- تاريخ رسيدن مطلب  به آسمايی:  12.02.2007

- تاريخ نشر مطلب در آسمايی:      13.02.2007

فضای پرابهام سياسی پاکستان

و دگرگونی های احتمالی در آن

 

محمد امین وکیلی

کابل 

پاکستان و دشواری های حکومت  مشرف

با نزدیک شدن موعد انتخابات در پاکستان تردید ها و نظریه های متفاوتی در فضای ابهام آلود سیاست پاکستان نمایان شده است. تلاش های دو مخالف سیاسی پرویز مشرف در خارج هم نتیجه بخش نبوده اند. صف آرایی جناحها و جریان های داخل پاکستان با خلاء رهبری روبرو اند. در این مدتی که خانم بوتو و نواز شریف از غایبان سیاسی محسوب شده اند، احزاب افراطی با حمایت آی، اس، آی در قدرت سیاسی بیشتر شریک شده اند. نزدیکی جنرالان پاکستانی و استفاده از نیرو های تند رو، امنیت کشور های همسایه  پاکستان را نیز با تهدید هايی مواجه ساخته است. مقامات ایالات متحده و افغانستان در مورد دخالت پاکستان در افغانستان متفق القول اند. نگرانی های هندوستان نیز در مورد امنیت کشمیر از ناحیه جریان های افراطی می باشد.

مجلس متحده عمل که از نیرو های اسلام گرا و تندرو تشکیل شده است، برای تداوم ساختار خویش شکننده تر از آن است که جای خالی احزاب قدرت مند را پر کنند. رسانه های جمعی از اختلافات اساسی بین جمعیت العماء و حزب جماعت اسلامی خبر داده اند. فضل الرحمان با حمایت و تقویت طالبان در سالهای گذشته نقش اصلی را ایفا می کرد و در حال حاضر نیز به حمایت القاعده و طالبان متهم است، با صبر و حوصله در پارلمان این کشور ظاهراً اصول بنيادی اش را فدای حفظ وضع موجود کرده است.

حزب جماعت اسلامی، مولانا فضل الرحمان را متهم به سازش کاری در مورد تصویب لایحه قانون مجازات زنان می کند. تصویب لایحه قانون مجازات زنان تزلزل اولیه را در مجلس متحده عمل ایجاد کرده است. با فروریزی این مجلس و فشار های ایالات متحده امریکا بر پاکستان، جنرال مشرف با دشواریهای زیادی تا برگزاری انتخابات "ریاست جمهوری و انتخابات ایالتی" روبه رو خواهد بود. گرچه خواستهء تندروان مذهبی مبنی بر تفکیک وظایف مشرف در مسند فرماندهی ارتش و ریاست جمهوری کمرنگ شده است اما یکی از پارادوکس ها اساسی فرا روی مشرف قرار دارد.

ساختار قدرت در پاکستان

تغییر و جا به جایی قدرت در پاکستان صورت واقعی نداشته و ندارد. انتخابات ها بدون نظر نظامیان صورت نمی گیرند. پس از شکل گیری کشوری به نام پاکستان طوالی کودتا ها چهره نظامی از  پاکستان را  متبارز نموده است. برخی از صاحب نظران براین باورند که اهداف اولیه موسسین پاکستان کشوری با مبنای افراطی نبوده است.

کودتاهای نظامی و موقعیت حساس این کشور باعث شده است که به سمت ستراتژی اسلاميزم و پیاده نمودن شریعت اسلامی پیش رود. برخی صاحب نظران چهار عامل مهم را در روند رشد افراط گرایی موثر می دانند. به قدرت رسیدن جنرال ضیاالحق، بحران کشمیر، بحران افغانستان و تحولات سالهای 1357 در ایران عوامل عمده در این روند قلمداد می گردند. بعد از کشته شدن جنرال ضیا الحق در سقوط یک هواپیما، دهه دموکراسی از 1988 تا 1997 اغاز شد . در این دوره  قدرت در دست دو صدر اعظم گردش کرد. در آخرین جا به جايی قدرت از غیر نظامیان به جنرال پرویزمشرف ، بهانه شکست ارتش در کشمیر -« منطقه کارگیل» مورد اخلاف هند و پاکستان- ارزیابی شده است.

