هارون يوسفي

 

پارلمان بازي

 

بر در ملک پارلمان آمد

راست پرسي بلاي جان آمد

يکي از بلخ و ديگر از کابل

به نماينده گي مان آمد

آن که در کله ميخ مي کوبيد

جاي زندان به پارلمان آمد

با تيمم به دست خون آلود

پارلمان گفته نغمه خوان آمد

رأي با ميلهء تفنگ گرفت

گرگ ديوانه چون شبان آمد

آن که راکت به خانه ها مي زد

چه شد اين گونه مهربان آمد

آن که « طالب پچق » تخلص داشت

دست در دست طالبان آمد

زين معما شما چي مي دانيد؟

گنگ در نقش نکته دان آمد

کور را ذره بين لقب دادند

کر خبر چين و پاسبان آمد

حرف کوته ، به پارلمان بازي

آن که بايد نيايد ، آن آمد