نزهت هروی

      

غزل خوا نی د رموسیقی

 

   مطربا مجلس انس است غزل خوان وُسرود

    چند گويی که چنین است وچنا ن خواهد شد

                                              ( حا فظ )

 

زمانی دررادیو وبعدها درتلویزیون برنامه هايی زیرنام « کلا سیکه موسیقی » و « بزم غزل » بعد ازساعت ( 11 )  شب درهردوهفته یک بار به دست نشر سپرده می شد  بدین معنی که دریک هفته موسیقی کلاسیک ( راگ خوانی ) وهفتهء بعد غزل خوانی اقبال نشرمییافت. این برنامه ها شنونده گان خاص داشت که تا دل شب بیدار می نشستند وکیف میکردند.

برنامه سازان و مجریان این برنامه ها راه و رسم تهیه و اجرای این گونه برنامه ها را نیکو میدانستند و حتی درنوبت نشرآهنگ ها سلسلهء مراتب براساس توانايی و صلاحیت هنرمندان رعایت میشد، بدین ترتیب که آهنگ اول برنامه به آوازهنرمند جوان وتازه کار، وآهنگ بعدی به صدای هنر مند پخته تروبلاخره آهنگ اخیربه که حسن اختتام پنداشته میشد، به آواز یکی از استادان بزرگ میبود.

درباره موسیقی کلاسیک ( راگ خوانی ) درفرصت دیگرابرازنظرنموده ودر اینجا ازغزل خوانی و مطرب غزل خوان و اسلوب اجرای این نوع خواندن حرف میزنم به این امید که شاید اولاً بزرگان و صاحب نظران برمن منت گذاشته ، اشتباهاتم رابرجسته ساخته ،این بحث راتکمیل ترنمایند، و ازجهت دیگربلکه مورد استقبال واستفادهء علاقمندان موسیقی غزل واقع گردد.

این روزها که چشم بد دورهنرمندان آوازخوان بسیارند و رسانه های صوتی و تصویری فراوان، فرق نمودن طرز کارآوازخوانان دشوارگردیده، فهمیده نمیشود که کی غزل خوان است، کی کلاسیک میخواند ، کی محلی خوان است و کی آهنگ های لایت و کمپوز های مدرن را میخواند.

شاید سوال پیدا شود که آیا ممکن نیست آواز خوانی بتواند ازعهدهء اجرای هرنوع آهنگ بدر آید؟ درجواب باید گفت ممکن است ، ولی آسان نیست ، وکارهرکسی نیست، بگونهء مثال استاد محمد حسین سراهنگ هرنوع آهنگ رابا تردستی ومهارت وباحفظ اصالت وویژگی هایش اجرا مینمود.

این روزها اگرآوازخوانی آهنگی خواند که فقط شعر آن از لحاظ صنعت شعری غزل است، آن آهنگ را نیزغزل نامیده  و آوازخوان را غزل خوان مینامند، و یا حتی اگر آواز خوانی آهنگی را با ریتم ویالی آهسته بخواند، درحالی که شعرآهنگ هم اصلا غزل نباشد،این آهنگ را نیزغزل و آوازخوان راغزل خوان مینامند.

 موسیقی غزل و یا غزل خوانی درافغانستان ، هندوستان، پاکستان ،ایران و سرزمین های عرب زبان از قدیم الایام رواج داشته وعلاقمندان فراوان دارد.

غزل خوانی درموسیقی ، نوعی ازخواندن است درپهلوی تهمری ، خیال ، ترانه، قوالی وشاخهءاست ازدرخت پربارموسیقی کلاسیک.

غزل خوانی یعنی سرودن آهنگی که اولاً شعر انتخاب شده درآهنگ غزل باشد، غزل که معنی لغوی آن حسن وعشق است،بیانگرحدیث عشق مردان، نسبت به زنان بوده و ازهمان لحظه يی که بابا آدم گندم و یا سیب راخورد و نطفهء عشق بسته شد واحساسات عاشقانه وشاعرانه درانسان ایجاد شد، بوجود آمد،از دو لحاظ بیشتر ازانواع دیگرشعربا موسیقی به معاشرت پرداخت :

1- چون غزل ازنظرمضمون ومحتوا بیانگراحساسات عاشقانه است وبیان این احساس درلابلای سازوآوازحال وهوای بهترپیدا مینماید وکیف ناکترمیگردد.

