رسيدن به آسمايی :01.05.2007 ؛ نشر در آسمایی: 01.05.2007

رويدادهـاي افغانســتان از چشــم انداز ديگـر

 

فوزيه آرين و صبورالله ســياه سنگ

 

 

شنوندگان گرامي "راديو آواز دوست"!

آواز ما را از ستوديوهاي راديو تريســيا (آستراليا) ميشنويد. اولتر از همه، سلامهاي من و همکارم را پذيرا شــويد. امروز چهارشنبه پنجم ثور ۱۳۸۷ برابر با 25 اپريل 2007، براي خوشي خاطر شـما، در برنامه شـامگاهي "رويدادهاي مهم افغانستان" گفت و شنودي داريم با صبورالله سـياه سنگ نويسنده و پژوهشگر افغان در کانادا. اينک شـما را به شنيدن (خواندن) آن فراميخوانيم.

 

***

 

فوزيه آرين: سلامهاي ما را از "راديو آواز دوست" بپذيريد. خوشحاليم که با شـما صحبت ميکنيم.

 

صبورالله ســياه سنگ: سلام و سپاس به خاطر تماس گرفتن و همچنان سلام به شنوندگان محترم

 

آواز دوست: در اين اواخر در افغانستان يک سلسله مســايل و تحولات در جريان است. يعني تشکل جبهه بين يک تعداد اشخاص راست و چپ تحت رهبري استاد رباني و آوازه هاي اتحاد يک تعداد طالبان با دولت و ايجاد بعضي جنجالها بين افغانستان و پاکستان. نخست اگر در مورد مســاله اول توضيح بدهيد که آيا همچو اتحادهها به نفع مردم افغانستان و کشــور صورت ميگيرد يا به نفع شخصي اين افراد؟

 

ســياه سنگ: اينگونه ســازشها در افغانستان و آنهم در روزگار کنوني يک معنا دارد: گرهي بر گرههاي گذشته افزودن. همچو پيمانها هدفي جز به بن بست کشاندن و نشــاندن افغانستان ندارد. کساني که در اين تعهد تازه پهلوي هم نشسته اند، آدمهاي شناخته شــده و به سخن ديگر سرمه هاي آزموده استند.

 

مردم افغانستان با نگرش، انديشه و موضعگيري آنها از آغاز تا امروز آشنا اند. همچو کنار آمدنها، جز آنکه مردم را در انبوهي از دشــواريها هر چه ژرفتر غرقه گرداند، به درد شان بيفزايد و اندوه شــان را بيشتر ســازد، کوچکترين دستاورد ديگري نخواهد داشت.

 

آواز دوست: نظر شـما در باره اتهام "مداخله خارجي" بر جبهه ياد شــده چيست؟

 

هنگامي که به تاريخچه و ســاختار رژيم کنوني افغانستان نگاه کنيم، ميدانيم که برچسپ "مداخله خارجي" زدن به اين يا آن پيمان، از هر دهاني که زيبنده باشــد، از دهان فرمانرواي امروز افغانستان زيبنده نيست. دستگاهي که خود زاده "مداخلات خارجي" بوده، در اثر ســازشهاي جهاني و تصميمهاي بيروني به ميان آمده و بر مردم پذيرانده شــده باشــد، چگونه ميتواند به دشـمنان يا مخالفين خود برچسپ "مداخلات خارجي" بزند؟

 

همانگونه که دولت کنوني افغانستان ثمره سنجشهاي بيروني است، پيمانها و ســازمانهايي که به اين يا آن عنوان در چهارچوب دولت امروز، چه در کنارش چه در برابرش به ميان آورده ميشــوند، نيز بدون شک محصول همان ســازشها و سنجشهاست. اينگونه پديده ها براي مردم افغانستان هرگز ســودي نداشته اند. البته زيانهاي شان تضمين شــده است.

 

آواز دوست: از نگاه شـما چگونه ممکن است که اشخاصي که ايديولوژي راست و چپ دارند، با هم متحد شــوند؟

 

ســياه سنگ: نيمه پاسخ در پرسش نهفته است. وقتي ميبينيم بيشنها با موضعگيريهاي چپ و راست به اين راحتي و ســادگي ميتوانند با هم کنار بيايند، در همديگر منحل شــوند و همه دگرگونيهاي فکري خود را يکســو گذارند، آيا خود همين طرح پرسش انگيز نيست؟ اگر اين کار شدني است و ناگهان چند آدم "شناخته شــده" يا "چهره هاي آشکارا" در تاريخ ســياســي افغانستان ميتوانند به آســاني با هم کنار آيند، چرا آنها در درازناي ســالهايي که درياي خون مردم در راه اختلافات شــان ريختانده ميشــد، به چنين انديشه يا تدبير نرســيده بودند؟

 

ميتوان گفت که مايه اختلاف و دشمني در موضعگيريهاي هر دو سو همچنان بر جاست. از آنجايي که منافع پشت پرده در "جوف جبهه" نهفته است، آنها بار ديگر به قربانيان آينده شان که باز هم مردم افغانســان اند، بي_پروايي نشــان ميدهند. اين پيمانها بدون شک ســازشهاي ســاختگي و دروغين اند.

