی است قمار بازی ها سرخ و سبز در ملک ما و شما وفریب وفروش اندیشه ها به نظرمن مردم از ساختن احزاب و عضو اخزاب بودن خیلی دلسرد ساخته مارگزیده از ریسمان سفید میترسد
 

Said Ibrahim Haidersaid

سلام بر بغلانی عزیز! درمورد روشنفکر جهادی چیزی نمیدانم و اساسا نمیخواهم در این مورد وارد بحث شوم ولی روشنفکر دینی وجود دارد و هیچ منافاتی هم بین روشنفکری و دین باوری وجود ندارد. چنانچه شما بزرگوار میدانید این موضوع بحث مفصلی میخواهد که اگر دوستان علاقه داشته باشند میشود بصورت علیحده پیرامون ان بحث کنیم

Dastgeer Hozhabr

بغلانی گزامی
روشن است که خیزش مردمی در مصر چنان خود انگیخته بود نه تنها احزاب
وسازمانهای سیاسی بصورت مستقیم دررهبری وسمت دهی آن نقش نداشتند که
غافلگیر هم شدند ودیگر اینکه بنده هیچگاهی بدنبال شبیه سازی اوضاع مصر با
افغانستان نبوده ام.نمیدانم چه ...گونه چنین برداشت فرموده اید
 

Zuhruddin Mir

بلی جناب عالی وضعیت کشور ما از هر زاویه و نگاهی با کشور های عرب و بخصوص مصر قابل مقایسه و انطباق نیست اما آنجه اگر در آن کشور ها مایه تغییر و تحول بنیادی گردد بر کشور همسایه ما پاکستان اثرات عمیق و قابل ملاحظه ای بر جا میگذارد که این وضعیت ما و کشور ما را با وضع و سر وسامانی که داریم در حالت ناهنجاری قرار خواهد داد
 

Rabani Baghlanni

ازدید من تحلیل جناب سید ابراهیم از چگونگی خیزش مردم مصر با واقعیت آنچی که گذشت دمساز است.
دررابطه به وضع افغانستان جناب منیر سپاس نیز دقیق سخن گفته اند.
ازدید من درافغانستان حزب سیاسی به مفهوم مدرن آن وجودندارد وتا سال های درازی نیز چنین خواه...د بود.
آنچه در کشور ما استیلا دارد فرهنگ بربر منشانه ی قبیله ای است که با مساله ی مذهب گره خورده است.
بر خاستن اززیراین کابوس سهمگین به نیروی اجتماعی بزرگی نیازدارد که بدون شک حزب نخواهد بود . اگر نخبگان سیاسی ما بتوانند در گام نخست با خود کنار بیایند وسپس در جهت وفاق ملی کار کنند ؛ ممکن است از این میان نیرویی ظهور کند که با خصلت فرا قومی، فرا ایدیالوژیک وهمه گیر خود اعتماد ملی را جلب نموده وزمینه را برای برامدن به مراحل دیگر آماده سازد. تلاش برای تبلیغ گروه های که خودرا حزب یا نهضت نام گذاشته اند نوعی فرصت طلبی و چسپاندن نا در تنور اوضاع است.
نظر جناب روغ دراین مورد صایب است.
 

Dastgeer Hozhabr

چناب میر گرامی
پیامد رویداد مصر هرچه باشد، مهم آنست که این خیزش مردمی صفحه ی تازه ی از روند مبارزات آزادیبخش را برای بشریت گشوده است واثرات روانی این قیام فوق العاده بااهمیت است.ازسوی دیگر بنده با آن دوستانیکه داوری در مورد آینده ی مصر را پی...ش از وقت میدانند موافقم واما باشما نیز هم نظرم که تاثیر این رویداد در منطقه ودرهردو کشور همسایه ی ما ایران وپاکستان قابل ملاحظه خواهد بود.به همین دلیل نگران آنم که مدیریت حرکت های خود جوش مردمی درکشور ما در همین وضعیت ناهنجار کنونی چه گونه خواهد بود وما چه آماده کی هایی باید داشته باشیم
 

Zuhruddin Mir

با سپاس و سلام فراوان چه فکر میشود جناب هژبر صاحب گرامی اگر مقاومت! مسلحانه جاری را در جمع حرکتهای خودجوش مردمی در کشور مان به حساب نگیریم زیرا متاسفانه! از تار وپودش آگاهی داریم آیا حرکت و حرکتهای خودجوش دیگری را که مشهود باشد میتوان در کش...ور سراغ گرفت که واقعا مردمی و خود جوش باشند ؟.و آیا میتوان چنان مدیریتی را حضور عالی از آن یاد آورشده اند در کشور آدرس گرفت ؟. بیم بنده این استکه نشود یکبار دیگر خواسته و ناخواسته آب آسیاب دیگران گردیم و آنچه بنام مرز وبوم به ان میبالیم و سنگ دوستی اش به سینه میکوبیم فدای امیال دیگران کنیم . با در نظر داشت وضعیت کنونی من میخواهم بعرض برسانم که: (مارا از خیر مصر تیر خداوند از شرش مارا در امان دارد ) .
 

rHamidulla Obaidi

  http://www.afghanasamai.com/Dscutions-poleticalcullture/afghanasamai-2011/Hamid-Rogh.htm


Hamidulla Obaidi

اصل نوشتار آقای روغ زیر لینک بالا است که شاید ایشان به دلیل مشکل تخنیکی نه توانسته اند آن را بگذارند

 http://www.afghanasamai.com/Dscutions-poleticalcullture/afghanasamai-2011/Hamid-Rogh.htm
 