نبرد کارگیل در 1999 و سرکوب ارتش پاکستان توسط نیروهای هندی نقطه قوتی شد برای پیروزی مشرف بر نواز شریف نخست وزیر وقت پاکستان، و به دست گرفتن قدرت توسط  نظامیان. در این جا به جايی شرایط منطقه و پاکستان کاملاً تغییر کرده است. در این کشور پس از روی کارآمدن پرویز مشرف جریان های افراط گرا تقویت شدند. نیرو های طرفدار دموکراسی علناً سرکوب گرديدند. احزاب لیبرال به بهانه های واهی از قدرت کنار زده شدند.

خانم بی نظیر بوتو و نواز شریف که تا حدودی به نفع لیبرالیزه شدن این کشور تلاش می نمودند با پرونده های قطور تحت تقیب قرار گرفتند. این دو در میان طرفدارن دموکراسی هوادارانی داشتند که نیرو های لیبرال به آن ها دل خوش کرده بودند. پس از سال 1991 قدرت در این کشور کاملاً  در دست نظامیان متمرکز شد و با همسویی تندروان مذهبی دولت های اييتلافی شکل گرفتند. در پیش گرفتن این سیاست مشرف با پارادوکس مشارکت با جریان تندرو و خواسته های دموکراسی مواجه بوده است.

تغییر جایگاه پاکستان پس از 11 سپتامبر

استفان کوهن نویسنده کتاب ایده پاکستان " The Idea of Pakistan " معتقد است که  " پاکستان در آستانه 11 سپتامبر 2001 یک کشور راه گم کرده، با اقتصاد راکد، یک حکومت نظامی، نهاد های سیاسی و اجتماعی نابه سامان و منفور در سطح بین المللی بود." حمایت از طالبان و افزایش تاسسیات هسته يی پاکستان را از موقعیت کشور خط مقدم به کشور منزوی تبدیل کرده بود. پس تحولات از 11 سپتامبر مجدداً این کشور به پایگاه مبارزه علیه تروریزم تبدیل شد. لابی های دیپلماتیک این کشور اعتماد غرب را تا اندازه يی جلب نموده بود که دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان را با سوال روبه رو نموده بودند. جلب کمک و تقویت نهاد های پاکستان برای مبارزه علیه تروریزم نقش نیروهای افراطی در این کشور را پوشش داده بود.

شکل گیری ستراتژی سه جانبه بین افغانستان، ایالات متحده و پاکستان از تهدید امنیت برای افغانستان نه کاسته است. پا فشاری دولت افغانستان بر دخالت پاکستان تا حدودی اذهان کشور های کمک کننده افغانستان را متقاعد ساخته است. از سال 2006   فشار بر پاکستان بیشتر شده است. مشکلات داخلی و فشار های بین المللی زمینه های تغییر نگرش پاکستانی های را فراهم خواهد آورد.

اکثر نیروهای افراطی که در این دوره نفوذ شان افزایش یافته است، امیدوار اند تا در انتخابات آتی قدرت را به نفع خودشان مصادره کنند. مشرف در مورد برگزاری انتخابات به صورت روشن صحبتی ننموده است. مجموعه احزاب تندرو که در قالب "مجلس متحده عمل " گرد آمده اند خواستار تفکیک وظایف نظامی و ملکی جنرال پرویز مشرف نیزهستند.

موقعیت نظامیان در قدرت

ارتش پاکستان در پس پرده همهء تحولات این کشور قرار دارد، بنابر این نیرو های غیر نظامی به هیچ وجه نمی توانند ابتکار عمل را از ارتش بیگیرند. با این شرایط مشرف نمی تواند فرماندهی ارتش را رها سازد و نه می تواند از ریاست جمهوری دست بردارد. در این عرصه جناح های دموکراسی خواه با احساسات ضد امریکایی گروه های افراط گرا و نظامیان طرفدار مشرف تضعیف شده اند. در انتخابات ایالتی دور گذشته، اييتلافی از جریان های تندرو به نام "مجلس متحد عمل" به پیروزی های زیادی دست یافت.