 

آواز دوست: در اين اواخر بر اســاس پيشنهاد محترم کرزي و نماينده ملل متحد، ايجاد مصالحه ملي و مذاکره با طالبان طرح گرديده است. اين طرح را چگونه ارزيابي ميکنيد؟

 

ســياه سنگ: يکايک مردم افغانستان در هر گوشه کشور و نيز در برونمرزها ميدانند آنچه و آنکه امروز بر مرد م فرمانروايي ميکند و همچنان آناني که در برابر فرمانروايي کنوني "مخالفت" مسلحانه يا غيرمسلحانه نشــان ميدهند، يا ساده تر گفته شــود، کليت روند "حاکميت" کنوني و کليت روند "تخالف با حاکميت" کنوني ريشه در تصميمهاي بيروني دارد.

 

نه اين حکومت از ســوي مردم برگزيده شــده و نه مخالفينش نمايندگي از ملت ميکنند. تصميمهاي بزرگي که براي افغانستان گرفته ميشــوند، در خاک اين کشور تهيه و پخته نميشوند. اين تصميمها بدون شک، ريشه دارند در کاخ سپيد ايالات متحده. در افغانستان يا برونمرزها نخواهد بود کســي که با رويدادهاي جاري اين کشــور آشنايي داشته باشــد و اين نکته را نداند.

 

بنياد معادله هايي از اين دست که چه کســاني در برابر رژيم کنوني ميجنگند، چه کســاني از آن پشتيباني ميکنند، مرز ميان "بدخواهان و هواخواهان" دولت کنوني چگونه است و اين مرز در کجاها روشن ميشــود، مگر آنکه از بيرون بررســي شــود، از درون، شــدني نيست.

 

ميخواهم دوباره بگويم: "دولت" کنوني افغانستان زاده ســازشهاي جهاني است و چنين است افســانه "هواخواهوان و بدخواهان" آن. کنشها و واکنشهاي اين دو "ســنگر" در هر سطحي که باشند، کوچکترين نشاني به ســود مردم در خود ندارند و نميتوانند داشته باشند. گراف بالارونده قربانيان همه روزه نشان ميدهد که اين معادله ها و معامله ها براي باشندگان افغانسـتان از هر دو ســو زيانبار اند.

 

گمان ميبرم، مردم ما امرزو پيش از آنکه اميد زندگي "متحول" شــان را "تابع" دولت يا مخالفين دولت بدانند، تابع سرنوشت ناشناخته و گمنام خود ميدانند. مردم گرفتار سرگردانيهاي فرســاينده اند. آنها رنج ميبرند از ناداري، ناامني، و نشستن در ســايه بحراني که نه از ســوي "دولت" ميتواند رفع شــود و نه از ســوي "مخالفين دولت".

 

آواز دوست: پيچيدگيها و برخي موضوعات سرحدي بين افغانستان و پاکستان يکبار ديگر شــدت يافته است و هم بعضي برخوردهاي لفظي ميان محترم حامد کرزي و پرويز مشرف صورت گرفته است. از نظر شـما آيا در ملاقاتي که ميان روســاي جمهور اين دو کشور در ترکيه در اواخر اين ماه صورت ميگيرد، اين اختلافات حل خواهد شــد؟

 

سـياه سنگ: از يک نگاه با دو پديده رويارو استيم: موقعيت تاريخي افغانستان و موقعيت جغرافيايي افغانستان. با دريغ، اين کشــور نه تنها در پانزده، بيست، بيست و چند ســال پســين، بلکه از چندين سده با کشــورهاي همســايه داراي مناسبات نيک نبوده است.

 

سخن هرگز از "مردم" و مخالفت مردم اين کشــور با مردم آن کشــور نيست. جامعه هاي همســايه افغانستان به شـمول خودش، مانند همه کشــورهاي ديگر جهان، بافتها و لايه هاي گوناگون دارد. چناني که ميدانيم محکوميت، ناداري، بيکاري، بيســوادي و ... در سراسر جهان به زبان يگانه سخن ميزنند: لسان حقيقت.

 

محکوم تهيدست پاکستان با مظلوم بدبخت افغان، و آنها با گروهي از آدمهاي گرسنه و بيسرنوشت ايران تفاوت ندارند. از همين رو، آدمها در زمينه بدبختي شان داراي اشتراکات و همگونيهاي فراوان استند.

 

هنگامي که گفته ميشــود افغانستان در درازاي چندين سده با همســايگانش پيوندهاي خوشايند نداشته، اين ماجرا نمايانگر ســياستهاي بحرانزده فرمانروايان کشورهاي ياد شده در برابر همديگر است.

 

افغانستان هميشه يا معمولاً در کانون بحرانها جان کنده است و فرمانروايانش بيشتر در تعارض با رهبران ايران، پاکستان و جمهوريتهاي فروپاشيده از "اتحاد جماهير ســوســياليستي شــوروي" پيشين بوده اند.

