رسیدن به آسمایی:01.2008 .06 ؛ تاریخ نشر در آسمایی :01.2008 .06

آصف بره کی

بخش اول

قتل بی نظیربوتو وعواقب بحران پاکستان

(فرانکنشتاین خودساخته آی اس آی به خوردن خود پاکستان آغازکرد)

آخرین روزهای دو سال اخیر میلادی با دو رویداد مهم در جهان اسلامی که خبرسازترین رویداد های دنیا شمرده میشدند، گره خورد. در دسامبر2006 صدام حسین رییس جمهورپیشین عراق در بغداد در نتیجه یک محکمه ضد و نقیض اعدام شد. وخانم بی نظیربوتونخست وزیرپیشین پاکستان روز6 جدی 1386برابربا27دسامبر2007پس ازاشتراک وسخنرانی دریک گردهمایی هواداران حزب مردم پاکستان (پیپلزپارتی) درشهرلاهورپندی در اثریک حمله تروریستی به قتل رسید.

مرگ صدام حسین اگر چه با خشونتهایی درون عراق روبرو شد و دیری نگذشت که سنی هایی را که انتظار میرفت در سطح بلندتری برای انتقامجویی برابر نیروهای نظامی امریکا وایتلاف عمل کنند، برخلاف به همکاری با قوای مهاجم امریکا وبریتانیا درعراق واداشت.

خانم بوتو دوبار نخست وزیر پیشین پاکستان که آموزش دیده ی دانشگاهای بریتانیا  وامریکا بود، یکی از نامدارترین سیاستمداران پاکستان در جهان شمرده میشد. بی نظیربوتو و شوهرش آصف زرداری با آن که به طبقه ی بزرگ زمیندار و ثروتمند پاکستان بسته گی دارند، ولی حزب مردم (پیپلزپارتی) در سطح جامعه پاکستان به اساس مشی مردمی و نماینده گی از قشر پایینی جامعه از محبوبیت خاصی برخوردار است. پیپلز پارتی پاکستان یکی از احزاب مطرح و متبلور مخالف دولت آقای مشرف شمرده میشود که روی آخرین احصاییه ها دارای حدود 60 فیصد هواداران است.

این حزب در آمد آمد انتخابات 8 جنوری سال 2008 یکی از نیروهای برجسته تهدید به حزب بر سراقتدار آقای مشرف و احزاب تندرو اسلامی شمرده میشد که قسماً برای مشارکت در قدرت سیاسی آینده با مشرف کنارآمده اند. این واقعیت امریکا و متحدان غربی اش را که در حدود هفت سال پس از اعلام و پیشبردجنگ بر ضد تروریزم نه تنها این که نتوانسته تروریزم را ریشه کن کنند، برخلاف به رشد بیسابقه ابعاد شبکه های هواداران القاعده در جهان افزوده و مهم این که رهبران القاعده و طالبان نه این که دستگیر نشد اند، برخلاف وقت به وقت با اعلامیه های اودیویی، ویدیویی و انترنتی برخشونت های ضد امریکایی و غربی دامن میزنند.

قرار اطلاعات غیرموثق اسامه بن لادن و یاران دیگری از سازمان القاعده با برخی رهبران طالبان در کوهستانهای آنسوی مرز شمالشرق افغانستان و در قلمروشمالغرب زیر اداره پاکستان بسر میبرند- جایی که قوای امریکا هنوز مجوز قانونی پیگرد آنان را از سوی دولت پاکستان دریافت نکرده و دولت های امریکا و غرب از سیاستهای دولت مشرف در سرکوب شبکه القاعده و جنبش طالبان که از خاک پاکستان درون افغانستان عملیات خرابکارانه اجرا میکنند، ناراضی هستند. بنا فشارهای اخیر سیاسی بر پاکستان مبنی بر لغو حالت فوق العاده و اعلام موعد انتخابات آزاد در آن کشور، برخی حلقات را به این نظر واداشته تا قتل بی نظیربوتو را یک دسیسه ی سیاسی بخوانند، که هنوزشواهدی برای صحه گذاشتن بر این اداعا در دست نیست. و این هم درست روشن نیست که قتل عمدی خانم بوتو با طرح چند جانبه پیام آور چه دستآوردهایی برای امریکا و دولت پرویزمشرف از یکسو و تندروان القاعده و طالبان از سوی دیگرخواهد بود؛ و مهمتر از همه این که پیام آور چه رویدادهای درون افغانستان خواهد بود.

