رسیدن به آسمایی : 13.08.2007 ؛ نشر : 15.08.2007

ویس صدیقی

کابل

سالی که نیکوست از بهارش پیداست

بالاخره پس از ماه ها انتظار وتأخیر، جرگه امن منطقه یی به تاریخ 9 اگست 2007 که مصادف است با 18/5/86، دایر و با سخنرانی حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان و شوکت عزیز، نخست وزیر جمهوری پاکستان، افتتاح گردید.

آنچه که در وهله ی نخست و حتا قبل از برگزاری این جرگه، توجه ام را بیشتر جلب نمود، خبرعدم شرکت پرویز مشرف، رییس جمهوری پاکستان، تعداد زیادی از نماینده گان وزیرستان، مولانا فضل الرحمان و مولانا سمیع الحق در این جرگه بود که این خود ناقوس خطری بود برای کسانی که خوش بینی بیش از حد برای نتایج و دستآورد های این جرگه داشتند.

عدم حضوربرخی از شخصیت های پیش گفته شده در این اجلاس، خود بیانگر عدم کامیابی این نشست است و یا اگر کمی بهتر بیان داریم، نشان دهنده ی آن است که آن توقعاتی که از این نشست در میان برخی ازمردم موجود بود، به حد اقل خود خواهد رسید؛ زیرا اساسی ترین هدف و محور بحث این جرگه، موضوع تأمین امنیت در افغانستان بود و این هدف زمانی می تواند فراچنگ آید که با طرف های که در نا امنی های افغانستان به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم دخالت دارند، مذاکره و گفتگو صورت گیرد

پرویز مشرف با عدم اشتراک خود درافتتاح جرگه، خواست تا از یک سو از اهمیت این اجلاس بکاهد و از سوی دیگر به نوعی بر اعتبار و کریدیت خود در نزد بنیاد گرایان پاکستانی که این جرگه را تحریم نموده بودند، بیافزاید. هر چند می توان اوضاع نابسامان فعلی پاکستان را نیز به عنوان یک عامل در موضوع بیان داشت، ولی این دلیل در آن فربه و قوی نیست که مانع یک سفری چند ساعته ی وی به افغانستان گردد.

مولانا فضل الرحمان و هم طیف هایش هم ظاهراً به دلیل اینکه این جرگه به وساطت جورج بوش رییس جمهوری امریکا اساس گزاری شده است و طالبان در این جرگه حضور ندارند و هم چنان اگر آنها در این جرگه اشتراک نمایند، این به معنای مشروعیت بخشیدن به دولت افغانستان است، نخواستند تا در آن حضور داشته باشند.

به این اساس، تحلیل و پیش بینیی که نسبت به نتایج عملی این جرگه می توان داشت، متأسفانه يأس آور است؛ زیرا تا زمانی که دولت افغانستان و همکاران بین المللی اش ستراتیژی شان را در برابر آن ها(فضل الرحمان وهم طیف هایش) کاملاً روشن و معیین نسازد، هیچ گاهی امنیت در افغانستان تأمین نخواهد گردید. برای روشن شدن موضوع به یک مثال که درمورد تعداد مدارس مذهبی در پاکستان و نقش مولانا فضل الرحمان در آنها اشارت دارد، توجهء خواننده گان را جلب می دارم: احصاییه گیری هایی که در پاکستان صورت گرفته است، نشان می دهند که تعداد مدارس مذهبی در سراسر پاکستان بیشتر از ده هزار باب است که تعداد طلبه های آن به 1/5 میلیون نفر میرسد و جالب تر از آن این است که اکثریت این طلبه ها عضویت حزب مجلس متحده عمل را که تحت رهبری مولانا فضل الرحمان است، دارا می باشند. بنابراین کسی که به میلیون ها انسان آماده به جنگ، انتحار و حملات چریکی را در چنگ دارد و از آن ها در این چند سال واپسین بیشترینه استفاده را در مختل ساختن امنیت افغانستان نموده است، چه گونه می توان بدون حضورش در این جرگه، امید به تأمین امنیت بست؟ و اگر احیاناً فضل الرحمان و هم طیف هایش در این جرگه اشتراک می نمودند، باز هم امید چندانی برای دستآورد های بزرگی از این جرگه توقع نمی رفت؛ زیرا آنها خواست های بسیار متفاوت تر از پالیسی و ستراتیژی دولت افغانستان و جامعه جهانی دارند. آن ها مثلاً خواهان خروج نیروهای خارجی از افغانستان هستند و یا خواسته های دیگری به این سان که اصلاً برای دولت افغانستان و جامعه جهانی قابل پذیرش نیست و این خود یک چالش بس بزرگی فرا راه دولت افغانستان به شمار میآید. و حال این به فراست و درایت سیاسی دولتمردان افغانستان منوط است که چه گونه می توانند یک چالش را به یک فرصت مبدل سازند؟

پرسشی که شاید هرخوانندهء جملات بالایی از من داشته باشد، این خواهد بود که دولت را به باد انتقاد گرفتن کاری ساده يی است، اما راهکارعملی در این قضیه کدام است؟

هر چند دادن طرح و ارایه ی پاسخ امری نسبتاً دشوار است، اما آنچه را که می توان از اوضاع جاری استنتاج و بر اساس آن طرح پیشنهادی کلی ارایه کرد، این است که دولتمردان افغانستان حالا می توانند با دلایل مستند تر از گذشته، برای همکاران و هم پیمانان بین المللی شان باز هم ثابت بسازند که طالبان و حامیان شان خواهان مذاکره و ایجاد صلح و ثبات در منطقه و به خصوص در افغانستان نیستند و برای حل این معضل، می بایست اولاً فشارهای لازمی را بر دولت پاکستان وارد سازند تا با همکاران بین المللی اش ستراتیژی های کلان نظامی و در عین زمان اقتصادی- توسعه یی را در مناطق قبایل آزاد روی دست بگیرد، در غیر این صورت نتایج این جرگه فقط محدود به چند پاره کاغذی که به نام موافقت نامه بین نماینده گان دو طرف به وجود آمد، باقی خواهد ماند.