رسیدن به آسمایی:01.2008 .28؛ تاریخ نشر در آسمایی :01.2008 .28

نصیرمهرین

در حاشیۀ توقیف پرویز کامبخش

ناگفته پذیرفته تواند شد که انسانها ، در همه جای جهان ، سخن وسخنان خطر انگیزنیزبرای گفتن دارند. ابراز سخنی در یک کشور ، بسیار پیش پای افتاده تلقی میشود.  اما در کشور دیگر حاکی از زبان سرخ و آزمونی برای فدا کردن سرسبز میتواند باشد.  نپذیرفتن دشواری های حاصله از ابراز آن سخن بمثابه حامل یک اندیشه ( درست ویا نادرست ) ، پیامد خودسانسوری ، محافظه کاری و همرنگ جماعت سازی های فرصت طلبانه یی را با خود دارد که جامعه ما آن ها را آزموده است.  از سوی دیگر ، کسانی بوده وهستند که چه آگاهانه وبا رعایت تعهد والزام در رابطه با اندیشه یی ، درکام شیررفته خطر را لمس وسینه را سپرمیکنند وچه نا آگاهانه واز روی احساسات وتأثیر، آماتور گونه در اثر موج های زودگذر از پذیرفتن وتبلیغ اندیشه یی سخن میگویند.

دیدن دشواری در داخل کشورهای که سخنسرایان واندیشمندان با آن مواجه شده اند ، ذهنیت وتوسل به مهاجرت را نیز درمیان آورده است.  با انتخاب این راه سومی ، سخندان واندیشمند و حتا راهجوی ، اگر یکسو مانعی را نمی بیند ویا کمتر احساس میکند ، از جانب دیگر ، احتمال شکل گیری افکار واندیشه های دور از واقعیت وعدم درک اوضاع واحوال اجتماعی وفرهنگی وروحی مردم را نیز میتواند با خود داشته باشد.  تجربه ها نشان داده اند که این احتمال یادشده ، درمیان افراد کشورهای که با پس مانی فرهنگی مواجه بوده اند ،افراد ویا کتله های سیاسی یی را بعنوان دنباله روان دیگران ، ببیشتر شکل داده است.

درکنار این نکات ،این هم گفته شود که شاید هیچ کسی بدین سخن گمانی نبرد که انسانها در حوزه های مختلف خانوادگی ، اداری ، فرهنگی وسیاسی ، ملزم به رعایت نگفتن پاره یی ازموارد هستند که در هیأت خودسانسوری اندیشه وسخن نیامده بلکه سلوک اجتماعی ورعایت اخلاق ، آن را میخواهد.  درهمین راستا ، احترام به عقاید مردم وبه ویژه آنجا که دشواری تبادل نظر هم مطرح است ، وبروزوضعیتی حاکی ازجریحه دار شدن احساسات ورنجش های با پیامدهای ماجراجویانه ممکن میباشد ، اهمیت قابل ملاحظه یی دارد.

امادولت ها ، به ویژه دولت های که درپرتوسیاست های دیکتاتوری واستبدادی ،عمل میکنند ، چارچوب های قانونی وحقوقی خویش را چنان بنیاد می نهند که تخطی از آن عواقب شناخته شده یی دارد.  بحثی که درجای دیگر میتواند باز گردد.

پس ازین گفته ها این را نیزبگوییم که مردم ما برای حل مسایل کشورخویش گفتنی های بسیاری دارند.  همان گونه که برای افزایش مشکلات ، راه وپیشنهاده های داشته ودارند.  واین تنها مردم ما واندیشمندان وسخندانان مختلف با بینش های مختلف وسطوح مختلف نیستند ، بلکه کشورها ومجامع ونهادهای خارجی نیزبرای خویش این حق را داده اند که در امور داخلی افغانسنتان مداخله کنند ، وبرای کشور ومردم ما ،راهی را شنان بدهند وبرای تحقق وتعمیل وتحمیل آن نیز ابزار وسامان لازمه را بفرستند وسازمان بدهند.