Rabani Baghlanni

هژبر گرامی
گرایش به شبیه سازی اوضاع دو کشور در بسیاری از نظرات شتابزده وسطحی نگرانه دیده شده است واین نکته متوجه شما نیست.
ارزیابی شما از اهمیت تاریخی تحولات مصر درست ودقیق است.
ولی من به تاثیر گذاری آنی آن بر اوضاع افغانستان - که برخی از دوست...ان بر آن به صورت مبالغه آمیز تکیه کرده اند - باور ندارم. اوضاع وشرایط در افغانستان بسیار پیچیده تر وچند جانبه تراز آن است که با یکی دو تکانه در صحنه ی جهانی دیگرگون شود.
برخی از دوستان با دخیل بستن به احکام تیوریک و دریافت های کتابی می کوشند واقعیت حی وحاصر افغانستان را نادیده بگیرند وبا ذوقزدگی تمام از خیزش مردم مصر به این نتیجه می رسندکه گویا فقط یک حزب کمبودداریم تا قیام را آغاز کند.
دراینجا همان حکایت ملا نصرالدین صدق می کند که یک نعل اسپ رااز جایی یافته بود وبه خانه که آمد به زنش گفت: مژده که صاحب یک اسپ شده ایم فقط سه نعل وخود اسپ کمبود است وبس !حضور ناتو!
وامریکا درافغانستان ،جان سختی ملاحظات جیو استراتژیک وجیو پولیتیک غرب، درهم آمیختگی فرهنگ قبیله ای و پیامد های تاریخی ناشی از آن در حافظه ی جمعی مردم افغانستان، غرایز تحریک شده ی قومی همه اقوام بر ضد یکدیگر، پاکستانی شدن فرهنگ سیاسی و شرایین دولتی وامنیتی افغانستان، حضور ریشه دار ایران در معادلات سیاسی ، زوال حس اجتماعیت ونبود احساس همگرایی میان گروه های اتنیکی و مناطق مختلف و چیره شدن نوعی دارونیزم اجتماعی در درکشور ، شقاق وتشتت وحشتناک در میان نخبگان وفعالان تجربه دیده ی سیاسی، ضعف وفساد چامعه ی مدنی-از جمله عواملی اند که مجال هرگونه خوشبینی درمورد قریب الوقوع بودن خیزش های هدفمند مردمی را از ما سلب می کند.
این برداشت شاید بسیار بد بینانه باشدولی منظور من تبلیغ بدبینی و تشویق به بی عملی نیست.
ما باید واقع بین باشیم ؛ نه بدبین ونه خوش خیال.
.

Rabani Baghlanni

جناب سید ابراهیم گرامی
نظر شما درمورد چیزی به نام"روشنفکر دینی" محترم است.ولی من می پندارم که اگر در گام نخست تعریف به اجماع رسیده ای از روشنفکر نداشته باشیم؛ نخواهیم توانست روشنفکر دینی را تعریف کنیم.
اگر این مقوله را بپذیریم درواقع اعتقاد... به دین را شرط اول روشنفکری می دانیم که این خود با فلسفه ی وجودی روشنفکر وروشنفکری منافات دارد.
چون در اینجا شب به نیمه نزدیک می شود ومن هم سخت خسته هستم زیرا از یک محفل جرو بحث بر گشته ام؛ بقیه ی گفت وگو را می گذارم به فردا.
 

Dastgeer Hozhabr

جناب میر گرامی
برداشت من اینست که اوضاع کشور جبراٌ بسویی پیش میرود که سر انجام مردم چاره ی جز خیزش وقیم در برابر این حاکمیت را نخواهند داشت، چون این حاکمیت توانایی پاسخگویی به مطالبات مردم را ندارد.ومن فکر میکنم هر گونه توقع مبنی براصلاحات د...ر داخل ساختار قدرت یک توقع دست نیافتنی است. حل مشکل فقر ، فسادلجام گسیخته"رشوت، چپاول دارایی عامه، اختلاس وقاچاق مواد مخدر"،عمیق شدن شگاف اجتماعی میان فقرا وثروتمندان نه درتوان این رژیم است ونه هم اراده یی درین راستا احساس میشود.در واقع ما باشرکت سهامیی روبرو ایم که هریک از اعضای آن جز به منافع خود به چیزی دیگری فکر نمیکنند. شکست تلخ تجربه ی شماری از چهره های دموکرات نما، اصلاح طلب وچه وچه که با ایجاد فضای امید کاذب اصلاح "نظام" از داخل ساختار قدرت طرحهایی را عنوان کردند نیز اکنون بیش از هر زمان دیگری قابل درک است.درجنین وضعیت راهی جز خیزش وقیام برای مردم باقی نمیماند .(مسله این نیست که ما بزودی وامروز وفردا با آن برمیخوریم اما من فکر میکنم سر انجام راهی جز این نیست).اما نگرانی ومشکل اینجاست که برای مدیریت وسمت دهی آن در جهت مثبت ودمکراتیک نیروی فعال وسازمان یافته در کشور وجود ندارد وقطعاٌ این بیم وجود دارد که نیروهای حاضر درصحنه ی سیاسی با ماهیت ارتجاعیی که دارند برامواج چنین خیزشی نیز سوارشوند که بدون تردید پیامد هایی زیانباری بدنبال خواهد داشت. ،
 

Dastgeer Hozhabr

بغلانی گرامی
واقعاٌ آنچه را شما مطرح کرده اید، باید در نظر گرفت.در ک دقیق واقعیت های امروزی نکته ی مهم برای دریافت تحلیل درست از وضعیت کشور است.من هم با شما موافقم که نباید با ذوقزده گی ورویکرد به احکام کتابی وصرفاٌ تیوریک به مسایل درون کشور... پرداخت،اما مسلم است که رویداد ها وحوادث به سرعت خارج از اراده ی ما واقع میشوند.نبود یک التر ناتیف دموکراتیک برای سمت دهی تحولاتی در حال وقوع درجهت منافع مردم، خلای کلانی است که باید مسوولانه به آن نگاه کرد.پیچیده گی وضعیت را درک میکنم ومیدانم که آنچه من مطرح میکنم آسان بدست نمی آید، حد اقل من درحیات باقی مانده ی خود آنرا نخواهم دید، اما باید از همین حالا بدنبال دریافت یک راه حل مناسب برای ایجاد یک بدیل سراسری وفراگیر دموکراتیک بود.من فکر میکنم حوادثی دیگری در راه اند که بصورت دراماتیک واقع میشوند وسیمای دنیا را تا چند سال دیگر تغییر میدهند، وانگهی ما ازین حوادث عقب خواهیم ماند وسرنوشت کشور همچنان در اختیار نیروهای عقبگرا وارتجاعی باقی خواهد ماند.و.....
 