تصور بیشتر تحلیل گران بر این است که جنرال مشرف در تقویت این گروه ها نقش موثر ایفا نموده است. کوهن وضعیت فعلی را « نظام نوین مشرف : جنرال به عنوان سیاست مدار » و «دموکراسی مسلح» توصیف می کند. تندروان مذهبی با اييتلافی شان خواستار تغییراتی به ظاهر اساسی اند. در حال حاضر خواسته های آن ها کمتر از اجرای سخت شریعت در پاکستان نیست. در این روند مشرف برای بقای خویش نمی تواند تن به این خواسته ها بدهد. بنابر این مشرف در انتخابات آتی احزاب قدرتمند را وارد میدان نمی سازد. نزد افکار عمومی پاکستان وعده انتخابات در سال 2007 موقف لرزان مشرف را تقویت نخواهد کرد.

با توجه به کار کرد های ارتش در این کشور سیاست مداران و نظامیان این کشور همیشه با سه مشکل اساسی و بنیادین روبه رو بوده اند. تا به این سه مشکل به صورت منطقی رسیده گی نشود پایه های این کشور لرزان خواهد بود.

1- ارتش در این کشور نقش و جایگاه اصلی را دارد اما پس از در هم شکستن نیرو های مخالف چگونه باید قدرت را حفظ کند؟

2- این ارتش چه گونه برنامه های خویش را به رغم مقاومت و حتی خصومت گروه های متعدد قومی زبانی و فرق مذهبی به علاوه گروه های کارگری و تجار وغیره ... به پیش خواهدبرد؟ 3- اگر نظامیان این دو مشکل را از سر راه بردارند با مشل اصلی که دولت شان باشد روبرو اند.

در صورتی مشرف می تواند بقای خویش را در تداوم سلطه اش حفظ کند که توازن بین نیرو های تندرو مانند اعضاء مجلس متحده عمل و نیرو های دموکرات ایجاد نماید. برخی بر این اعتقاد اند، که اختلافاتی ایجاد شده بین اييتلاف تند روان، نمایانگر این طرح است. مخالفین سیاسی مشرف که خواستار اعاده دموکراسی هستند زمینه را برای حضور شان فراهم می نمایند. اييتلاف های جدید تا 16 نوامبر 2007 شکل خواهند گرفت. چانه زنی ها بین حزب مردم و جنرال مشرف از یک سو و تلاش مسلم لیک شاخه نواز شریف با حزب مردم از سوی دیگر بر ابهام  فضای سیاسی پاکستان افزوده اند.

نتیجه

گمان می رود در یک سناریو حزب مردم بی نظیر بوتو با جنرال مشرف در صورتی اييتلاف نماید که برخی از مواد قانون اساسی اصلاح شوند تا برای بار سوم خانم بوتو بتواند صدراعظم این کشور شود. در مقابل خانم بوتو و طرفدارانش باید سلطه مشرف را در دو مسند ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش بپذیرند. برخی از زیر مجموعه های این حزب نارضایتی شان را از چنين احتمالی اعلام داشته اند اما در واقعیت تصمیم نهایی با خانم بوتو است. اگر معادله به نفع این اييتلاف رقم بخورد در آن صورت موقف مجلس متحده عمل چه خواهد بود؟ احزاب تندرو در این اييتلاف که براساس مصلحت ها و نیاز های همان زمان دور هم جمع شده بودند به ساده گی پراکنده نخواهد شد؟ این سوالاتی است که ناظران غربی نیز از توجه دور نداشته اند. در مقابل تلاش نواز شریف برای تشکیل یک اييتلاف بزرگ تر با حزب مردم به رهبری بينظربوتو عملی به نظر نمی رسد. بر اساس تصمیم مشرف و پا در میانی سعودیها وی تا چند سال دیگر نمی تواند به پاکستان برگردد. آن چه مشرف را با دشواری روبرو خواهد کرد پذیرش اصلاح مواد قانون اساسی و تن دادن به خواسته های حزب مردم به رهبری بوتواست. شاید به ساده گی نتوان این روند را تحلیل کرد و بر آن انگشت گذاشت؛ زیرا، همانند افغانستان این کشور هم در شکننده گی اييتلاف ها سابقه طولانی دارد. با بررسی داده ها و عوامل موثر خارجی سناریوی اول عملی تر به نظر میرسد.