نشر : 18.08.2012

 

امیدهای قرن از دست رفته و مسایل راه فردا

 

به مناسبت روز استقلال


28 اسد سال 1378 ( 18 اگست 1999 ) مصادف است با نود و سومین  سالروز استرداد استقلال افغانستان.

شاه امان الله كه شاه آزاديخواه ، وطندوست ، ترقيخواه و جسور بود ، پس از اعلام استقلال افغانستان ، به حيث رهبر يك كشور و ملت مستقل و آزاد كوشش براي رفع عقبماني قرون و رسيدن به كاروان مدنيت معاصر را آغاز نمود . با كمال تأسف اين كوشش پس از اندك مدتي با موانع و دشواريهاي بسيار مواجه شد . افغانستان پس از سقوط دولت اماني با فاجعه ی بزرگي مواجه گرديد . بسياري افغانها ، تحريك و توطيه ی استعمار را عامل اصلي ايجاد دشواريهايي مي دانند كه در نهايت منجر به سقوط نهضت اماني گرديد . و اما واقعيت بغرنجتر از آن است كه تنها با اين عامل توضيح شده بتواند.

تصادم با استعمار بريتانوي ، از يك سو مايه هايی را كه با تشكيل دولت معاصر افغانستان ( 1774) و تبديل آن به قدرت  منطقه یی ، در حال نضج بود ، مصدوم و حتا مضمحل نمود و از سوي ديگر استعمار آگاهانه و پيگيرانه مانع از آن مي گرديد ، كه افغانها از اثرات و دستاوردهاي مدنيت معاصر مستفيد شوند .

زماني كه نخبه گان جامعه ی افغاني ضرورت تغيير را دريافتند- همانند ساير همتاهاي شان در كشورهاي ديگر اسلامي- بيشتر به ظواهر و محصولات مدنيت غرب توجه نمودند ، تا زمينه ها ، انگيزه ها و عواملي كه اين مدنيت را به وجود آورده بود .

امروز نيز حتا آنهايي كه محافظه كارترين نيروهاي سياسي جامعه ی افغاني معرفي مي شوند ، انترنت ، تيلفون همراه ، موتر و طياره و تخنيك و نيز مخربترين سلاحها را بسيار ساده مي پذيرند و اما اين پرسش كه چی گونه اين محصولات مدنيت غربي توليد شده اند و غرب چی گونه توانسته به قدرت غالب جهاني مبدل گردد ، هنوز هم در مركز توجه قرار نه گرفته است .

هيچ سند و مدركي در دست نيست كه بتوانند نيات نيك مشروطه خواهان و شخص شاه امان الله را زير پرسش ببرند . و اما در اين نيز جاي شك و ترديد نيست كه عمق انديشه ها و تدبير سياسي جنبش مشروطيت با نيات و اراده ی  نيك شان برابر نه بود .

يك ضعف كلي ديگر نيز اين كه هواخواهان عصري سازي مي پنداشته اند كه با گرفتن قدرت دولتي و اتخاذ تصاميم از كرسي قدرت دولتي و تحميل و تعميل آن بر جامعه مي توانند راه آينده ی بهتر را بگشايند . افغانستان تنها كابل و چند شهر ديگر نيست و كابل نيز تنها ارگ و دفاتر حكومتي نيست . عنصري كه كمتر مورد توجه بوده ، نقش تعين كننده ی مشاركت آگاهانه ، آزادانه و دواطلبانه ی مردم در روند تحولات اجتماعي است . حتا كساني كه در حرف ظاهرن از اين عامل سخن مي گفتند ، هنگام رسيدن به قدرت ، يا به آن اهميت نه دادند و يا هم حد اكثر روان و اذهان و قلوب مردم را كاغذ سفيد براي طرحهاي خيالي خود پنداشتند . امروز نيز كم نيستند مواردي كه بدون مراجعه به مردم ، گفته مي شود مردم افغانستان چنين مي خواهند و چنان نه مي خواهند ، اين را مي خواهند و آن را نه مي خواهند . خارجياني هم كه خود را براي اين يا آن بخش و يا هم كل جامعه ی افغاني قيم مي تراشند ، نيز اكثرن به خود اجازه مي دهند خود سرانه به وكالت از مردم افغانستان سخن بگويند .

تجارب تلخ گذشته نياز به باز انديشي عميق ، تمام حجم و فارغ از هرگونه پيشداوري دارد . در عين زمان ، ما بازهم به شناخت جهان ، واقعيتها و گرايشهاي موجود در آن ، به ویژه به شناخت تجربه ی ملل پيشرفته و نيز مللي كه طي دهه هاي اخير مووفقانه گامهاي بلندي در راه پيشرفت برداشته اند ، ضرورت داريم . تأكيد بر اين نكته هيچ به معناي نسخه برداري تجارب ديگران نيست . " فرهنگ تقليد " از جمله عوامل عمده ی داخلي شكست هاي پيهم هر كوششي براي عصري سازي جامعه ی افغاني بوده است . و اما نفي " فرهنگ تقليد " را نه بايد به معناي رد تجارب و دستاوردهاي ملل ديگر تلقي نمود .