2-  موسیقی شعردرغزل، نسبت به انواع دیگرشعربیشتروآشکار تراست وآسان تر وسریعتردرقالب میافتد و برروی آن آهنگ ساخته شده میتواند.

بعدازانتخاب شعر( غزل ) ، لازم است آن را درلابلای آهنگی گذاشت، این آهنگ میبایست درقالب یک و یا چند راگ (مقام) با درنظرداشت قواعد آن راگ و یا راگها ساخته شده باشد وهمراه با آلاب و ظرافت های هنری خوانده شود.

درغزل خوانی آواز خوان میتواند با ظرافت و ریزه کاری سرگم نماید ، گمک کند و تان های کوتاه و ملایم بزند، لازم به تذکر است که تان هايی که درغزل خوانی و یا تهمری خوانی زده میشود، نباید مانند تان هايی که هنگام ترانه خوانی ویا سرودن خیال زده میشوند، ثقیل باشد.

اگرغزل خوان دراثنای خواندن بخاطرایجاد زیبايی وآوردن مزهء  بیشتر، خواست چند راگ ویاراگنی راباهم آمیزش دهد، بایدکاملاً باخواص آن راگها ویاراگنی ها آشنا بوده و بداند که این راگها و راگنیها باهمدیگر قابلیت آمیزش دارند و یا خیر، زیرا درغیراين صورت بی مزه گی بوجود آمده وبه اصطلاح موسیقی دانان موجب بد راگی  و بی کیفی  میگردد.

با دقت درهنگام شنیدن غزلهايی ازبابای موسیقی شادروان استاد سراهنگ، شاهنشاه غزل مهدی حسن، غلام علی، استادان : الطاف حسین سراهنگ و شریف غزل وغزل خوانان چیره دست دیگر، میتوان ملاحظه کرد که گاهی حتی در دو سبک بخاطر آوردن کیفیت ومزه گشت و گذارمینمایند، که این امراز اثر ریاضت کشی و تمرین متداوم امکان پذیر میگردد.

چون غزل خوانی تلفیقی است از شعر و موسیقی ، لذا غزل خوان باید با اساسات شعر و ادب آشنايی داشته، غزلی را که انتخاب نموده ، درست و صحیح تلفظ نموده، معنی ومفهوم کلمات را درک نموده وهمراه با احساس و هنرمندانه بخواند.

بقول سعدی ( رح ) :

                     قول مطبوع ازدرون سوزناک آید که عود

                    چون همی سوزد جها ن ازوی معطرمیشود   

همان طوری که شاعر با دقت تمام و خلاقیت کلمات را پهلوی هم جا داده، غزل خوان نیزمیبایست هنرمندانه و مبتکرانه با این کلمات و الفاظ معاشرت نموده ، آنها را نوازش داده، برجسته ادأ نموده و تمثیل نماید. متاًسفانه بعضی از آواز خوانان طوری غزل میخوانند که شنونده هرچه سعی کند نمیتواند بفهمد که آوازخوان چی میگوید،عده يی دیگر ازآوازخوانان هنگام خواندن ، دراخیر کلمات ضمّه و یا پیش اضافی به شکل (او، دو) و چیزهايی از این قبیل از خود اضافه مینمایند، که زیبايی و فصاحت شعر را ازبین برده وحتی گاهی معنی شعرنیزتغیرمینماید، این دسته ازهنرمندان تصور می کنند که گویا با این کارلی را پوره مینمایند، که کاملا فکر نادرست میباشد و میتوانند لی را با کشش دادن صوت کلمه و شکل درست تلفظ آن نیزتکمیل نمایند. بگونهءمثال مطلع غزل امیرخسرو بلخی (رح) چنین است:

                        ا برمیبا رد ومن میشوم ا ز یار جدا

                       چون کنم دل به چنین روز زدلدار جدا

وآ وا زخوا ن چنین میخواند :

                       ابر(و) میبا رد و من میشوم ا ز یار(و) جدا

                       چون کنم دل به چنین روز(و) زدلدار(و) جدا

و یا مطلع غزل معروف خداوندگار بلخ :

                        من مست، تودیوانه ،ما را کی برد خانه

                        صد بار ترا گفتم، کم خوردو سه پیمانه

وآواز خوان چنین میخواند :

                        من مست(و) تو دیوانه، ما را کی برد خانه

                        صد بار(و) ترا گفتم، کم خور دو سه پیمانه

هم آهنگی مضمون ومحتوای شعرغزل، باساختمان آهنگی که شعردرقالب آن گنجانیده میشود، نیزخیلی درکیفیت موضوع تاثیر دارد، که میبایست مورد توجه آهنگساز و آوازخوان قرار داشته باشد ــ اگر مضمون و محتوای غزل غم آور و تراژیک است ، آهنگ نیز باید در قالب راگ و یا راگهايی که کرکتر تراژیک دارند ،گنجانیده شده و بالعکس اگر مضمون ومحتوای غزل رنگ و بوی شاد دارد، آهنگ غزل میبایست درقالب راگ ویاراگهای شاد کننده ساخته وسروده شود. به عبارت دیگرآهنگ ساز ویاغزل خوان باید فراموش ننمایند که اگر راگ (دیپک ) آتش به جانها میافگند،راگ ( ملهار ) برسوخته دلان آب میپاشد. لازم است میان آهنگی که غزل آن ا ز شورومستی هوای بهار و یا نسیم باد نوروزی توصیف میکند، و آهنگ دیگری که از پايیز و ریختن برگ درختان سخن میزند، فرق گذاشت، بیان حکایت شب وصل لحن وصوت دیگر میخواهد، وداستان شام فراق صوت ولحن دیگر. بگونهء مثال این غزل حضرت ابوالمعانی بیدل (رح) را که مضمون ومحتوایش غم آفرین بوده واز سوختن دل وفراق یار حکایت دارد، به این مطلع درنظرمیگیریم :

                        سوخته لاله زار من، رفته گل ازکنار من

                        بیتو نه رنگم ونه بو، ای قد مت بهار من

دیده میشود که شاد روان استاد سراهنگ با درایت خاص ، برای این غزل در راگ (بـیرو) که حال و هوای غمناک می آفریند، آهنگی ساخت، و همراه با سوز و ساز آن را سرود، آهنگی شد جاویدانی، ومقبول طبع صاحبدلان. غزل خوانان ما بویژه خراباتیان ازگذسته هاتااکنون هنگام غزل خوانی تک بیت ها ویا به اصطلاح خود شان ( شاه فرد ) هايی را درلابلای ابیات غزل اصلی انتخاب شدهء آهنگ میرسانند،که یا از لحاظ معنی ومضمون مترادف بیت اصلی غزل است، یا تکمیل کننده و توضیح دهنده محتوای آن و یا هم به خاطر شیرین کاری و ابتکار، با کلمه و یا جمله مرکزی که مضمون غزل بر روی آن سروده شده و اتکا دارد، ظرافت کاری وبازی مینمایند، بگونهء مثال اگر درغزل ازشراب تعریف وتوصیف شده باشد، شاه فرد هانیز دروصف شراب، واگر بیت غزل اصلی دروصف بهارباشد، شاه فردها نیزاز بهارتوصیف می کنند وبهمین ترتیب ازگل وبلبل ، ساقی ، زلف یار، وفا ،جفا وغیره. اگرشاه فردها، وغزل اصلی آهنگ ازیک شاعر معین باشد فبهاالمراد، واگرازشاعران دیگر هم انتخاب شوند درگیفیت و زیبايی مسئله تاثیرسوء ندارد، مهم اینست که غزل خوان میبایست بخاطراجرای درست این ماًمول ورساندن بموقع شاه فرد،مطالعهء مستمرداشته، از حافظهء خوب برخوردار بوده، بقول معروف شعر فهم باشد، چه بسی دیده و شنیده شده که بعضی ازغزل خوانان ،هنگام غزلخوانی شاه فردهايی میرسانند که هیچ گونه ارتباطی باابیات غزل اصلی آهنگ از لحاظ مضمون ومحتوا نداشته واین ضرب المثل رادراذهان تداعی میکند که: ببین ده کجا ودرخت ها کجا.