Said Ibrahim Haidersaid

سلام جناب بغلانی گرانقدر!فرموده شما درست است وقتی پیرامون یک معقوله صحبت میکنیم باید تعریف قابل قبول برای طرفین بحث از آن داشته
باشیم که متاسفانه در مورد روشنفکر تعریف واحد و مشخصی وجود ندارد و شما بهتر میدانید که برای رسیدن به قبول تعریفی ...در این میان باید حداقل روی تعاریفی بحث و تبادل نظر نمود. ولی روشنفکر دینی به بدین معنی نیست که هر روشنفکر باید لزوما دین باور باشد بلکه روشنفکر دینی مثل هر روشنفکر دیگری میان سنت و مدرنیته در حرکت است و از موضع مدرنیته به نقد سنت و دین می پردازد. فهم دینی را عین دین نمیداند و معارف دینی را مانند تمام معارف بشری دیگر کهنه شدنی و متکامل می داند. در پهلوی تجربه نبوی از تجربه بشری بهره میبرد و به خرد مستقل خود نقاد باور دارد. بهر صورت این بحث مبحثی مستقلیست که اگر بخواهیم روی ان صحبت کنیم باید بصورت مستقل و علیحده برای ان وقت بگذاریم
 

Zuhruddin Mir

جناب هژبر صاحب گرامی با این بخش صحبت های جناب عالی که (( چون این حاکمیت توانایی پاسخگویی به مطالبات مردم را ندارد. )) و (( حل مشکل فقر ، فسادلجام گسیخته"رشوت، چپاول دارایی عامه، اختلاس وقاچاق مواد مخدر"،عمیق شدن شگاف اجتماعی میان فقرا وثروت...مندان نه درتوان این رژیم است ونه هم اراده یی درین راستا احساس میشود )) و ((در واقع ما باشرکت سهامیی روبرو ایم که هریک از اعضای آن جز به منافع خود به چیزی دیگری فکر نمیکنند )) و همچنان (( شکست تلخ تجربه ی شماری از چهره های دموکرات نما، اصلاح طلب وچه وچه که با ایجاد فضای امید کاذب اصلاح "نظام" از داخل ساختار قدرت طرحهایی را عنوان کردند نیز اکنون بیش از هر زمان دیگری قابل درک است )) و (( درجنین وضعیت راهی جز خیزش وقیام برای مردم باقی نمیماند )) کاملا موافق هستم . اما در اوضاع و احوالی که هر روز بیشتر از دیروز (( غزال چوچه اشرا به پلنگ میفروشد )) و (( به دکان بخت مردم )) آنانی چهار زانو زده اند که فطرتا ((گل خنده میستاند)) و (( غم جنگ میفروشد )) توقع جهیدن جرقه از سنگهای پوسیده اگر ناممکن پنداشته نمیشود اقلا خوش فهمی که حساب شود . جناب عالی بنده نه نویسنده است و نه تیوریسن و نه هم ورودی به نرادی های سیاست و میاست دارد . ژورنالیست ساده و پیاده ای بوده که عمر یا بهتر بگویم جوانی اش را در حاشیه نه در بطن حوادث کشورش برباد داده است . بیست ونه سال در پاسخ هر ترکشی با نوک قلم فریاد زده و از درد هر ناروای خون دل بر کاغذ ریخته . در برابر هرتفنگ بدستی قلم بدست و در مقابل هر تفنگ سالاری قلمسالار بوده است. اما با دریغ و درد تجارب اینهمه سالهای از دست رفته - یاد داشتهای انبار شده - دیدنیهای ثبت شده خاطره های نقش بسته - یادهای فراموش ناشده همه وهمه هیچکدام این نوید و امید را به گواهی نمی نشیند که بگذارند (( کسی از چاه بیرون آید )) . بنا از دید قاصر بنده تنها راهی البته " بز روی" که وجود خواهد داشت همانا جابجایی مهره های تازه و سالم بشکل تدریجی و یکی پی دیگری البته با دقت و حساب شده در راس ساختار موجود است گرچه دشوار و کمر مینماید باید و باید به قناعت ارباب پرداخت که بادار!؟ اگر چیزی به ظاهر بعنوان آبرو داشتی نور چشمیها بربادش داده اند دیر یا زود " گلم "ترا جمع و خاک مارا به" توبره"میکشند . آنگاه مجبور خواهی بود واقعا در کوچه ها و پس کوچه های نیویارک و واشنگتن بجنگی بیا دست از " جیزگری" حریفمان بردار تا تو به سلامت بمانی و ما رستگار . همین
 

Said Ibrahim Haidersaid

دوستان گرانقدر آقای هزبر و آقای میر!

خیزش مردمی در یک جامعه نیازمند رسیدن جامعه به آگاهی های مشخصی است. تنها فقر و بدبختی و موجودیت تضاد در یک جامعه برای وقوع خیزش مردمی کفایت نمیکند. شما ببینید بعضی از جوامع افریقا سده هاست با فقر مفرط و ب...ی عدالتی و ظلم و تضاد های شدید در جوامع شان همچنان خاموش اند چون آگاهی لازم را ندارند.

