رسيدن به آسمايی :  19.07.2007 ؛ نشر: 19.07.2007

نویسنده: اندری سرینکو

منبع افغانستان رو(متن روسی)

هارون امیرزاده

18 جولای 2007

 طالبان جدید در تلاش دست یابی به بمب اتم هستند
 


        
آسیای جنوبی و میانه در برابر دورنمای ظهور طالبان بزرگ قرار دارند. حوادث مسجد سرخ در اسلام آباد، فعال شدن شدید ستیزه جویان آشتی نا پزیر در افغانستان و گسترش ساحه عملکرد آن ها نه تنها در جنوب، بلکه در ولایات شرقی کشور نمایانگر این است که «ملا های آتشین مزاج» در مرحله یورش آماده شده اند. رهبران اسلامگرایان مسلح تلا ش می کنند که نه تنها ابتکار سیاسی را بدست خویش بگیرند، بلکه قلمرور حاکمیت شانرا هم در افغانستان و هم پاکستان گسترش دهند.

   
هدف « طالبان بزرگ» دست یابی به بمب اتم است.
   
         در یک دوسال اخیر طالبان در وزیرستان جنوبی و سه و یا چهار ولایات جنوبی افغانستان مانند قندهار، ارزگان و هلمند را در دست داشتند.اما حالا «ملا های تندرو» مقصد یورشهای شان را به شرق افغانستان، کابل و پایتخت پاکستان متوجه ساخته اند. طالبان بیش ازین نمی خواهند بحیث جنبش منطقوی باقی بمانند و در جنگ های بی آینده و فرسایشی با قوت های ویژه بریتانوی ها در هلمند و انفجار ماین ها در کنار پاسگاه های پولیس در سرک های قندهار خود را مصروف سازند. حملات طالبان  بر کابل و اسلام آباد در واقع هدف گیری مراکز سیاسی پایتخت دو کشور مهم جنوب آسیا است که یکی از آنها دارای اسلحه اتمی است.
 
         حادثه مسجد سرخ را نباید بحیث یک توطئه پیش پا افتاده چند تا افراطیون تلقی نمود. این حادثه  سر آغاز مبارزه فعال «طالبان بزرگ» بخاطر هژمونی در جنوب آسیا و دست یابی به بمب اتم است. و این در واقع «طالبان اتمی» هستند.
  
افغانستان برای غرب به دام استراتیژیک مبدل شده است


         نیروهای مسلح اسلامی جنوب آسیا  دست به تجدید سازمان می زنند و ندیدن این واقعیت امکان ندارد. با آنکه ناتو و ایالات متحده آمریکا فعایت های شانرادر افغانستان با موفقیت آغاز نموده بودند و حالا به نظر می رسد که  غربی ها در دام  افتیده اند. چنانچه نیروهای ناتو در همین جا نه تنها با  جنگ های چریکی مواجه اند، بلکه تاکتیک های شکست ناپزیر  نظامی واشنگتن و بروکسل  در نتیجه فراخوان جدید« ملا های تند رو» زمین گیر شده اند . به همین تر تیب آنها  نه تنها در مبارزه با فاسدان در دولت کابل و تولید کنندگان تریاک در هلمند با چالشهای بزرگ مواجه اند، بلکه مهمتر از همه با مشکلات جدیدی در جنوب آسیا مثل« طالبان اتمی» گرفتار شده اند که هرگز سابقه نداشته است.
 
         طالبان بزرگ جدید تلاش خواهند نمود که مطابق به پروژه« ملا ح های  تند خوی» مرگبار ترین ضربات واکنشی را بر غرب نه در کابل، بلکه در اسلام آباد وارد خواهند نمود. ازینرو برای طالبان بزرگ افغانستان از جبهه درجه اول به درجه دوم تبدیل شده، در حالیکه پاکستان در صدر ضربات آنها  قرار گرفته است.
   
         واقعیت اینست که پاکستان همیشه در صدر اهداف اسلام گرایان قرارداشته است. اما برای ملا ها و سیاست مداران آمریکایی برای مدتی طولانی صحبت کردن بگونه ویژه در مورد« مشکلات افغانستان» مناسب و آسان تر بود، زیرا؛ نخست از لحاط  عملیات استراتیژیکی افغانستان بستر مساعد بود ؛ و دوم انتقال تهدید های اسلامگریان ضد پاکستانی به کشور همسایه و کشتن آنها در جبهه افغانستان مفید تر بود. اما سر انجام این تلاش ها نا کام ماندند.

