رسیدن به آسمایی: 24.09.2007 ؛ تاریخ نشر در آسمایی : 24.09.2007

جاوید فرهاد

 

جستاری دربارهء" روشنفکری"

و

 نقد مقوله های "افسونگرایی "و "عقلانیت"

مدخل:

در این مقاله بررسی می شود: روشنفکری چیست؟ فرق بین افسونگرایی و عقلانیت کدام است؟ پرهیز از افسونگرایی و مولفه های رفتن به سوی عقلانیت، و نقد آن چگونه است؟

روشنفکری چیست؟ :

روشنفکری روش تحلیل عقلانی پدیده ها و گریز از دریافت های " افسونگرایانه" است. جانمایۀ مقولۀ روشنفکری به تعبیر " انتونی روشمن" اندیشمند مدرنیست: " تجربه های مبتنی بر عقلانیت" است.(1) این تجربه های مبتنی بر عقل از نظر" روشمن" تجربه هایی اند که قابلیت " تعمیم و گسترش" را از حوزه های فردی به حوزه های جمعی دارند. تعریف دیگری که دربارۀ روشنفکری ارائه گردیده، تعریف غیر هنجارمند اما جالب "فوکویاما" نظریه پرداز پست مدرنیست است. فوکویاما دربارۀ روشنفکری معتقد است که : " این مقوله ( روشنفکری) نه یک جریان است و نه یک روند سازمان یافته و سامانمند؛ بل چیزیست در حد یک گفتمان که هویت های مختلفی را ایجاد می کند؛ ولی این هویت ها نه مشخص و ثابت اند و نه هم شفاف."(2)

با آنکه در این توجیه فوکویاما، نوعی از هم پاشیده گی برای دریافت از یک توجیه روشن دستیاب می شود؛ ولی نفس انتقاد او از تعریف های مدرنیته جذاب و قابل تأمل است. وی با آن که مقولۀ روشنفکری را " جریان سازمان یافته و سامانمند" نمی داند ؛ ولی آن را چیزی در حد یک "گفتمان"می خواند و این گفتمان را ابزاری برای ساختن هویت ها تلقی می کند. نکتۀ اساسی که در این تعریف می تواند مورد نقد و کالبد شکافی معنایی قرار بگیرد، همانا ساختن هویت ها یا به تعبیر فوکویاما" ایجاد هویت های مختلف در درون این گفتمان است. اگر به تبیین وی روشنفکر بدون هویت در حوزۀ این گفتمان برای ایجاد هویت وارد می شود؛ پس هویتی به نام روشنفکر و مقولۀ به نام روشنفکری پیش از ورود در حوزۀ این گفتمان وجود ندارد. وقتی این هویت ( روشنفکری) پیش از ورود به حوزۀ گفتمان، وجود عینی و تجربی نداشته باشد، پس با کدام هویتی، روشنفکری در حوزهء گفتمان داخل می شود و بعد برای خودش هویت های مختلفی ایجاد می کند؟

غیر هنجارمند بودن این تعریف، شاید ناشی از رویارویی تفکرفرامدرنیسم باشد؛ اما به هر حال برای تبیین، تفسیر و شناخت هر مقوله، باید یک تعریف – حداقل نسبی و هنجارمند-ارائه می گردید تا در دریافت از این مقوله، ذهن دچار خبط فاحش نگردد.

با توجه به میزان تعریف های متعدد و گوناگونی که در توجیه از مقولۀ روشنفکر و روشنفکری ارائه گردیده، میتوان به این تعریف تا حدی استناد کرد که روشنفکری، مجموعه ای از گرایش های خودآگاهانۀ فردی است که مهم ترین ابزار آن " عقلانیت" و "تجربه" است.

وقتی بحث بر سر مجموعه ای از این گرایش های خود آگاهانه است، مسلم است که تجربه و عقلانیت دو عنصر جدی و اثر گذار برای درک پدیده ها و موضوعت پیرامون آن است.

فرق بین "افسونگرایی" و "عقلانیت" کدام است؟:

برای درک تفاوت میان دو مفهوم عقلانیت و افسونگرایی بهتر است توجیه نسبی از این دو مسأله ارائه گردد:

الف: افسونگرایی چیست؟ : مفهوم این مسأله مسحور شدن در حوزۀ مسایل ضد عقلانیت و خرد باوری است. هر آنچه که در ذهن ما مخالف خرد، عقل و تجربه های عملی است، به نحوی افسونگرایی و محصور ماندن در حصار خیالات واهی و باطل است.

"عامل افسونگرایی گاهی ترس و زمانی هم ناتوانی فردی بشر در برابر سوژه ها و ابژه های فوق تصورش است." (3)

ب: عقلانیت کدام است؟:

عقلانیت درست مفهومیست بر ضد با افسونگرایی که مولفه های ساختاری آن به تعبیر " جان وان بیلی" تجربه های علمی و عملی مبتنی بر ارزش خرد باوری است.

با توجه به این دو تا توجیهی که دربارۀ عقلانیت و افسونگرایی ارائه گردید، وجوه متفاوت این دو مقوله نیز روشن شد. مشکل عمدۀ افسونگرایی، مسحور شدن انسان در حوزه های توهمی ناشی از ضعف فکری و عدم خرد باوری است. درست آن چیزی که عقلانیت از آن پرهیز می کند و برای گریز از این مسألهء مزمن، مقولۀ " افسون زدایی" را در حوزۀ علم و روشنگری مطرح می نماید.