ما بعضا فکر میکنیم دولت یک تافته جدا بافته از جامعه است که مثل سرپوش بالای جامعه گذاشته میشود. از دید من دولت هم جزی از جامعه است بخشی از جامعه است برخاسته از جامعه است. بقول میل استوارت هر جامعه لیاقت همان حکومت را دارد که بر او حکومت میکند یعنی یک حکومت دموکرات و آگاه منبعث از یک جامعه آگاه و دموکرات است و یک دولت مستبد و نابکار منبعث از یک جامعه جاهل و بیسواد است. یک حکومت مستبد و فاسد اساسا فاقد توانای حاکمیت بر یک جامعه آگاه و دموکرات است. ما نمیتوانیم از خشت خام یک عمارت پخته بسازیم بنا از یک جامعه عقب مانده انتظار داشتن یک دولت و حکومت مدرن و دموکرات را داشتند تناقض منطقی دارد.

حال با درنظرداشت شرایط حاکم در افغانستان و شناخت از جامعه ما در کوتاه مدت انتظار یک حرکت مردمی هدفمند برای تغیر سیستیم سیاسی در کشور نهایت خوشباوری خواهد بود. مشکل دیگر روشنفکر افغانستان این است که همیشه راه حل را در کسب قدرت سیاسی و یا زمینه سازی برای کسب قدرت سیاسی میبیند. اساسا وظیفه روشنفکر گرفتن قدرت سیاسی نیست. وظیفه روشنفکر اعتراض به حالت موجود ایجاد تحرک در جامعه برای حرکت بسوی وضعیت مطلوب از طریق بر جسته ساختن ناهنجاری های جامعه و بلند بردن سطح آگاهی مردم است.

تجارب در دنیا و منجمله در کشور ما نشان داده که هیچگاه تغیرات مطلوب در جوامع از بالا به پائین نبوده بلکه این تغیرات همیشه از پائین به بالا بوده است به این معنا که دولت ها نمیتوانند دموکراسی را از بالا به مردم دیکته کنند بلکه دموکراسی باید در بین مردم زاده شود رشد کن و منجر به تغیرات دموکراتیک در سطح دولت ها شود. اگر ما موفق به بیداری و آگاه ساختن جامعه شدیم معدوم شدن حکومت های فاسد و مستبد نتیجه منطقی و اجتناب ناپذیر ان خواهد بود. حال باید روشنفکر ما در فکر بیداری جامعه خود باشد روشنفکر ما باید راه های حل مطابق واقعیت های جامعه افغانستان را ارائه بدهد. روشنفکران ما باید با سلیقه ها و عقاید مختلف بجای حریف تراشی بسوی وحدت و تفاهم در راستای وفاق ملی حرکت کنند
 

Hamidulla Obaidi

«روشنفکران ما در مورد روشنفکر چی نظر دارند http://www.afghanasamai.com/asaausgabe/farhang.htm


 

Said Hamidullah Rogh

بغلانی عزیز
من میدانم که مبحث روشنفکر دینی، معضلات متعدد دارد؛
دین مبتنی بر عقیده است؛ و روشنفکری مبتنی بر عقل؛ این دو را نمیشود جمع زد؛
تا اینجا بر ما معلوم است؛
و اما سه مساله را در نظر گیریم
...یکی اینکه
عده ی زیادی از هموطنان ، لبنا بر ایجابات دورانی به تنظیم ها پیوستند که ان دورا را دوران " جهاد" می نامیم؛
اینکه این تنظیم ها کی هستند و چگونه به وجود امدند، اینک بر همه روشن است؛
و اما اینکه این انقطاب گسترده بوجود امد، درین عملیه، حاکمیت دهه ی هشتاد در افغانستان و اشتباهات سیستماتیک ان نیز دخیل بود؛
ازینرو مسالهء اساسی که در برابر ما قرار دارد اینست که این انقطاب را در هم شکنیم؛ گو اینکه این انقطاب در زنده گی هم اکنون رنگ باخته است؛
دوم اینکه
یکعدهء زیاد هموطنان که نادرستی تنظیم ها را درک کرده اند، اینک میخواهند به سنگر وطن و هموطن بپیوندند، و در قیام مردم بر علیه مداخله و اشغال خارجی شرکت کنندغ
ما نه تنها حق نداریم راه این عده را سد شویم؛ بلکه وظیفه داریم با همه امکانات ازین گرایش حمایت کنیمغ
سوم اینکه
مهمترین پدیده درینمیان که انرا بنظر من باید "روشنفکرانه" نامید، اینست که که این عده از هموطنان میراث تنظیمی جنگ افروزی و جنگ پراگنی را رد میکنند، و میخواهند در تحت یک گرایش مدنی، به اعضای فعال جامعهء مدنی و سیاسی در افغانستان مبدل شوند؛
این گرایش است که خود را بمنزلهء روشنفکری دینی، از همه تنظیم ها جدا میسازد؛
اینها به تعلقات خود به فکر دیبنی ادامه میدهند، اما در چارچوب جامعهء مدنی؛
اینها اند، که من پیشنهاد میکنم«روشنفکر دینی» نامیده شوند؛
 