شاد روانان استاد قاسم، استاد غلام حسین وعده دیگری غزل خوانان در این عرصه از توانمندی کامل برخوردار بوده درزمینه حکایت ها دارند، واما شادروان  استاد محمد حسین سراهنگ این موضوع رابه اوج کمال رساندوآثاری ماندگار بجا گذاشت. نمونه های چند :

هنگامیکه استاد این غزل بیدل(رح) رابه این مطلع درقالب راگ بیروی میسرود:

                         طا لعم ز لف یا ررا مـا ند

                         وضع من روزگاررامـاند

این ابیات را بگونهء شاه فرد میرساند:

                         دروضع ما به چشم حقارت نظرمکن

                         مارا به روز تیره محبت نشانده است

ویا:

                        مـنجم دید گفت، تا طا لعم را

                       دروغی گفت، من طالع ندارم

وهنگام سرودن مطلع این غزل :

                       هر چه ازجنس نقش پا پیدا ست

                        (  بیدل ) خا کسا ررا مــا ند

این شاه فرد را میرساند :

                        نقش پا شو سراغ مـا دریا ب

                       هست ازین دررهی به خانه ما                                       

 ویا زمانیکه استاد این غزل دیگربیدل را در قالب راگ(پیلو) درتال دادره میخواند:

                       خا موش نفـسم شوخی آهنگ من اینست

                       سر جوش بها را د بم  رنگ من اینست

این بیت رابقسم شاه فرد چه زیبا میرساند :

                    نفس تا میکشم قا نون حا لم میخورد برهم

                   چو ساز خامو شی باهیچ آهنگی نمی سازم

لازم به تذکراست که استاد سراهنگ علاوه براینکه مرد صاحبدل، عارف،ادیب وبیدل شناس بود، حافظهءنهایت قوی نیز داشت وتک بیت های زیادی، درموارد مختلف از برداشت، اگرچند شب متواتردرجايی آواز خوانی میکرد، شاه فرد هارا کمترتکرار نموده، اکثراً ابیات بکرراکه شنونده گان کمتر شنیده بودند، میخواندو شنونده گان حساس را بوجد می آورد.

غزل معمولاً درتال های ( دادره) شش ماتره، (روپک ) هفت ماتره، (گده ) هشت ماتره، ( کروا) هشت ماتره، (جهب تال) ده ماتره، (یکتاله) دوازده ماتره ، و غیره خوانده شده واکثراً بعدازتکرارمصرع دوم ومصرع های جفت وهم چنان درهنگام نواختن نغمه درصورتیکه آهنگ اصلی غزل توسط نوازندگان تکرارشود، لی دوبرابرسریع ترگردیده وبه اصطلاح موسیقی دانان دولا میگردد.

    نگاهی به پیشینهء غزل خوانی :

عده ای ازهنرمندان ما درمصاحبه های شان درمطبوعات ویا با رسانه های گروهی ویاضمن صحبت های شان اینجا وآنجا، بعضی ازاستادان بزرگ موسیقی را که درقرن بیستم درافغانستان زندگی مینمودند، ایجاد گرموسیقی غزل ویا غزل خوانی معرفی مینمایند،که کاملاً بی اساس بوده وتبارزیست احساساتی گونه. اندکی تأمل وژرف نگری به گذشته، بما نشان میدهد که غزل خوانی درموسیقی همراه آلات موسیقی درکشور ما ومنطقه اززمانه های خیلی قدیم رواج داشته، مطربان ومُغنیان بابربط ونی وباچنگ،رباب ودف دردربار هاومحافل ومجالس غزل خوانی مینمودند، شاعران بزرگ زبان فارسی (دری) اکثراً موسیقی دان بوده وغزل های شانرا همراه باساز میخواندند:

                                  رودکی چنگ برگرفت ونوا خت

                                  با ده  ا ندا زکو سرود ا ندا خت

دراشعارشعرای نامدار چون رودکی، نظامی، مولانا،سعدی، حافظ، صائب،جامی بیدل ودیگران بارها ازغزل خوانی ومطرب غزل خوان تذکربعمل آمده است که  بگونهء مثال چند بیتی را ازشیخ اجل سعدی(ع) وخواجهءخوجگان حافظ نقل قول مـینمايیم :

            مطـرب همین طریق غزل گـونـگاه دا ر

            کاین ره که بر گرفت به جايی دلالت است

                                                     (سعدی)

 

           مطرب یاران بگوی ا ین غزل دل پذ یر

           سا قی مجلس بیا رآ ن قدح غم گسا ر

                                                    (سعد ي)

ویا ابیات چند درزمینه ازحافظ :

                       مطرب ا زگفتهء حافظ غزل نغز بخوان

                        تا بـگویم که زعهد طربم يـا د آ مــد

                                        ******

                       مطربا مجلس انس است غزل خوا ن وسرود

                       چند گويی که چنین است وچـنا ن خـوا هد شد

                                        ******

                 چو دردستست رودی خوش، بزن مطرب سرودی خوش

                  که دست ا فشان غـزل خوا نیم وپا کوبا ن سر اند از یم

                                        ******

وهم چنان درمثنوی سا قی نامهء خافظ میخوانیم :

                         مُغنی  نوا ي طرب  سا زکـن

                         به قول وغز ل قصه آغا زکن

                         که بارغمم برزمین دوخت پای

                         به ضرب اصولم برآ ورزجای

                         مُغنی نوا ي  به گلبا نگ ُرود

                         بگوی وبـزن خسروا نی سرود

که مرا دا زضرب اصول همان تال ویاریتم است.

با بوجود آ مدن طریقت مبارک (چشتیه) وراه یافتن موسیقی به خا نقاه، سرودن غزل های بامضامین ومحتوای عرفان اسلامی رواج بیشتریافت وسبب شد تا در پهلوی غزل خوانی، ( قـوا لی ) بیز ایجاد، وقوالی خوانی نیزرواج یافت، اکثر

صاحب نظرا ن حضرت امیر خسروبلخی ( دهلوی ) راایجاد گرقوالی میدانند.

قابل تذکر است که شعراکثر آ هنگ های قوالی نیزغزل میباشد مانند:

                      نمیدا نم  چه منزل بود،  شب جا يیکه من بودم

                     به هرسورقص بسمل بود،شب جايیکه من بودم

ویا بعضاً شعرآ هنگ قوالی مُخمس است ، بگونهء مثال آهنگ : من جا ن خرا با تم، جا نا ن خرا باتم  ، را که حدوداً نیم قرن پیش استاد محمدحسین سراهنگ سروده، میتوا ن منحیث نمونهء جامع یک آهنگ قوالی دانست، که ا ز لحاظ طرز اجرا نیزبی نظیر است ، شعراین آهنگ ازمرحوم(مستان شاه حق بین) است.

غزل خوانی درافغانستان دردوره های اخیرنیز رواج داشته، بنابرتحقیقات و نوشته های استاد گرانمایه، خطاط هفت قلم (وکیلی فوفلزايی) دردربارتیمور شاه سدوزايی مطربان غزل خوا ن وجود داشتند، وغزل های بیدل وواقف ، رواج بیشترداشت . سالها قبل ازچند تن ازریش سفیدا ن خرابات که از قول پدران شان حکايت مینمودند شنیدم که( بحرپور خان ) یکی ازمشهورترین غزل خوانان در دربارتیمورشاه سدوزايی وشاه زمان بوده، واین بحر پور خان پدربزرگ ( جد ) گام الدین خان (گاموخان) است، که شاد روان استاد غلام حسین، نواسهء دختری استاد گام الدین (گامو خان) بوده است.