 

اخنلاط دو بحران به یک بحران


      اسلامگرایان مسلح قبل ازینکه نیروهای ناتو که در سال 2007 در برابرشان اهداف عملیات های نظامی را در مرز میان افغانستان و پاکستان تا تعقیب طالبان و تخریب مراکز آنها در وزیرستان قرارداده بودند، وارد عمل شوند،  پیش دستی نموده به اسلام آباد در مسجد سرخ حمله نمودند. بحران افغانستان و پاکستان که همیشه باهم روابط نزدیک دارند در تابستان 2007 باهم در یک ظرف آمیختند. در مورد عوامل و انگیزهای مختلف وویژگی های روند سیاسی در اسلام آباد و کابل بسیار می توان حرف زد، اما واقعیت، واقعیت است یعنی اینکه« ملا های تندرو» افغانستانی و پاکستانی دست به ساختن استراتیژی مشترک بی ثبات سازی زده اند که هدف اصلی آنها نخست تسخیر قدرت سیاسی در اسلام آباد تشکیل می دهد.
  
         غربی ها ممکنست که خود را به این تسلی دهند که فعالیت های ملا های پاکستانی  تا حدی زیادی محصول استراتیژی شان در ناکام ساختن ملا های افغانی است. طالبان افغانی که پس  مدتی پنهان سر از وزیرستان کشیدند، در سالهای 2006-2007  در افغانستان دست به ستیزه جویی در سطح محلات زدند، ولی تا حال نه توانستند به جنبش سرتاسری در تمام کشور مبدل شوند. انتحار کنندگان طالبی با انفجارات خویش می توانند تا مدتی طولانی کابلیان را به ماتم نشانند، اما هرگز موفق به گرفتن قدرت در کابل نخواهند شد. ازینرو« ملا های تند رو» در جبهه افغانستان به بن بست مواجه اند. اما تغییرات بنیادی در اوضاع صرف با تشدید بحران در پاکستان امکان پزیر است. حوادث مسجد سرخ نشان داد که رهبران اسلام گرایان برای پیاده نمودن استراتیژی شان وارد پیکار شده اند.

 

حلقه ضعیف
  
         پاکستان امروز به مثابه حلقه ضعیف امنیتی در جنوب آسیا برای سیستم بین المللی مبدل شده است. حتا این کشور از افغانستان کرده هم ضعیف به شمار می آید. در پاکستان با تفاوت از افغانستان نیروه های غربی وجود ندارند که بگونه موثر قادر به سر کوب عاجل شورشیان شوند. طوریکه حوادث سرخ مسجد نشان داد،  آرتش پاکستان چندان اشتیاق در خاموش ساختن شورش نداشتند. کی می داند نیرو های مسلح پاکستان اگر کدام شورش بزرگتر که در آن هزاران تن تند روان اسلامی دست به یورش بزنند، چگونه عمل خواهند نمود. اما خطر ناک تر ازین هم این خواهد بود این تند روان اسلامی در تحت حمایت ISI و قوماندانی آرتش پاکستان قرار بگیرند. افزون بر آن در مناطق مرز شمال غربی خاک پاکستان کمپ های  جنگجویان اسلامی و مدارس دینی مستقل از کنترول دولت وجود دارند که هزاران جنگجویان طالب تربیت می یابند.
 
         به بیان دیگر با وارد آوردن فشار های ناتو بر ملا های افراطی در افغانستان در واقع خود منطق بحران نشان میدهد ضربت عمده مسیر خود را از جنوب افغانستان به سمت اسلام آباد تغییر داده است. بدون شک همزمان به تمرکز نیروهای ناتو در مناطق جنوب و شرق افغانستان،  آنها  نمی توانند  پایگاه طالبان در وزیرستان و بویژه پروژه اتمی پاکستان را در نظر نگیرند.