Said Hamidullah Rogh

هژبر عزیز
بلی! فرصت های زیادی در پیش است که آنها را نباید از دست داد؛
و اما این فرصت ها را باید ایجاد کرد؛
برای این باید بر بیتفاوتی و سرگردانی کنونی فایق امد
سپس
...نقشهئ سیاسی کنونی افغانستان یک محصول دوران جنگ است؛ این نقشه ، و این ارایش سیاسی، جنگ را نهادینه ساخته است؛
مهمترین مساله یی که بنظر من ما ازان غافل هستیم اینست که برای فراتر رفتن از جنگ، ما باید ازین نقشه و ارایش سیاسی فراتر رفته بتوانیم؛
یعنی باید کانون های نوین تجمع ملی، کانون های نوین تجمع سیاسی ایجاد کرده بتوانیم؛
منظور درینجا این نیست که برای گرایش های فکری و سیاسی دیروز لباس نو بپوشانیم؛
منظور درینجا اینست که ما یک ارادهء ملی بر ضد جنگ و برای تامین صلح و ازادی تاسیس کرده بتوانیم
این اراده ی جدید بدور مفاهیم وطن و هموطن و وفاق وطنی تاسیس میشود
ازینجاست که این سه مفهوم به مفاهیم پارادیمی ما مبدل میشوند؛
به نوشتهء وطن و هموطن نگاه کنید، لطفاً؛
 

Said Hamidullah Rogh

ظهورالدین میر عزیز
اینکه انقلاب مصر چه سرنوشتی را در پیش دارد، این را به مصریان واگذار کنیم؛
مساله اینست که ما افغانان ، کانون های فعال فکر و اقدام سیاسی برای نجات وطن تاسیس کنیم؛
اینست درس انقلاب مصر برای ما
ما باید اعتراف کنیم که ازین امر غاف...ل مانده ایم
وقت کم است و سرنوشت وطن عمیقا زیر سوال برده شده است
بجنبیم؛
 

Dawer Nadi

salaam ba hama, bahs jaalib ast, dar een bahas ishtraak khwaham kard! ta hanoz ba een aqida am ki baray nijaat afghanistan milaat ra bayad saazamaan daad, agaahi bakhsheed, wa da'wat ba qiam kard. Dar haal haazir, siasat ajnaby haa een ast... ki milat ra dar sardargomi fikry negahdarand taa paaya hai tafruqa wa tazaad ha ra mahkam saazand , qishry nokhbay motaki bakhod wa system eqtisaadi khod ra bawajod biyawarnd, ordoi motaki wa tarafdar khod ra eyjaad konand, wa milat ra dar waz'e shikanind siasi wa ijtimaye nigahdarand, wa baray baharabardari strategic aanra natawaan saazand wa az tawaanmandi kishwar jilawgeri konand!
 

Said Hamidullah Rogh

سید عزیز
دقیقاً
رویداد های مصر را فقط میتوان بر مبنای فرا جناحی، بر مبنای همگانی توضیح داد؛
ما افغانان باید بتوانیم از درگیری های ساخته گی جناحی و فرقه یی و قومی فراتر برویم، تا برای تاسیس یک ارادهء ملی بر ضد جنگ کار کرده بتوانیم؛
مهم اینست ک...ه این حقیقت بدیهی، امروز در زیر کشمکش های صادر شده غیر قابل دیدن ساخته شده است
جاده را جارو بزنیم ؛
بسوی وفاق وطنی راه باز کنیم
اینست مهمترین رسالت مرحلهء کنونی
 

Said Hamidullah Rogh

هزبر عزیز
بلی
انکشافات مصر، صفحه ی جدیدی را بروی ما میگشاید
بر پا شویم
هژبر عزیز همین لینک شما قریب هشت بار بروی صفحه تکرات شده است؛ شاید شما میتوانید تکراری ها را واپس کنید


Dienstag um 14:30 · Gefällt mirGefällt mir nicht mehr

داکتر صاحب روغ عزیز!

با دو موضوع در حرف های شما موافق نیستم

1- اینکه تعقل و دینداری با هم همخوانی ندارد و نمیتوان دینداری و روشنفکری را باهم جمع زد.
...
2- اینکه به بقایای مجاهدین سابق روشنفکر دینی اتلاق کنیم

چرا با شما موافق نیستم؟؟؟

بخاطر دور نرفتن از بحث انقلاب مصر مختصر عرض میکنم اولا : اینکه روشنفکری اساسا نوعی از تفکر کردن است و جمع تفکر و دینداری باهم منافات ندارد. روشنفکر دینی اساسا محصول جریان نو اندیشی دینی بوده و روشنفکر دینی کارش نقد سنت و دین از موضع مدرنیته است. جریان روشنفکری دینی هم از تجربه نبوی و هم از تجارب بشری با اتکا بر خرد مستقل خود نقاد بهره میبرد و هیچکدام را در پای دیگری قربانی نمیکند. با درنظر داشت این نکات ما نمیتوانیم هرکسی را یک گروه را دربست لقب روشنفکر دینی را بدهیم. روشنفکر دینی از خود شاخصه های دارد

ثانیا :من فکر میکنم بقایای احزاب چپ و بقایای احزاب جهادی در افغانستان نه تمام شان بلکه در میان شان یک تعداد افرادی باسواد -کدر های ورزیده و روشنفکر بسطح افغانستان وجود دارد و ما میتوانیم به تمام این افراد بدون پسوند دینی و غیر دینی روشنفکر خطاب کنیم و به بقیه که روشنفکر نیستند روشنفکر گفتن سودی ندارد. اگر بشکلی از اشکال لازمه روشنفکری را بی دینی قرار دهیم باید فراموش نکنیم که 99% مردم افغانستان مسلمان اند و قاطبه مردم هم به این دین باور دارند و در بین این مردم افراد روشنفکر و تحصیل کرده زیادی وجود دارد پس همه اینها باید بخاطر روشنفکر شدن ترک دین کنند؟ طرفدار همچو تقسیم بندی ها نیستم
 