 با بوجود آمد ن خرابات وظهورهنرمندان بزرگی چون استاد قاسم ، استاد غلام حسین وصدرنشین همه عقاب بلند پروازصخره پیما استاد محمد حسین سراهنگ ، غزل خوانی رنگ ورونق دیگری پیدا کرد وبه شکوه وجلال رسید. درنیم قارهء هند نیزغزل خوانی بزبان اردو با ظهور غزل خوانانی چون کندن لال سایگل ،شاهنشاه غزل مهدی حسن، غلام علی ودیگران آنقدر شکوه یافت که برآسمان شد.

ازغزل خوانان معروف کشور ما که بعد ازبوجودآمدن صنعت ثبت صدا، آثاری ازآنها بجای مانده میتوان ازشادروانان استاد قاسم، استاد غلام حسین، استاد نتو، استادنبی گل، استادرحیم گل،استادغلام دستگیرشیدا،استادیعقوب قاسمی، استادرحیم بخش، استاد صابر، استادسراهنگ، استادمحمدهاشم، استادموسی قاسمی،استاد امیرمحمد وهمچنان استاد حفیظ اله خیال، استادۀلاند، سخی احمد خاتم، استادان:

هم آهنگ، سلیم بخش وحسین بخش، الفت آهنگ، رحیم غفاری ،ا لطاف حسین سراهنگ، شریف غزل ودیگران ودر زبان پشتواستاد گرانمایه شادروان اولمیر، مرحوم ایوب، خیال محمد،  هدایت اله ،استاد شاه ولی ودیگران نام برد.

درنیم قاره (هند وپاکستان) معروفترین غزل خوانان عبارتند از: شادروانان: کندن لال سایگل، ساحرهءغزل بیگم اختر، ملکهء ترنم نورجهان ، استاد امانت علی خان، هم چنان شاهنشاه غزل مهدی حسن ،مرحوم محمدرفیع، لتا منگیشکر، آشابهوسلی، غلام علی، جگجیت سنگه ودیگران.

درکشورایران اگرچه  شیوهء اجرای آهنگ های غزل، فرق داشته واسامی مقام ها، باراگ های معمول درافغانستان ونیم قاره متفاوت اند، ولی غزل خوانی اززمانه های خیلی دوررواج داشته وامروز نیزهواخواهان فراوان دارد. ازغزل خوانان معروف درایران میتوان از: استاد ابوالحسن صبا، عبدالوهاب شهیدی خانم ها شهلا سرشار، مرضیه، هایده،استاد محمودی خونساری، استادگلپایگانی، استاد محمدرضا شجریان ودیگران نام برد.

قابل تذکر است که بنده ازآواز خوانانیکه، بعقیده من غزل خوان بوده ویاهستند نام برده ام، که البته درعرصه های دیگر آواز خوانی( محلی خوانی، آواز خوانان

آ ماتورکه کمپوز هاوآهنگ های مدرن ولایت را میخوانند) آواز خوانان ماهرو چیره دستی داریم، که مایهء افتخارند، که امیدوارم سوء تفاهم ایجاد نشود.

دراخیر کلام معروضه ای دارم به هنر مندان جوان وبویژه آنانیکه ذ.ق غزل خوانی دارند، وآن اینکه آموزش ببینند، ریاضت بکشند، بااحساس وبه اصطلاح ازدل بخوانند، تابردل نشیند. بقول سعدی (رح) :

                                 مطرب ما زسردرد چه خوش مینالد

                                 مرغ عاشق طرب انگیز بود آوازش

 

                                                                 ( نزهت هروی )

                                                           ا کتوبر2005 ها مبورگ