با توجه به گفته های بالا و سیمای کلی کشورما ؛ کشوری ریخته وشکسته وفروپاشیده ، یکی از راه های پیشنهادی که خردباورانه وواقعبینانه به نظر میاید این است که به تبادل نظر یا تعاطی افکار واندیشه ها وبه اصطکاک پیشنهاده می های که به سرنوشت این کشور تعلق می گیرد ، اهمیت بسیاری قایل شویم.

جان سخن برای موضعگیری در برابر عمل توقیف پرویز کامبخش جوان وهرکس دیگری ، این معیار میتواند باشد.  باکاربرد این معیارومحک سنجش ودنبال کردن آن است که ما میتوانیم ره به سوی تشخیص رهجویان ورهیابان مختلف وکارشکنان و پس ماندگان مدافع عقب ماندگی وتداوم اشکال ستم ببریم واین وآن را بشناسیم.  واین سخن را هنگامی میاوریم که همه روزه وقتی از دست آوردها یاد میشود ، حاکمیت دیموکراسی ونهادهای آن را نشان میدهند.  وقتی این ادعا به آزمون گرفته میشود ، چشم ما نه به محکمه وقاضی کامبخش وکامبخش ها بلکه با سیه ترین شب های قرون وسطایی دیدار میکند.  زیرادیموکراسی در افغانستان واقعیت سمبولیک دارد.  واین سمبول های میان تهی ، تحمل مطالعه ورق ها وکتاب های رابرنمی تابد که در مخالفت با آن قاضی وقدرتمند خوی گرفته با امر ونهی ، سخنی دارد.

واین تنها فریاد از چنین دردی نیست.  این روز ها که همه علاقمندان سرنوشت آن جوان ، صدور حکم محکمه را انتظار می کشیدند ، ظرفیت محکمه با نشان دادن چهره واقعی آن ، سنت محاکم فرمایشی وغیر عادلانه را که تاریخ کشورمادیده است ، باردیگر نشان داد.  درحالی طبق ادعای آنانی که از عدالت گپ میزنند ، بایست پرویزکامبخش از داشتن وکیل مدافع و وجود فضای علنی در محکمه بهره مند می بود که مردم نیز دوشادوش جلسات آن در ابراز نظر سهم میگرفتند.

این توقیف ومحکمه مسخره ، یک باردیگر آشکار میسازد که ذوق ها وسلیقه های فکری – سیاسی و خود رأیی محکمه ها وقاضی ها و سارنوال (دادستانها)،در بسترجمود وستیزه جویی های مانع شوندۀ رشد وترقی در افغانستان ، خطر بسیار ریشه دار است.

فرهنگ تحمل آمیز ومعتقد به حق آزادی بیان واندیشه ، معتقد به رعایت حق مطالعه هرگونه آثارو دارنده هرگونه بار فکری ، چنین عمل ستمگرانه وفیصلۀ ظالمانه را محکوم می کند.  پیروان این فرهنگ باید هرچه جدی تردر پی انعکاس نمونه های ظالمانه وآزادی پرویزکامبخش باشند.

احترام و تعهد به رعایت آزادی بیان واندیشه ،مستلزم دفاع از چنان حق حیاتی برای مردم افغانستان است.  جست وجوی نکات مشترک فکری با کسانی که مغضوب تفتیش کنندگان مطالعه واندیشه ، بعنوان پیشرط واکنش بسیار خطرناک است.  هیچ الزامی در کارنیست که با قربانیان این راه زیانمند وغلط هم نظری وهم فکری درمیان باشد تابدفاع آنان برخیزیم. 

جامعه ما به آزادی های اساسی ومنجمله آزادی بیان نیاز شدید دارد.  مخالفین هراندیشه و سخنی میتوانند ، ورق ها و کتاب های خویش را منتشر کنند ، میتوانند جلسات مباحثاتی دایر کنند... اما حق ندارند انسانی را محکوم به زندان واعدام کنند.

آنان هموطنانی که سخنی برای گفتن دارند وبرای آن احترام می نهند اما این خطر را دست کم می نگرند ، باید بدانند که شترچنین خطری در عقب دروازه های بسیاری ومنجمله ایشان نیزخوابیده است !