نقد عقلانیت :

عقلانیت مقولۀ زاده از متن مدرنیته ( تجدد) است .تجدد گرایان در توجیه شان از مفهوم عقلانیت به این عقیده اند که : " عقلانیت ما را به سوی حقیقت محوری و جهانی کردن نرمهای پذیرفته شده می کشاند."(4)

اما پسامدرنیست ها با زیر سوال بردن این مقوله، عقلانیت را ابزاری می دانند که فاشیسم را در اروپا به وجود آورد و باعث حجابی بر روی واقعیات جهان شد."

استناد بر این مسأله، عقلانیت، با توجه بر ارزش خرد باوری و جهانی کردن معیارهای پذیرفته شده، آفاقی مانند سیطرۀ ماشین بر سرنوشت آدمها و حذف معنویت را در پی داشت . اتکای مدرنیته بر مسألهء عقلانیت و عقل گرایی محض افزون بر اینکه راه تحولات و پیشرفت های گسترده را در اروپا باز کرد، به کمرنگ ساختن ارزشهای دیگر مانند دین ، مذهب،اخلاق و در کلیت برخی پدیده های معنوی انجامید؛ چیزی که امروز در زنده گی روزمرۀ جوامع مدرن، امر بسیار محسوس پنداشته می شود. باید اذعان نمود که عامل نخست در کمرنگ سازی ارزشهای معنوی، استفادۀ افراطی از مقولۀ عقلانیت به عنوان ابزاری برای رشد سریع جوامع و به نحوی ایجاد موج جنون گرایی به سوی مدرنیته بود. کسالت دورۀ قرون وسطی و شکل گیری وضعیت رنسانس، عامل مهم برای ایجاد این موج از جانب اروپاییان بود؛ ولی عدم توجه به شیوه های اعتدال و افراط در امر مدرن گرایی، ارزشها را نفی کرد و یکسره مادیت بر معنویت چیره گشت.شعار سیطرۀ علم و عقلانیت محض از حنجره ها بلند شد و باب تحولات چشمگیر گشوده شد؛ اما تبعات منفی آن از لحاظ آسیب شناسی، معنویت جوامع مدرن را به مخاطره انداخت و روشنفکر را دست و پاگیر کرد.

پرهیز از افسونگرایی و مولفه های رفتن به سوی عقلانیت:

مهمترین مشکل روشنفکر و مقولۀ روشنفکری در افغانستان، آرمانگرایی آمیخته با افسونگرایی است. بحث روشنفکری امروز در افغانستان گریز از عقل گرایی معتدل و رفتن در حوزۀ افسونگرایی است. طرح های اکثر روشنفکران مبتنی بر عقلانیت نه، بل شبیه تکرار افسانۀ" اوسانه و سی سانه_ چهل مرغک ده یک خانه است". روشنفکر امروز، در افغانستان فکر می کند که مردم کودکانی اند که می توان آنها را با گفتن اوسانۀ" چهل مرغک ده یک خانه" به خواب ژرف فرو برد و عقلانیت آنها را به بازی گرفت؛ در حالی که توسل به افسانۀ " چهل مرغک" آرمانگرایی واهی و آمیخته به " برج عاج نشینی" و فرار از واقعیت های ملموس و محسوس است؛ عملیست که مقولۀ "عقلانیت" را در حوزۀ روشنفکری نفی می کند و تحجر را به جای تجدد در جامعه چیره می سازد.

مقولهء روشنفکری امروز، نیازمند عقلانیت و نقد عقلانیت است. افسونگرایی رهگشای بن بست ها و حل بحران های متعدد در جامعۀ ما نیست. ما بیشتر از همه نیاز به درک ضعف ها و شکست های مان در همه عرصه ها داریم. ما نیازمند کالبدشکافی معنایی در درون خود هستیم.

گذار ما به سوی عقلانیت، از نقد، شناخت و تعمیم عقلانیت _ به حیث یک مقولۀ پویا_آغاز می شود و مولفه های رفتن ما به سوی عقلانیت با توجه به موارد زیر، ممکن خواهد بود:

1- گریز از مسأله افسونگرایی و به نحوی افسون زدایی از چهرۀ روشنفکری.

2- خردگرایی و باورمند بودن به ارزش های عقلانیت.

3- درک درست_ و نه جنون آمیز_ از مفهوم عقلانیت

4- عملی سازی هنجارهای مبتنی بر اعتدال در رویکردهای عقلانی

5- اجتناب از آرمانگرایی های واهی و خیالات کاخ نشین

 

 

پانوشت:

1- انتونی روشمن، عقلانیت روشنفکری، ترجمۀ پریسا سلیمانزاده، ایران، انتشارات آگاه، سال 1382،ص271.

2- شبیه همین تعبیر فوکویاما دربارۀ روشنفکری، پست مدرنیست ها در سایر موارد به ایجاد هویت ها در درون گفتمانها معتقدند. آنها به این باوراند که : " اگر در عصر مدرنیسم به تعبیر " ینچه" خدا مرده، در عصر پسامدرنیسم انسان هم مرده است. این عصر، عصر گفتمان هاست. انسانها و هویت آنها در درون گفتمان ها شکل می گیرد. به تعبیر "ژاک دریدا" خارج از متن چیزی وجود ندارد. هر آنچه هست درون متن است؛ واقعیات در درون متن معنا پیدا می کنند. خارج از متن، واقعیت و انسانی وجود ندارد، آن چیزی که به انسان هویت و انسانیت می دهد، گفتمانهاست.

3- کریشنا مورتی، جادو، ترس و افسون، ترجمۀ جعفر مصفا، ایران، انتشارات قطره، سال 1383، چاپ دوم، ص 98

4-فرامدرنیسم و تحلیل گفتمان، دکتر محمد رضا تاجیک، نشر موسسۀ توسعۀ دانش و پژوهش ایران،1378، ص 11