Said Hamidullah Rogh

سید عزیز
سپاس از تذکرات شما؛
1/
در اروپا ، امروز ، دیگر مفهوم سنت در برابر مفهوم مدرنیته مطرح نمیشود؛
و دورهء روشنگری، از نظر مقابله یی که با سنت برقرار کرد، مورد نقد قرار میگیرد
...از ادورنو تا گادامر)
)
2/
در اروپا هم، اندیشه مدرن از متن فکر دینی سر بر افراشت
( توماس اکویناس)
و کسانی بمانند دکارت، اساساً اشخاص معتقد به دین بوده اند؛
عصیان بر علیه دین اساساً با سپینوزا اغاز شد، و این اقدام بر دورهء روشنگری تاثیر گذاشت؛
امروز کاملاً پذیرفته شده است، که از لازمه های روشنفکری، بیدینی نیست؛ همانگونه که از لازمه های روشنفکری، حتماً دیندار بودن هم نیست

مساله ی نو اندیشی دینی، از مسایلی است که در حوزهء ما به وسیلهء کسانی بمانند سروش و گنجی و دیگران ، امروز عنوان میشود؛ درست دیده شود ، رشتهء این نو اندیشی دینی به سید جمال الدین افغانی میرسد؛
3/؛
نظر من این نیست که در افغانستان یک مقابله در میان سنت و مدرنیته بر قرار شده است؛ کوشش برای تبیین جریانات افغانستان، از موضع مقابله در میان سنت و مدرنیته، یک کوشش نادرست و خنده آور است؛
من این بحث را در نوشته ی "وطن و هموطن" اورده ام؛
4/
نظر من اینهم نیست که هر کسی که به چپ افغانستان( و یا به راست افغانستان) پیوسته بوده است، به لزوم روشنفکر نامیده شود؛
ما اولاً باید نشان بدهیم که اصلاً در افغانستان چپ داشته ایم؛
من در نوشتهء "کوچ نشین کوچهء چپ" نشان دادم که این یک ادعای بی پایه است؛ ازین نظر شما کاملاً حق بجانب هستید؛
5/
نظر من این نیست که این مباحث از مسایل ضروری ما هستند؛
نظر من درین مبحث به یک چیز اصولاً متفاوت است؛
ما باید انقطاب هایی را رفع کرده بتوانیم که در دوران جنگ بوجود اورده شده است و تا هم اکنون نیز بوسیلهء این انقطاب ها ، ما به فاجعه ی جنگی وابسته نگهداشته میشویم؛ ما باید برای تاسیس یک ارادهء ملی بر ضد جنگ راه باز کنیم؛
اینک یکعدهء زیادی از هموطنانی که دیروز در زیر چتر تنظیمی قرار داشتند، واماحاضر هستند که در امر نجات مردم افغانستان از شر جنگ شرکت کنند؛
ما در برابر اینان چه موضعی بگیریم؟
؛ ما باید بسوی تاسیس یک میدان نو ،یک میدان سیاسی، راه باز کرده بتوانیم، که این عده از هموطنان، درین میدان سیاسی، از میراث تنظیمی جنگ افروزی خود را رها ساخته بتوانند و در تاسیس ارادهء ملی بر ضد جنگ شریک شده بتوانند؛و همزمان تعلق خود را به دین سیاسی نگهدارند
و ازین تعلق در سطح جامعهء مدنی نماینده گی کنند؛
نظر من اینست که اینها را میتوان روشنفکر دینی نامید؛
یعنی ما درینجا موضع روشنفکرانه را به منزلهء یک موضع مدنی،بر ضد موضع ضد مدنی(وجنگی)مطرح میکنیم؛
اینک اگر ما این عده از هموطنان را«روشنفکران دینی» بنامیم؛ من با این مخالفتی ندارم؛
 

Rabani Baghlanni

دوست گرامی روغ
با همه آنچی که فرمودید موافقم؛ یعنی درست اند.
اگر آمادگی بالقوه برای نه گفتن به اراده ی خارجی وقیام برای بر چیدن استبدادنظام شتر گاو پلنگ کنونی وجودداشته باشد، اگر امکانات این کار عظیم تاریخی فراهم باشد یا فراهم شده بتواند؛ ا...گر این همه چاک ها ودیوار ها به هم آیند وازسرراه دور ساخته شوند واگر محاسبات وسنجش های ما مبتنی بر واقعیت جامعه ی کنون باشد - چی کسی نمی خواهد که افغانستان ازاین گذر گاه تاریک عبور کند..

فقط با این تلقی شما موافق نیستم که گویا برای مصلحت ملی هم که شده تعریف روشنفکررا شامل حال هرکسی بدانیم که بنا بر هر انگیزه ضعار
 

Rabani Baghlanni

ای شعار وطندوستی سر دهد.
من با خلط مفاهیم مشکل دارم وهمچنان با مقوله ی "روشنفکر دینی"
 

Said Ibrahim Haidersaid

داکتر صاحب روغ ارجمند! سپاس از توضیحات و روشن سازی موضوع. من در کل با شما موافقم بجا و زیبا فرمودید. البته در مورد استفاده از مقوله ای روشنفکر دینی به ترتیب که شما تذکر دادید نظر خاصی ندارم ولی اگر برای دوستان استفاده از این مقوله در مورد مذکور مشکل آفرین باشد میتوان مقوله های مترادف و حتی بهتر را جاگزین آن کرد. بدون تردید تفکر سیاسی ما مرز بندی های سیاسی ما و حتی قاموس سیاسی ما شدیدا ضرورت به باز نگری دارد
 

