رسیدن به آسمایی: 12.02.2011 ؛ نشر در آسمایی: 12.02.2011
س. ح. روغ
مصدرها نو می شوند!
مبارک در بست و رفت؛ و همه نسبت های نامبارک ، دربست ، رفتند؛ و اما چی برجا ماند؟
پاسخ سهلگیرانه همانست که ما هم به آن عادت داریم: مردم بر جا ماندند!
ولی مردم همواره بر جا ماندند؛ و مردم همواره تنها ماندند؛ مردم بر سر راه ماندند.
اروپا در برابر جریان وقایع در مصر، عقب نشینانه و با تلخی موضع انتظار اتخاذ کرد؛عکس العمل رهبران اروپایی ، حتا در برابر پیروزی مصریان ، بسیار کرخ بود . امریکا کوشید همراه با وقایع گام بردارد؛ این که غرب دانست که مردم مصر، علیرغم غرب، پیروز می شوند، این خود یک پیروزی مهم بود.
پس چی واقع شده است؟ و چی واقع خواهد شد؟
چیزی غریب واقع شده است: دنیای عرب از دست غرب برون می لغزد؛ و غرب با دلهره می بیند که دیگر نه می تواند از این برون لغزیدن ممانعت کند.
اوباما با صراحت گفت که امریکا ، که تا کنون از دیکتاتوری های فاسد در افریقا حمایت می کرده است ، پس از این این کار را نه می کند ؛ این یک موضع روشنفکرانه بود .
و امریکا، راه درازی پیمود، تا به مصر رسید؛ و در مصر است که امریکا با بصر دید که مصدر ها نو میشوند .
وقایع مصر، سه مشخصه ی اصلی دنیای کنونی را در یک نسخه می پیچد:
یکی این که یک نسل جوان سیاسی وارد میدان می شود؛ این نسل هم تعلقات مکتبی سیاسی راعدول میکند؛ و هم تفاوت های فرقه یی را عدول می کند؛ نه فقط فرقه های متعدد، بلکه مسلمانان و مسیحیان مصری در کنار هم برای امر مشترک آزادی رزمیدند .
منطق ِ سازمانیابی و آرایش سیاسی دگرگون می شود؛ دوران سازمان بازی و بازی با سازمان ها به پایان میرسد؛ و این مهم است، زیرا سرتاسر ستراتژی قبلی غرب در برابر دنیای مسلمانان، متکی بر منطق آرایش سیاسی قبلی-آرایش سیاسی مبتنی بر تشدید تفرقه و مقابله ی درونی، و ازینطریق سرکوب ، بود . درست این آرایش سیاسی جدید است که این منطق را در هم شکست .
دو دگر این که در حالی که مطبوعات امریکایی مشغول این بحث هستند که آیا آن چی در مصر می گذرد، یک انقلاب است و یا نیست؟ در این حال رویدادها در مصر، مجموع گفتمان سیاسی غربی را عقب میزند .
مصر یک کشور "مستقل" بود؛ یک نظام جمهوری داشت؛ انتخابات دایر میکرد؛ و اما اینکه در تحت دیکتات مستقیم غرب ، در این کشور استبداد و فساد بیداد می کرد ، برای این یک استدلال ِخوش لباس پوشانیده می شد: مسلمانان مستعد نیستند که به گونه ی دیگر باشند .
در عقب این "استدلال"، اما یک حقیقت بسیار تلخ پنهان نگهداشته می شد: د رطی 60 سال گذشته، امریکا و اروپا به منظور برقرار ساختن یک "ترتیب مطمین" برای ادامه ی تسلط و چور شان بالای منابع عربی انرژی، با سماجت ناسیونالیزم عرب را سرکوب کردند .
در حالی که جهان پیشرفته از ثروت های غارت شده از عربها غرق در عشرت بود ، مردم عرب از بدوی ترین حقوق مدنی محروم نگهداشته شدند؛ و در غیاب ِ ناسیونالیزم ِ عرب؛ سه ناسیونالیزم افراطی اسراییل و ایران و ترکیه بر حوزه ی عربی مسلط ساخته شدند.
و تونی بلیر خود را به سر وقت ِ "پالیسی" شرقمیانه رسانید تا یک اطمینان انگلیسی بدهد که، در قرن21 هم، غرب به نفت- لیسی ادامه خواهد داد . و اینک اما کامرون "سخاوتمندانه" فرموده می سازد که انگلیس هر چی کومک بتواند به مصر می کند!!