 

برگرديم به "مشــاجره هاي لفظي" ميان پيشــوايان ســياســي دو کشــور در فلان کنفرانس و بهمان پايتخت. اين نکته هم وابسته است به فرمانهاي مراجع دستوردهنده و سرنوشت ســاز بالاتر از رهبري هر دو کشــور. اگر سردمداران کاخ سپيد خواسته باشـنـد، با يک فرمان ميتوانند اين "بگو مگوها"ي نمايشي يا ديپلماتيک ميان رهبران سياسي افغانستان و پاکستان را به ســادگي آب نوشيدن پايان بخشنــد. دستکم، امروز نيروي تصميم گيرنده، ســازمانده و تعيين کننده رويدادهاي ســياســي در جغرافياي افغانستان و پاکستان، رهبران ســياســي کشورهاي شــان نيستند. اين تصميمها از ســوي بالانشينان ايالات متحده امريکا گرفته ميشــوند. اگر سردمداران کاخ سپيد بخواهند آشفتگي حل خواهد شد و اگر آنها نخواهند اين جنگهاي زباني مانند دور تسلسل چندين ســال ديگر هم مايه سرگرمي حلقات ســياســي خواهند ماند.

 

آواز دوست: به طور مشخص توضيح دهيد که چگونه ميتوان يک راه حل براي مشــاجره سرحدي پاکستان و افغانستان جستجو کرد.

 

ســياه سنگ: افغانستان در کوره يک بحران خيلي ژرف به سر ميبرد. بحران روز تا روز فراگيرتر ميشــود، البته به زيان مردم نه به زيان گروههاي ســياســي. روزگار کنوني آنچنان پيچيده شــده و کارش به چنان آشفتگي کشــيده که هر گوشه اش قهقراي بن بست را نشــان ميدهد. به اين ســادگي نميشــود کسي دستور يا تجويز تهيه کند و بگويد: "راه برونرفت قرار ذيل است"!

 

پاسخ دادن به اين پرسش خيلي دشــوار است. هنوز پرسشهايي ديگري دم راه است: آيا راه برونرفت ناگهاني يا نسبتاً زود وجود دارد؟ اگر آري، آيا چنان راهي دست يافتني و پيمودني است؟

 

کشمکشهاي مرزي ميان افغانستان و همســايه دست راستش، از يکسو داراي سرچشـمه تاريخي استند، از سوي ديگر جنجالهاي ياد شده پس از يازده سپتمبر خيلي ســياســي يا highly-politicized شــده، و افزون بر اينها، ايالات متحده امريکا در اين قضيه نقش آنچنان خطرناک که پيچيدگي را چند چندان ميســازد، بازي ميکند.

 

دشــوار است آدم به تنهايي بتواند راه حل را نشــان دهد. سخنراني يکي، دو پنج ده تن هم نميتواند بسنده باشــد. چنين کاري سخت ذهني، تخيلي، واهي و به گفته معروف "هندسه فضايي" خواهد بود. آنچه در جستجويش استيم، هم از چشم انداز پيشبيني بيرون است و هم از توان پيشنهاد کننده.

 

براي يافتن راه يا راههاي برونرفت بهتر خواهد بود گروهي از روشنفکرها، جامعه شناسها، اقتصاددانها و تاريخدانهاي افغان يا انديشـمندان گستره ســياست گفتگوها، نشستها و بررســيهاي دنباله دار داشته باشند. پيشنهاد کنندگان، بايستي در گام نخست داراي توان، آگاهي، شــايستگي و صلاحيت باشـنـد. پس از نشستهاي پيوسته و زنجيره بحثها و بررســيها ديده خواهد شــد کدامييک از راههاي پيشنهاد شده به حل دشــواري نزديکتر است.

 

راستش، اين توانمندي را در خود ميبينيم. آنچه گفتم شکسته نفســي نيست. در هر چه تفنن شود، در سياست تفنن نميشود. کســاني که داراي آگاهي هاي بايسته باشند، حق دارند در اين زمينه مسئولانه و متعهدانه سخن برانند.

 

آواز دوست: از توضيحات تان جهاني سپاس. براي تان صحت و عافيت و موفقيت ميخواهم.

 

ســياه سنگ: تشکر از شـما، از شنوندگان گرامي و همچنان از اين راديو و ســايت زيبا

 

[][]

 

آويزه ها

1) برنامه گفت و شنود و پرسش_پاسخهاي بالا به مهرباني فوزيه جان آرين و درمحمد آشنا، کارمندان "راديو آواز دوست" در آستراليا، روز بيست و پنجم اپريل 2007 سازمان داده شده بود.

 

2) متن کنوني پس از ويراستاري، به اجازه آن دو دوست گرامي از زبان گفتار به شيوه نوشتار درآورده شد.

 ***

پيوندهــا

گفت و شنود خال محمد حسيني با سيد محمد گلابزوي  

گفت و شنود عزيز حکيمي با محي الدين مهدي سخنگوي شوراي نظار

_تاکيد کرزي و مشرف بر همکاري مشترک