رسیدن به آسمایی: 11.2007 .18 ؛ تاریخ نشر در آسمایی :11.2007 .18

در سرزمین طالبان

جمعه 16 نوامبر 2007


برگرفته از: سایت فرانسه 24

برگردان: عباس ابراهیمی



در قلب  افغانستان، کنترل ولایت وردک به دست طالبان است. کلر بییه گزارشگر فرانسه 24 ، در افغانستان رفته تا دیدار و گفتگویی داشته باشد با یکی از فرماندهان اختصاصی و دسته یی از گروه طالبان، بنام ابوطیب.

ولایت وردک افغانستان – صبحگاه، موتر کلر بییه، گزارشگر فرانسه 24 با راهنمایش- یک ژورنالیست افغان- راهی جاده های اطراف کابل پایخت افغانستان می شود. در مسیر جنوب غرب، به سوی ولایت وردک می روند.

گزارشگر برای دیدار یک گروپ طالبان می رود تا آنها را که از چندین ماه بدینسو هماری شان در ارتباط بوده دیدار و گفتگو کند.

جاده خاکی و در خشک زاری است عاری از موترهای زیاد.

این یکی از خطرناکترین جاده های این کشور است. راهنما و مترجم این ژورنالیست فرانسوی می گوید: « اولا، ما باید خیلی  متوجه خودمان باشیم که به دست گروهک های دزد و سارق نیافتیم. دوما، دست نیروهای دولتی نیافتیم. سوما، دیدار ما با آنها محتاطانه باشد که ما را گیروگان نگیرند. ریسک این که قبل از اینها بدست گروهک های دیگر طالب بیافتیم نیز هست ». از زمان آخرین گروگانگیری خارجی ها، کسی را نمی شناسیم که ریسک جاده های اطراف کابل را به عهده گیرند. جاده مسیر قندهار را می پیماییم.

ژورنالیست یک برقع بر سردارد. برقع یک پوشش ضروری در افغانستان است خصوصاً در سرزمین طالبان. گرونگان گیری خارجی ها بیشتر در این مناطق اتفاق می افتد. راهنما ادامه می دهد: « برای یک مرد خارجی، آمدن به این جا مشکل خواهد بود، چون یک خارجی به آسانی شناخته می شود ».

بعد از چند ساعت سفر، خبرنگاران به  جایی می رسند که قرار ملاقات با طالبان را داشتند. « جاده طولانی را در پیش داریم. به دو جنگجوی طالب موتور سیکلتی که منتظر بودند تا ما را در محل قرار ما با ابوطیب فرمانده طالبان در وردک بدرقه کنند، می رسیم ».

یک ساعت و نیم دیگر بر جاده های خاکی و سنگی در یک دره واقع در بین کوهای خشک وردک در حرکت هستیم. تمام این مناطق زیر کنترل طالبان است.

بالاخره، مهمانان در کمپ -محل دیدار و ملاقات با فرمانده ابوطیب- می رسند. بیش از بیست نفر جنجگوی نقاب دار طالبان، منتظر این گزارشگر اند.

فرمانده ابوطیب تحت فرمان منصور دادالله، یکی از بازو های راست ملاعمر است. وی فرمانده هزاران جنگجوی طالبان است که  پنج ولایت جنوبی را  نیز زیر نظردارد. ابوطیب می گوید: « ما اینجا همه مان فدایی هستیم. فدایی طالبان».

یکی از جنگجویان که نقاب بر چهره ندارد، دور تر از دیگران ایستاده است. فرمانده ابوطیب اضافه می کند: « این یکی از مجاهدین عراقی است ». او انتحاری بودن را انتخاب کرده و منتظر گرفتن فرمان است. « او همیشه عبادت می کنند ... (...) ما همه آماده مردن هستیم. هیچ فرقی بین کسی که با گلوله کشته می شود و کسی که خودش را انتحار یا انفجار می دهد نیست. ما همه یکسان عبادت می کنیم ». ابوطیب بیشتر از این، چیزی بر زبان نمی آورد. او فقط از چند جنگجوی عرب که زیر فرمان دارد پرده بر می دارد که آنها هم شاید انتحار کننده بودن را انتخاب کرده باشند.

ارتباط با کشورهای همجوار آشکار به نظر می رسد، اما سوال های مربوط به ایران و مخصوصاً ارتباط های مخفی با این کشور، طالبان و همچنین ابوطیب فرمانده آنها را می رنجاند. ابوطیب جواب می دهد: « شما (غربی ها) برنامه دارید...، ... سرزمین مسلمانان را اشغال می کنید. بعد از عراق و افغانستان، شما دنبال بهانه یی می گردید که به ایران حمله کنید! ».

در مناطق جنوبی، جایی که طالبان به شدت فعال اند، چندین مکتب توسط بعضی از آنها سوختانده شده اند، چون آموزش غیر مذهبی در این مکاتب را رد می کنند. طالبان وردک، کلر بییه را در یک مکتب می برند، جایی که بیش از 500 شاگرد پسر مشغول تحصیل اند. آنها دروس زبان انگلیسی، جغرافیه، تاریخ، ریاضییات و علوم دینی می آموزند ... آموزش عمومی است، مثل بقیه شاگردان مکاتب افغانستان. به گفته یکی از معلمین مکتب: « طالبان ما را به ادامه آموزش و تعلیم تشویق می کنند. ما هرگز کدام اخطار و تهدیدی از طرف طالبان در یافت نکردیم ». طالبان خیلی دور نیستند، همینجا در دفتر مکتب حضور دارند. حقیقتا، درک صحبت های این معلم مشکل بنظر می رسد که او واقعا چی فکر می کند. ولی یکی از مردان جنگجوی ابوطیب به ژورنالیست اطمینان داده و صحبت آن معلم را تایید می کند. وی اضافه می کند: « میخواهم فرزندانم به مکتب بروند. از طرفی، فرزندان ما همه مکبت می روند چون می خواهم که آنها تحصیل کنند. و ما رفتن دختران به مکتب را ممانعت نمی کنیم. ما از رفتن پسران و دختران به مکتب خوشحال می شویم. اما، در حال حاضر، در ولایت وردک، دختران فقط در مساجد می روند و آموزش مذهبی را نزد ملای مسجد می بینند ». کلر بییه انتظار شنیدن چنین صحبتی را از این طالب نداشته ولی اینجا اتفاقی می شنود.

او شاید با طالبان نسل جدید دیدار و ملاقات می کند.

***