جهان غرب در رابطه با قتل خانم بوتو هم مثل دیگر رویدادهای مشابه در منطقه آینده نگری میکند و نه بسیار گذشته نگری، عاملی که برخلاف آن در سیاست و روزنامه نگاری (افغانها) معمول است و این تا جایی به جا هم هست- چون افغانستان بیشتر از هر سرزمین دیگر  جهان با مصیبت های پیاپی گذشته دست و گریبانست. و این شاید تا جایی پیآمد فرهنگ سیاسی این کشور باشد که تاکنون افغانها را فقط (گذشته) از هم جدا نگهداشته و هنوز (آینده) نتوانسته آنها را متحد بسازد. از اینرو در این مختصر کوشش شده به گوشه ی از واقعیتهایی تماس گرفته شود که پیش زمینه های خصومت نظامیان و تندروان اسلامی را برضد خانم بوتو به همرا داشته که بخشی از این واقعیت ها بسته گی دارد به رویدادهای افغانستان پس ازخروج قوای شوروی در سال 1988.

مرگ جنرال ضیاالحق به شکل اسرارآمیزی در سانحه هوایی با سفیر آنوقت امریکا (رافاییل)، در حقیقت ورود فعالانه بی نظیربوتو به میدان رقابت سیاسی در پاکستان بود، که بلافاصله در نخستین انتخابات آزاد آن زمان پاکستان حزب پیپلزپارتی به قدرت رسید و او به مقام نخست وزیری پاکستان برگزیده شد.

بی نظیربوتو  پیش از انتخابات سال 1988علاقه چندانی به پشتیبانی از مجاهدین افغان نداشت. یکی از دلایل آن این بود که قوای اتحادشوروی از افغانستان برون شده بود و غرب که خانم بینظیر از سوی آنها قسما حمایه میشد، برنامه اداره پاکستان را بعد یک دهه حکومت نظامی با تشکیل حکومت ملکی و انتخابی رویدست داشت. او در بر آمدهای سیاسی خود بیشتر از احیای دموکراسی در پاکستان و صلح در منطقه حرف میزد. بی نظیربوتو با برنده شدن در انتخابات سال 1988 زمانی که به کرسی نخست وزیری پاکستان رسید، برخلاف تعهدات به مشوره حلقات نظامی اردو و استخبارات آی اس آی از جمله نصیرالدین بابر سیاست اش را برابر مجاهدین افغان تغییرداد. آنچنان که از واقعیت های آن زمان برملا شده بینظیربوتو برای پشتیبانی از مجاهدین برای دو هدف عمده دلگرم ساخته شده بود:

- نصب دولت دلخواه پاکستان در کابل تا سیاست های توسعه جویانه پاکستان را در افغانستان و منطقه پیاده کند. یکی از این سیاست ها برنامه دسترسی به بازار تجاری و منابع نفت و گاز آسیای میانه بود.

- استفاده از خاک افغانستان برضد هند بر سر معضله کشمیر.

آی اس آی با تجربه شکست شوروی در افغانستان  به بی نظیربوتو پیشنهاد کرد که آنها آماده هستند جنگ چرکی مخفی در کشمیر به راه اندازند تا بدینسان هند را از کشمیر خارج کنند.

خانم بینظیربوتوکه درمورداول یعی تغیرِرژیم درافغانستان موافق بود، درمورد دوم بادرک حساسیت مسأله در رابطه باهند برسرکشمیرباحلقات نظامی واستخباراتی سرتوافق نشان نداد. اوصرفا درموردنصب دولت دلخواه پاکستان درکابل توافق ودلچسپی داشت وحتی خواهان عملی کردن هرچه سریعتراین برنامه بود.