نظام های استبدادی، ابزاری برای دیکتات بودند . عرب ها این نظام ها را بر می اندازند، تا از یوغ دیکتات آزاد شوند . از این رو است که شعار اصلی انقلاب مصر آزادی است!!
عربها به خود بر می گردند .
شعار آزادی بر درفش ناسیونالیزم عرب می درخشد؛ و هرگونه دیده شود ، دین یکی از عناصر شکل دهنده ی این ناسیونالیزم ِ نو است.
انقلاب مصر، یک انقلاب مدنی است . این انقلاب نه بر مبنای جمع و تفریق ها و بر مبنای «الترناتیف ها» ، بلکه بر مبنای همه گانی پیروز شد . در این میان از تحول های جالب توجه یکی هم این که جای روشنفکری دینی جابه جا می شود-روشنفکری دینی از عرصه ی نظامی ، به عرصهء سیاسی منتقل میشود ؛ روشنفکری دینی به اعضای شکل دهنده ی«جامعه ی مدنی» مبدل می شود .
سه دگر این که دنیای گلوبال به شدت به سوی چندین جانبه شدن جلو می رود: جهان ِیک قطبی فرو می ریزد .
صرافت و ظرافت یک نسل کامل از سیاست نویسان و ستراتژی نویسان امریکایی و اروپایی که کوشیدند سراسر جهان را در قطی یکقطبی امریکا بگنجانند، در برابر چشمان ِ ما به هیچ می شود . دنیا دیگر به ضرب نظام های وابسته ، و به ضرب مداخله ی نظامی و لشکر کشیها قابل نگهداری نیست .
ضَرَبَا ؛ ضَرَبُوا؛ متروک می شود؛ ضَرَبتُم؛ ضَرَبتُنَ به میدان می آید: مصدر ها نو می شوند!!
حوزه ی عربی، شاید آخرین حوزه یی است که زبردستی را بر می افگند و از زیردستی امریکا فرا می لغزد . قیام سراسر ِ دنیای عرب را در می نوردد.
آن چی امروز در دنیای عرب می گذرد، این را نه باید خصوصیت زنجیری رویداد ها نامید .
دنیای عرب، در مقام یک حوزه ی تمدنی وارد جهان گلوبال می شود . درست گلوبال شدن ِ جهان است که برای این تحول خیره کننده راه گشود . انقلاب مصر، از طریق انفارماتیک به پیروزی رسید . وایل غنیم یکی از رهبران جوان انقلاب مصر، این انقلاب را «انقلاب انترنیتی» نامید .
بدون هیچ گونه تردید یک همگرایی نو عربی در پیش است که موازنه ها در شرقمیانه را برهم می زند . اهمیت ستراتژیک اسراییل برای امریکا و غرب رنگ می بازد . اسراییل برای زنده گی مشترک و مسالمت آمیز با اعراب دیر کرده است؛ " بازی" شرقمیانه به پایان رسید!!
بدون هیچ گونه تردید، در حوزه ی ما نیز، قیام مردم در برابر استبداد های سیاسی و استبداد های دینی در پیش است: تابستان آینده در تهران بسیار گرم خواهد بود؛ و اسلام آباد نیز باید به زودی برای آبادی تخلیه شود.
*
یک بار دگر:
آن چی را این قلم در کتاب «سندروم افغانستان» مطرح کرد در کانون توجه ما قرار می گیرد .
ما هر چی بیشتر به توجه به مشخصات حوزه یی انکشافات در منطقه ی ما معطوف می شویم. راه آینده ی ما، از تاسیس حوزه ی تمدنی ما می گذرد .
افغانان برای این که بتوانند در مقام آزاد کننده ی حوزه ی تمدنی ما وارد عمل شوند، باید بتوانند بر تمایزات مکتبی و فرقه یی و قومی و مذهبی در میان خود فایق آیند .
دامن زدن به این تمایزات،از ابزار ها و از تبعات ِ مداخله ی خارجی است ؛ از ابزار های سرکوب اراده ی ملی است.
مصر به ما می آموزد- اگر ما بتوانیم درس بگیریم .
*
مبارک رفت ؛ عیدآمد.
و اما پس از عید، کار زیاد در پیش است:
به سوی وطن و هموطن!!
مردم افغانستان را در راه آزادی و صلح سازمان دهیم !!