Said Hamidullah Rogh

بغلانی عزیز
معلوم است که مشکلات ما عظیم اند و رهتوشه های ما بسیار اندک؛
ولی بالاخره سفر چندین فرسخ ، با یک گام آغاز میشود؛
این را مصر به ما آموخت؛
من هم با تخلیط مفهومی موافق نیستم؛ این راه به توهم می برد؛ و توهم را ما یکبار تجربه کردیم؛
...ولی یک حقیقت بسیار مهم دیگر را نیز از نظر نیاندازیم؛
در پنج دههء گذشته در عرصهء فکر سیاسی ، ما دچار یک نوع اویرو-سنتریزم بوده ایم؛ و با این اروپا-مرکزی ما در یک پرتگاه سهمگین لغزیدیم: به روشنگری غربی نرسیدیم؛ به رهایی طبقاتی نرسیدیم؛ و اما از حقیقت خودی هم فرولغزیدیم؛
این لغزش درین استنباط نهفته بود که فکر یک سرچشمه دارد؛ و این سرچشمهء یونانی-غربی فکر است؛
امروز در خود غرب، در فلسفهء میان - فرهنگی
(interkulturelle philosophie)
این ادعای(سابق غربی) رد میشود
:
همه مردمان دارای فکر اند؛ سرچشمه های شرقی فکر غیر قابل انکار است؛
ازین نظر از لوازم یک برپا شدن نو ما، یک نقد منظم دستگاه مفهومی یی است، که ما با آن و از طریق آن "فکر" میکرده ایم؛ و سفید را از سیاه؛ و چل را از ناچل جدا میکرده ایم؛
اینجاست که بناگهان در می یابیم که ما، در استان یک آغاز قرار داریم؛
یک اغاز، که سوال اساسی ان ، سوال در نقد دریافتمان از خود مان است؛
میدانم که این بسیار بعد از وقت؛ و شاید هم بسیار وحشتناک است؛
اما حقیقت همین است؛
و ازینرو ما نسبت به بسیار چیز ها و بسیارکس ها باید رخ به تسامح کنیم؛
نه از روی سازش؛ بل از روی اعتراف به اینکه ما همه، بنادرست بوده ایم؛
 

Rabani Baghlanni

مساله همینگونه است که شما توضیح داده اید.
به تصور من یکی از عواملی که ما به روشنگری نرسیدیم ؛ خود شیفتگی ما به منابع فکری خود ما بود.یعنی فکرکردیم که اندیشه مال خود ما بوده واز ما صادرشده است ؛بنابرآن نیازی به غرب نداریم.
ولی در این میان - هم...چنان که شما اشاره فرمودید- ما نه به سرجشمه ی فکر خود مراجعه کردیم ونه به روشنگری غرب تن دادیم ونتیجه همین است که می بینیم ومی کشیم.
به هرحال؛ بحث اصلی که شما مطرح کرده اید ؛ درس آموزی از تحولات مصر در جهت ایجاد یک تحول در افغانستان است. این آرزو مندی بازتاب داده شد که اگر دراین شرایط سهمگین یک گام مثبت هم به پیش برداریم کار مثبتی کرده ایم. ونیز از گام نخست یادآوری شد.
پیشنهاد من این است که گام اول حضور فیزیکی همه ی ما درافغانستان است. باید برویم در محل بزنگاه . از خانه های گرم ونرم ودرحاشیه ی رفاه نسبی زندگی درغرب نمی شود رهنمود صادر کرد.
سپس در آن سرزمبن بخت برگشته آغاز کنیم به اشاعه ی اندیشه های خود درمیان مردم -مردم انتزاعی - را بسیج کنیم برای مبارزه ی سیاسی فراگیر.
این همه مشروط به آن که پیشاپیش آماده ی مرگی باشیم که یا طالبان، یا مافیای سیاسی بر سر قدرت یا سازمان های استخباراتی خارجی برای ما رقم خواهند زد؛

آیا حاضر هستیم از حرف به عمل بگذریم و این گام اول را برداریم؟.
 

Said Hamidullah Rogh

بغلانی عزیز
جواب من به این مثبت است
خیر باشد
 

 

Rabani Baghlanni

فردا بخیر حرکت است ... تکت مرا شما بوک کنید. هه هه هه هه
 

حسین پویا

جناب روغ و همه ی عزیزان را سلام ! این بحث خوب را دنبال می کنم و از نطریات عزیزان استفاده می برم . شاد باشید
 

Said Ibrahim Haidersaid

من فکر میکنم گام اول اندیشیدن در مورد کشور و اوضاع نابسامان میهن است. گام اول خارج شدن از حالت بی تفاوتی و پرداختن به موضوعات مهم وسرنوشت ساز ماست. هریک از عزیزان بنا بر دلایل موجه سالیان متمادی از کشور بدور بوده اند و عودت دو باره به کشور ...هم مدت زمان و زمینه سازی های را لازم دارد. حال اینکه ما و شما دفعتا نمیتوانیم به کشور باز گردیم دلیل شده نمیتواند که اصلا درمورد اوضاع کشور نیاندیشیم و نظر ندهیم. بدون تردید همچو بحث ها و تبادل نظریات خالی از فیض نیست و اخصا برای نسل جوان ما جنبه اموزنده گی نیز دارد. من شخصا جدا ارزومند عودت دوباره به کشور عزیز استم ولی طوریکه قبلا هم گفتم در عمل حتی اگر بخواهی همین حالا به کشور برگردی مشکلات عدیده در این راه وجود دارد که باید اول انها را برطرف ساخت. تنها عافیت طلبی و رفاه طلبی نیست که مانع از عودت دوباره عزیزان به کشور میشود. اگر شرط بحث در مورد اوضاع سیاسی کشور عودت آنی به افغانستان باشد فکر میکنم شرط واقعبینانه نیست. بقول بیدل
یوسفی کن گرات اسباب مسیحای نیست
به فلک گر نرسیدی بن چاهی دریاب
 

Rabani Baghlanni

جناب سید ابراهیم درود به شما
همین که ما وشما دراینجا درباره ی اوضاع میهن سخن می گوییم نشا نگر این است که از بی تفاوتی بیرون شده ایم. شاید دهه ها هموطن دیگر این صحبت هارا دنبال می کنند ولی می بینیم که دربحث شرکت نمی کنند. این است بی تفاوتی.