بی نظیر بوتو که تاپایان با وجود تهدید شدن حکومتش روی برنامه ی بی ثبات ساختن هند ازطریق جنگجویان مسلمان کشمیری مخالفت کرده بود، مگر بازهم آی اس آی قبلا جنگ مخفی برضدهند را درکشمیرسازماندهی وبه پیش میبرد.

اواخرسال 1989ناآرامی های وسیع درسرحدات مناطق کشمیرزیرکنترول هندوپاکستان سرزد.این ناآرامی ها در دره ها ومناطق کوهستانی بوقوع پیوست که بیشترباشنده گان آنرامسلمانان میسازند. مناطقی که درچهاردهه گذشته شاهد سه جنگ خونین میان دوکشورهند وپاکستان بود.

آی اس آی شبکه یی از افراد مسلح اخوان المسلین را در داخل کشمیر به وجود آورد و در ولایت پکتیای افغانستان- جایی که قبلاً مجاهدین عربی کمپ تربیوی خود شان را ایجادکرده بودند- کمپ تربیه و آموزش نظامی برای جنگجویان کشمیری سازماندهی کرد. بر اساس گزارش سی آی ای در آن سال چریک های کشمیری دو شادوش مجاهدین عربی به تربیه و تمرینات نظامی می پرداختند. دیری نگذشت که جنگجویان کشمیری مسلح با کلاشنیکوفهای ساخت چین و دیگر تسلیحات از طریق کانال های افغانی در مناطق کشمیری زیر اداره هند ظاهرشدند.

با ظهور جنگجویان کشمیری که به کمک آی اس آی پاکستان دست به اعمال تروریستی و خشونتبار میزدند، سی آی ای را نگران از آن ساخته بود که مبادا آی اس آی به زودی تسلیحات پیشرفته خطرناک مثل ماشیندار (تفنگ های تیرانداز از خفا) به نام (Buffalo Sniper Gun) را که اصلاً پیش از آن از سوی امریکا به مقصد کشتن افسران شوروی به پاکستان ارسال شده بود، در اختیار چریک های اسلامگرای کشمیر بگذارد؛ بنأً،  دولت امریکا پیام هشداردهندهء محرمی به دولت هند فرستاد تا از گشت و گذار مقامات بلندپایه آن کشور در مناطق نامبرده ی کشمیری به خاطر مصئونیت جان آنها در برابر حملات تروریستی خودداری کنند.

گسترش جهاد افغانی

بدینسان جهاد افغانی یک مرز دیگری را نیز عبورکرد و درحال گسترش دوباره بود. و اما این جهاد و یا جنگهای چریکی و گوریلایی همراه  با تندروی اسلامگرایانه که با نام آزادی افغانستان آغاز و تا شکست قوای اتحادشوروی در افغانستان به پخته گی رسیده بود، در زمان پس از خروج قوای شوروی به ویژه پس از سالهای 1990 دیگر بیشتر از پیش نه این که خود افغانستان را زیانمند میساخت، بل تاثیرات مرگبارتری بر کشورهای دیگری نیزپخش میکرد. چون حلقات خارجی ذیدخل در جهاد افغانستان مثل پاکستان، عربستان سعودی و ایران پسانها به شمول جمهوریهای آسیای میانه پیشبرد برنامه های منطقه یی خودشان را با استعمال بخش بزرگ مجاهدین افغانستان رویدست داشتند. و این مثل کشت بیماری سرطان برای مبتلا ساختن همیشه گی افغانستان با اعمال خشونت آمیز و تندروی بود- تا با چنین بیماری مزمن و علاج ناپذیر افغانستان را در ضعف و عقبمانده گی نگهدارند و هر زمان لازم بتوانند به ساده گی از خاک و مردم آن برای خرابکاری در دیگر نقاط دنیا استفاده کنند. صحت این ادعا در خرابکاری برضد کشمیر و رویدادهای تروریستی یازده هم سپتامبر، به قدرت رسانیدن طالبان و تخریب بوداهای دوهزار ساله بامیان به مشاهده رسید.

