حميرا نگهت دستگيرزاده

 

گفتم ترا که بی تو بسیار گریه کردم؟

از ابتدای باور تا یار گریه کردم

ازسایه های یادی دورم حصار بستم

بنشستم و شکستم ،خونبار گریه کردم

دریا شدی و رفتی تو در صدای موجی

من خشت پخته گشتم دیوار گریه کردم

در عکس های لرزان در قطره ی گریزان

تکرار خنده کردی تکرار گریه کردم

دستان تو کجایند؟ -خورشید های وحشی-

من چار فصل غم را ناچار گریه کردم

بنشسته ای تو اینجا خاموش روبرویم

می بینییم که بی تو بسیار گریه کردم

پر بود خانه از تو در هر طرف تو بودی

من در هوای جشن دیدار گریه کردم

 

 

16.02.06