رسيدن به آسمايی : 26.04.2007 ساعت08:43:03  ؛ نشر : 27.04.2007

 

صبورالله سياه سنگ

سـه تفنگدار "بيگناهتر" از الکسـاندر دوما

 

سالها پيش باستانشناسي نوشته بود: "افغانستان کشور شگفتيهاي زير زمين است." اگر او زنده ميماند و رويدادهاي دستکم دو دهه پسين را ميديد، به گمان زياد چنين ميگفت: "افغانستان کشور شگفتيهاي زير زمين و روي زمين است."

اين روزها آدم بايد به چشم و گوش خود هم شک کند؛ زيرا سه شنبهء خونين يازدهم سپتمبر 2001، نژاد واژه ها را دگرگون ساخته است. در گذشته ها خوب و زشت، گناه و بيگناهي، مرگ و زندگي، فرشته و اهريمن و خون و نفت در فرهنگها جايگاههاي ويژه داشتند، ولي امروز براي دانستن رنگهاي هفتگانهء هر يک از اين منشورهاي آفتاب گمکرده، نخست بايد به دفترچهء بالاتر از فرهنگ سردمداران کاخ سپيد رو آورد و ديد که آنها کليد واگشايي اين واژگان را چگونه و از کدام سو ميچرخانند. 

آزادي بيان

کشوري که بيست و پنج سال آزگار در نشانگاه تفنگ نشسته و جنگسالاران خود را مانند کج و پيچهاي کف دست ميشناسد، هنوز نميتواند به قاتلين زن و فرزندش بگويد: "بالاي چشم تان ابروست". و اگر خدانخواسته چنين بگويد، بايد هواي ديگو گارسيا، بگرام و گوانتانامو به سرش زده باشد.

تنها بازماندهء خانواده يي که مرگ پدر، مادر، خواهران و برادرانش را در خانهء خودش ديده، آنقدر يارا ندارد که زير لب بگويد: "تفنگسالار"، چه رسد به بازگويي افسانهء مرگ خانواده به سازمانهاي داراي نشان آبي و آرامبخش حقوق بشر؛ مبادا به گناه تهمت بر نور ديدگان کاخ سپيد، برباد شود.

يکي از شگفتيهاي اين سرزمين شبزده، پرتو چراغ جادويي علاءالدين است بر چهره هايي که رخ اصلي شان را مردم ميشناسند، همان مردمي که بيست و پنج سال در نشانگاه تفنگ نشسته اند، ولي ...

نهنگهاي بزرگتر از اقيانوس 

ملتي که کشته اش پاره پاره ناپديد است، و زنده اش زخمهاي خونچکان فراوان دارد، حتا از گزارشگران شيرين زبان CNN، BBC و صداي امريکا ميترسد. و "رهبران مجاهدين" که هنوز از دهن خطرناکتر از دهانهء ميلهء تفنگ شان در همه جا فرمان باروت فواره ميزند، ميگويند: "ما از دادگاه نميترسيم!"

اين "سه تفنگدار" آتشگرا (برهان الدين رباني، عبدالرسول سياف و محمد اکبري) نه تنها به نترس بودن از کيفر و حتا به انتقاد از گزارش کميسيون حقوق بشر اين کشور در پيرامون پامال شدن حقوق فرزندان آدم بسنده نميکنند، بلکه بيشتر از هفتادوپنج در صد افغانهاي خواهان محاکمه پامال کنندگان حقوق بشر را نيز "مغرض و داراي اهداف سياسي" ميخوانند!

آيا افغانستان کشور شگفتيها نيست؟ برهان الدين رباني رهبر حزب جمعيت اسلامي و فرمانرواي کشور در سالهاي لاژوردي پيش از اورنگ نشيني ملا محمد عمر، اينسو کميسيون حقوق بشر را فاقد صلاحيت و شايستگي براي بررسي کارنامه هاي رهبران جهادي ميداند و آنسو مردم را متهم ميسازد به کينه توزي در برابر مجاهدين و تلاش براي توهين و خوار شمردن و به گوشه نشاندن آنها.

مردم خاموش اند و رباني ميگويد: "مجاهدين در برابر هياهوهايي که عليه آنها ايجاد شده عقب نشيني نخواهند کرد، زيرا مجاهدين به کارکردهاي خويش افتخار ميکنند." او در پايان هشداري هم ميدهد که دامن زدن به اينگونه سرو صداها، حرکتي عليه ثبات و امنيت افغانستان است!

عبدالرسول سياف رهبر حزب اتحاد اسلامي افغانستان نيز هماوا با همتاي تفنگيارش انديشهء به دادگاه کشاندن مجاهدين را دشمني با صلح و ثبات کشور خوانده، ميگويد: "گزارش کميسيون حقوق بشر را کساني تهيه کرده اند که پيش از جنگهاي دروني در برابر مجاهدين موضعگيريهاي دشمنانه داشته اند. کاري که ما کرديم جهاد است، جنايتکار خواندن مجاهدين، خود يک جنايت است و کسي که مجاهدين را متهم به جنايت مي کند، از دايرهء اسلام خارج است".

آقاي سياف که گويي از مريخ به افغانستان فرودآمده باشد، مي افزايد: "ما از محاکمه نميترسيم، کاري که کرديم، بر اساس واجبات ديني کرديم، ما نميگوييم که اشتباه کرديم، ميگوييم که دانسته و سنجيده آن کارها را کرده ايم، مردانه وار به آن معترفيم و مردانه وار براي هر گونه حسابدهي حاضريم".

و وجيزه هاي محمد اکبري، يکي ديگر از آن سه يار دبستاني که ميگويد "پشت پردهء اين مسايل و انگشت نما کردن اشتباههاي مجاهدين، اهداف خاص سياسي وجود دارد"، در مقايسه با آنچه دو تن نخست گفته بودند، از نازکي زياد به مصراعهاي "صداي پاي آب" سهراب سپهري ميماند.

اندوه درخت

ملتي که آتش و توپ و تانک و خمپارهء رهبران جهادي را تاب آورده باشد، شنيدن گفته هايي از اين دست هرگز براي شان تازگي ندارد، ولي پس از خواندن نکته هاي زيرين در همان گزارش کاغذين، چه خواهند گفت؟

نادر نادري سخنگوي کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان مي گويد: "اين گزارش به طور مشخص از هيچ فردي نام نبرده و هدفش در مجموع، تامين عدالت بوده است". او در پايان مي افزايد: "برخي از کارمندان کميسيون و شماري از تهيه کنندگان گزارش پيشگفته، خود از ميان مجاهدين اند."

هنگامي که افغانستان را کشور شگفتيها ميخوانيم، بايد باور داشته باشيم که در چنين برابرگذاري نابرابر، به همه شگفتيهاي جهان ستم کرده ايم.

راستي، در سوگ درختهايي که کاغذ ميشوند، تا کجا بايد گريست؟

[][]

ريجاينا (کانادا)

بيست و هشتم مارچ 2005

آويزه ها

1) همه گفتاوردهاي بالا از اين گزارش BBC (شام 21 فبروري 2005) برگرفته شده اند.

www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2005/02/050221_v-mujahedin-trial-reaxion.shtml  

2) سرنامه نگاهي است به نام کتاب پر آوازه "سه تفنگدار" نوشتهء الکساندر دوما (1802_1870)