در آغاز سال 1990 زمانی که خانم بوتو تازه دو سال پیش از آن به مقام نخست وزیری رسیده بود، فضای سیاست داخلی پاکستان بعد سالها حکومت دیکتاتوری نظامی برای نظامیان پاکستان که همیش دیده بان حکومتهای ملکی و انتخابی در آن کشور بوده اند، خوشآیند نیفتاد؛ چه خانم بوتو در پی آن بود تا رهبری استخبارات (آی اس آی) و اردوی پاکستان را از وجود اسلامگرایان و تندروان مخالف حکومت ملکی خود پاک کند.

از این واقعیت، دولت هند خود آگاه بود و از استقرار حکومت ملکی به رهبری حزب مردم در پاکستان رضایت و خوشبینی داشت. هند آرزوی حل و فصل صلح آمیز و استقرار یک دولت معتدل و میانه رو با مشارکت همه نیروهای سیاسی در افغانستان بود . هند بیش از همه چیز انتظار برقراری روابط نیک و دوستانه با کابل را داشت. دولت هند خوشبین از آن بود که غرب دیگر بر حل و فصل مطلق نظامی مسأله افغانستان پافشاری نمیکرد و این پالیسی در شرایط حاکمیت یک حکومت ملکی در پاکستان دور از امکان نبود؛ ولی، از سوی دیگر این مسأله نابودی برنامه های دور نظامیان و استخبارات پاکستان شمرده میشد؛ چه نظامیان پاکستان طلایی ترین دوران حل و فصل مسأله اختلافات ارضی و مرزی را با افغانستان در موردخط «دیورند» و با هند بر سر کشمیر میدیدند.

تابستان سال 1990 که هنوز ناآرامی ها در مناطق کشمیر تحت اداره هند جریان داشت، در یک ضیافت شام در منزل سفیر کبیردولت هند در کابل زمانی که از سفیرآن کشور در مورد نقش خانم بوتو در این ناآرامی پرسیده شد، پاسخ آقای سفیر آن وقت هند در کابل بسیارکوتاه بود و دقیقا گفت که "پای خانم ...در خانه است" یعنی که بی نظیربوتو در ناآرامی های کشمیر دخالت ندارد.

به هرحال فضای سیاسی درون پاکستان از بُعد خارجی به دلیل ناحل بودن بحران افغانستان، سیاست داخلی پاکستان را جدا زیر سایه ی خود قرارداده بود که نظامیان و استخبارات پاکستان در هواخواهی با نیروهای تندرو اسلامی نوت اول بازی افغانستان را می نواختند. ازاین رو با آن که جهان غرب در آن روزها تن به حل و فصل نهایی مسأله افغانستان میان خود افغانها داده بود، ولی نظامیان و استخبارات پاکستان داشتند فصل تازه ی بازی سیاسی منطقه یی شان را به حساب افغانستان بازکنند. این بازی استفاده افغانستان و تندروان اسلامی کشورهای عربی و منطقه یا به عباره ی دیگر «ویترانهای جنگ افغانستان علیه شوروی»  در برابر هند بر سر کشمیربود که تنها از راه دستهای باز نظامیان اردو و استخبارات پاکستان قابل اجرا بود.

در این جا باید یکبار دیگر یادآور شد که امریکا و غرب از یکسو در پایان جنگ سرد تازه به نتیجه رسیده بودند که بحران افغانستان باید از طریق صلح آمیز و میان خودافغان ها حل وفصل گردد، ولی از سوی دیگر دولت جدید امریکا -ج. بوش بزرگ-در مورد افغانستان سیاست خیلی غیرفعال اختیار کرد و مسأله افغانستان در سیاست خارجی قصر سفید به یک مسأله درجه سوم مبدل شد که این همه نشانه ی خوبی برای استفاده از فرصت توسط حلقات نظامی و استخبارات پاکستان بود تا دو هدف مهم خود را در افغانستان با شتاب دنبال کنند:

- سرنگونی رژیم دکتور نجیب اله و جانشین ساختن تندروان دنباله رو سیاست اسلام آباد در کابل

- کاربرد سرزمین افغانستان برای تربیه ان چریکی جنگجو کشمیر و سایر کشورهای اسلامی منطقه به مقصد  پیشبرد اعمال خرابکارانه به داخل کشمیر زیر اداره هند، چیچن و جمهوریهای آسیای میانه.

ادامه دارد