 

قتل مشرف                                                                                


         اسلامگرایان در سر آغاز تلاشهای شان در راستای گرفتن قدرت در پاکستان، کشتن  جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور این کشور را شامل آجندای خود دارند. دلایل زیادی وجود دارد که می توان گفت طالبان بزرگ در راستای همین اهداف فعالیت های خویش را در آینده نزدیک به راه می اندازند. مشرف کار های کمی به نفع تقویت اسلامگرایان در سیستم سیاسی کشور خویش نه نموده است.مشرف با گرم ساختن زد و خورد قوت های نظامی با مخالفین در اسلام آباد در واقعیت ملا ها را بحیث کلیدی ترین بازیگران در پاکستان مبدل نموده است.

 

         طغیان جولای در مسجد سرخ  قبل از همه محصول  گم راهی مشرف در چند سال قبل است. با شلیک مرمی بر جوانان طالب در محدوده مسجد سرخ در واقع آرتش پاکستان به خط مشی سیاسی دولت خود شلیک کردند. در واقع ازین به بعد راه نشانه گیری بر خود جنرال مشرف نیز باز شده است.
 
         بسیاری ها ازمرگ مشرف سود میبرند. ازینرو  احتمال کشتن وی بعید نیست. از میان بر داشتن رئیس جمهور پاکستان بحران را در پاکستان تشدید میکند. به قدرت رسیدن اپوزیسیون ملکی بجای مشرف هنوز هم موقعیت اسلامگرایان را تقویت نموده باعث آن خواهد شد که آرتش را مجبور به سازش با تندروان اسلامی به سود اسلامگریان  نماید. درین صورت اسلامگرایان موقعیت خود را در جامعه تقویت نموده و مقاومت آرتش بی نتیجه خواهد بود. در انتخابات پارلمانی آینده بدون شک ملا ها- طالبان برنده خواهند بود. از آن به بعد شکل گیری طالبان بزرگ در جنوب آسیا و با تسلط بر سلاح اتمی پاکستان  اجتناب ناپزیر خواهد بود.


 افغانستانی شدن پاکستان                                                                                                                                                                                    
         در حال حاضر در دستور روز افغانستانی  شدن پاکستان قرار گرفته است. برای اسلام گرایان به منظور دست یابی به قدرت در در اسلام آباد ضرورت انتقال تمام عناصر بحران زای افغانی از اتفاقات تروریستی در پایتخت و شهر های بزرگ گرفته تا سوء قصد به جان مقامات دولتی، ایجاد گروه های جنگجو، مختل ساختن کار در آرتش به پاکستان است. به بیان دیگر   اسلامگرایان از تمام امکانات استفاده خواهند نمود تا تمام ابتکارات در داخل دولت را در دست خود متمرکز سازند. اما با یک تفاوت با کابل، در اسلام آباد قوت های ویژه بریتانوی وجود نخواهند داشت که در لحظات دشوار به داد دولت برسند.
 
          برای ایجاد تشنج ملا ح ها  علاوه از جنگجویان پشتون در جنوب و شمال وزیرستان، از دستجات طالبان ازبک به رهبری طاهر یولداش نیز می توانند کمک بگیرند. هزاران جنگجویان ازبک، ترکمن، چچین و قزاقها در جنوب آسیا برای شان تکیه گان جستجو میکنند.   آنها نسبت به خصومت ها با جنگجویان پشتون در وزیرستان نمی توانند به جنوب افغانستان در جاییکه ملا عمر در انتظار آنهاست، بروند. بدون شک آنها نمی خواهند در هلمند به شکل گم نام شهید شوند. تحولات سیاسی در اسلام آباد می تواند برای بیرون کشیدن« طالبان ازبک» مثل یولداش از بحرانات درونی شان کمک کند. تلاش  ملا ها برای دست یابی در قدرت در اسلام آباد ممکنست تمام اجیران را بدان سو بکشاند.
 

         بدین ترتیب، در برابر پاکستان دورنمای « تاثیرات برعکس» از جانب افغانستان قرار دارد. سیاست مداران پاکستانی از تمام تلاشها در جهت بی ثبات ساختن افغانستان دریغ نه ورزیدند. اما حالا به نظر می رسد که این سیاست بزرگترین ضربت را به خود اسلام آباد و همراه با رئیس جمهور مشرف سازنده این سیستم وارد میکند.