آيا پس از اينهمه تجارب تلخ " فرهنگ تقليد " جاي خود را به " فرهنگ تفكر " داده است و يا لااقل ما شاهد چنين انتقالي استيم ؟

آیا «روشنفکران»  نقش خود را در بيدار ساختن مردم ، ارتقاي آگاهي مردم ، انكشاف و تكامل فرهنگ سياسي معاصر ، عقلاني ساختن ، پرمغز ساختن و انساني ساختن سياست چنان كه بايد و شايد ايفا نمايند ؟

آیا چنان نیست که بخشی از تحصیلکرده گان ما به ماشین تولید گفتار های «فرقه گرایانه»  مبدل شده اند- گفتارهایی که می توانند به  عوامل بروز خطر فاجعه ی «9»  ثور مبدل گردند و همه مایه های امیدی را که طی دهه ی اخیر رویده اند و آینده ی بهتری را می توانند نوید دهند، ناشگفته به دست آتش نابودی دهد و افغانستان را با فاجعه ی به مراتب خطرناکتر از فاجعه های قبلی دچار سازد؟!

ما را چی شده که همسایه گان ما با دست دراز مصروف مداخله و تجاوز در برابر وطن ما اند و ما زار و زبون توان دفاع از خود را نه داریم؟!

چی بر ما آمده و چرا به جایی رسیده ایم که  روز  استرداد استقلال افغانستان ، امسال این چنین بی رنگ و رمق بود؟!

پرسش هاي بالا بسيار جدي اند و بايد در مورد آنها جدن  انديشيد .

نيروي علمي ، تخنيكي ، صنعتي و اقتصاديي كه برتري ستراتيژيك استعمار را تأمين مي كرد ، شگفت انگيز و اما اخلاق ، انديشه ، سياست ، كردار و اهداف استعمار فساد آور و نفرت انگيز بودند . همين تضاد اثر ژرف و ديرپايي بر روان ، عقول و قلوب افغانها در چگونه گي برخوردشان با مجموع فرهنگ و مدنيت غربي برجا نهاد . در طي دهه های پس از استرداد استقلال  بار بار بر اين زخم كهن نمك و تيزاب پاشيده شده است . برخورد غير عادلانه ی غرب نسبت به مسايل به ميراث رسيده از استعمار در مناسبات افغانستان ، با ايران ، و پاكستان ، زمينه ی مناسبي را براي نفوذ شوروي سابق در افغانستان پديد آورد . گرچه تجاوز شوروي بر افغانستان عمل توجيه ناپذير است و شوروي وقت بالاخره به اين حقيقت اعتراف كرد كه مرتكب تجاوز شده و روسيه كه خود را وارث شوروي سابق اعلام داشته نيز به آن معترف است،  اما در عين زمان تبديل افغانستان به دامي براي انتقام از آن چی كه در ويتنام بر امريكا رفت و در نهايت نيز رها كردن مردم افغانستان با نتايج و پيامدهاي وحشتناك اين زورآزمايي ، مسووليت بزرگ اخلاقي را متوجه امريكا و متحدين غربي آن نیز مي سازد .  امریکا و متحدین غربی آن پس از 11 سپتامبر هر از گاهی در مورد این اشتباه و مسوولیت در مورد آن سخن گفته اند و وعده هایی را برای جبران خطاهای گذشته و کومک های سخاوتمندانه برای بازسازی افغانستان و پشتیبانی از آن در برابر مخاطرات احتمالی سخن گفته اند.  اما ، تجربه ی یک دهه ی اخیر، شک و تردیدهای جدیی را در مورد این وعده ها در نزد مردم افغانستان برانگیخته است- شک و تردیدهایی که به رغم عقد پیمان های ستراتیژیک با امریکا و بسیاری از کشورهای غربی، هنوز برطرف نه شده است.

به هر رو  هزار و يك " گناه "  واقعي و يا هم تخيلي غرب ، نه بايد باعث آن شود تا ما از شناخت آن چی كه قوت غرب را به وجود آورده ، غافل بمانیم . راه درست " كشف " كامل " راز و رمز " پيشرفت و قدرت غرب است ؛  تنها در اين صورت است كه خواهيم توانست به پرسشي پاسخ بگويم كه از زمان تصادم با استعمار تا كنون در برابر جامعه ی ما قرار دارد و هر كوششي براي پاسخ گفتن به آن تا كنون به ناكامي مواجه شده است .

***

آرشیف سخن روز:

- نکاتی در باره ی تراژیدی جاری

- آقای رییس جمهور ، ملت منتظر تصمیم شما است

- تهمینه به سوی آینده دوید

- نکاتی در باره ی تراژیدی جاری

- پیامی به دوستان فیسبوکی