اش...ما به یقین که از موجودیت ده ها سایت ووبلاک ونشریه های چاپی ورادیو وتلویزیون مربوط به هموطنان در بیرون ازمرز ها آگاهی دارید.
در این وسایل همه روزه روی سرنوشت افغانستان بحث وگفت وگو می شود وکم از کم از بیست سال بدینسو.
پرسش من این است که محصول این همه کار پرحجم چیست ؟
. در کشوری که من زندگی می کنم اکثر هموطنان هنوز از فرهنگ مدنیت گریزی فارغ نشده اند.در امر سیاست که به سرنوشت شان ارتباط دارد بی علاقه اند، با فرهنگ مدرن در مخالف قرار می گیرند،درانتخابات شرکت نمی کنند وتلاش می ورزند تا فطرت کودکان خودرا مورد تصرف قرار داده و آن ها رااز همان کودکی با خرافات به میراث مانده از آبا واجداد پرورش دهند.
در این جا "افغان ها" به قومیت ها تقسیم شده وهر کدام قبرستان جدا، مسجد جدا و نهاد های اجتماعی جدا دارند. در این جا رسانه های افغانی" به قدر کافی وجوددارد و صد ها مقاله ومصاحبه و بحث وجدل در باره ی مسایل وطنی را شاهد بوده ایم ولی آب از آب تکان نمی خورد.
نتیجه ای که ازاین وضع می توان گرفت این است که ما ویژگی های فرهنگی وفکری خودراداریم که بسیار سخت جان اند. منظورم بیشتر از نسل سالمند ونیمه سال است.
با چنین ویژگی نمی توان انتظار برد که بحث های روشنفکرانه ومجرد چیزی را تغییردهد. باید به نسل جوان امید بست وهمین نسل خواهد بود اگر کاری را به پیش برد.
من نگفتم که شرط اول بحث کردن بازگشت آنی به افغانستان است.
من به آن طیف از مدعیان سیاست وگروهبندی های که درخارج از کشورادعای نجات وطن را از حالت کنونی مطرح می سازند می گویم اگر در ادعای خود صادقید بروید به افغانستان. مردم در آنجا هستند و فقر و نا امنی و فساد در آنجا است که بیداد می کند. ازدور دستی بر آتش داشتن وبحث به راه انداختن کار ساده ای است ولی مردم درون کشور نه امکان دسترسی به این گفت وگو هارادارند ونه از آن بوی نجات را می شنوند.
با تمام این حقایق تلخ من مخالف بحث کردن که مسیرروشنگرانه داشته باشد - نه لفاظی وفضل فروشی- مخالف نیستم. حرف زدن بهتر از سکوت است..
 

Hamidulla Obaidi

دوستان عزیز آیا ما بیشتر از رویه ی رسانه یی رویدادهای مصر که آن هم از سوی جند رسانه بزرگ و نیرومند ارایه شده و مانند تخم مرغ با هم شبیه اند چیز بیشتری در مورد رویدادهای مصر می دانیم . ایا تا این را نه دانیم از ان چی چیزی را آموخته می توانیم
 

 

Hamidulla Obaidi

گیریم که سه میلیون مصری در میدان مرکزی قاهره بوده باشند و یک میلیون هم در اسکندریه - بقیه ی جمعیت 85 میلیونی مصر کجا بود؟ آیا ما می دانیم که در شهرهای کوچک مصر و در دهات مصر چی خبری بوده است؟ میلیون ها مصریی که اعتراضات اشتراک نه داشتند چی گونه می اندیشند و چی گونه آینده یی را خواهان اند؟
 

Hamidulla Obaidi

آیا غیر از نام البرادعی و عمرو موسی و مارشال طنطاوی چهره های برجسته ی دیگری را در مصر می شناسیم؟ آیا پرسیده ایم که چرا از میان این جمعیت معترض تا به حال رهبران جوان بر نه خاسته اند؟
 

Hamidulla Obaidi

از سوی دیگر برای این تصور که اردوی مصر تابع این یا آن کشور خارجی است جز این که آن کشور در تمویل و تربیت اردوی مصر نقش داشته دیگر چی سند و مدرکی داریم؟ اگر آن جمعیت بزرگ مردم که ما در مورد روشنفکر بودن و آگاه بودن شان سخن می گوییم به این اردو اعتماد داشت ما بر چی اساسی این چنین در مورد آن مشکوکیم!؟
 

Said Hamidullah Rogh

عبیدی عزیز
سپاس از سخنان شما

رد یکجانبه گی و هموار سازی معمول در کار "رسانه های بزرگ" است
 

Hamidulla Obaidi

خلاصه یک درجن دراز پرسش ها را می توان قطار کرد. من به تصاویری که رسانه ها از مردمان و کشورها و رویدادها ارایه می کنند چشم بسته اعتماد کرده نه می توانم. آیا شما باری چنین تصویری را از افغانستان از این رسانه ها دیده اید که با شناخت خود شما از... افغان...ستان نزدیکی داشته باشد؟ هدف من متهم کردن رسانه ها نیست- شاید دید آن ها در همین حد است که از سطح به عمق نه روند و شاید هم... باری من از یک خبرنگار فرانسه یی پرسیدم که چرا می خواهید از برخی حقایق چشم بپوشید و او جواب داد که از موضع مشخصی به مسایل افغانستان می نگرد . و آن موضع بع هیچ وجه بی طرفانه نه بود
 

Hamidulla Obaidi

جهان اسلام - قیام برای دیموکراسی؟! مجموع مباحثات را جع به وقایع اخیر در کشورهای عربی http://www.afghanasamai.com/Dscutions-poleticalcullture/afghanasamai-2011/Egypt-2.htm

 

نظر شما در فیسبوک