رسیدن به آسمایی: 27.10.2007 ؛ تاریخ نشر در آسمایی :28.10.2007

جاوید فرهاد
 

فرهنگ تفالۀ سیاست نیست

اکثر سیاسیون در جامعۀ ما، برداشتها و شناخت شان از مقولۀ پویای فرهنگ، یکسویه و سطحی است. این گونه سطحی نگری و کوتاه فکری دو عامل دارد:

1- نداشتن شناخت ژرف از عنصر فرهنگ

2- جدی نگرفتن ارزشهای فرهنگی

که به منظور رهیابی بیشتر به اصل مسأله، این دو عامل را به گونهء فشرده به بررسی می گیریم:

1- نداشتن شناخت ژرف از عنصر فرهنگ:

این مسأله بر می گردد به سطحی بودن آدمهای سیاسی، نداشتن ظرفیت درک و تحلیل از مفاهیم پیچیدهء فرهنگی و عادت به تنبلی.

2- جدی نگرفتن ارزشهای فرهنگی :

فکر می کنم آن سه تا جز بر شمرده شدۀ پیش-سطحی بودن، نداشتن ظرفیت و تنبلی- باعث جدی نگرفتن ارزشهای فرهنگی می شوند؛ زیرا سیاستمداری که تنبل، سطحی نگر و دارای عدم ظرفیت درک از مفاهیم پیچیده است؛ مسلماً که از درک و شناخت ارزشهای فرهنگی نیز عاجز است و در یک کلام، "بی فرهنگ" است.

داشتن این دو تا عامل در وجود سیاستمداران جامعۀ ما، باعث بروز خطر"مثله" شدن فرهنگ و حضور بی فرهنگی محض در کل جامعه می شود. از همین رو است که بیشتر سیاستگذاران، فرهنگ را تفالهء سیاست می دانند و فرهنگیان را عمله های چشم و گوش بستۀ سیاست های شان.

وقتی سیاسمتداران از پس تریبونهای سیاسی، به ایراد بیانه های بلند بالا و پر طمطراق می پردازند و از فرهنگ و ارزش های فرهنگی سخن می گویند، ما مخاطبان بیچاره فکر می کنیم که آنان وارثین اصلی و پاسدار ارزش های فرهنگ اصیل جامعۀ ما اند و خیلی هم شناخت ژرف از مفاهیم گستردهء فرهنگی دارند، در حالی که چنین نیست، شناخت آنان از حد چند شعار سیاسی دربارۀ موضوعات فرهنگی، فراتر نمی رود.

نکتهِء در خور تأمل این است که فرهنگ، مهمترین پایگاه طرح و عملی سازی برنامه های سیاسی است. سیاست بدون فرهنگ - یعنی نداشتن سیاست فرهنگی- مساوی به عدم "فعلیت" است. فرهنگ زبان سیاست و به یک تعبیر روح سیاست است، اگر فرهنگ را از وجود سیاست حذف کنیم، سیاست روحش را از دست می هد، می میرد و آنگاه سیاست بی روح و مرده، هیچ ارزشی ندارد.

فرهنگ " عامل" مهم در همراهی با سیاست است. "عمله" نیست، بلکه همدوش، همگام و پهلو به پهلوی سیاست حرکت می کند. سیاست را می فهماند، اصلاحش می کند و بعد توجیه پذیرش می سازد. این همگامی به خاطر اصلاحات سیاست، به معنی همآوردی خصمانهء فرهنگ در برابر سیاستمداران نیست، بل به نحوی خاصیت بخشی و روح آفرینی در وجود سیاست است.

مبتنی بر این توجیه، سیاستمداران ما باید بدانند که فرهنگ تفالهء سیاست نیست؛ بلکه عنصر تعالی بخش برای نظام سیاسی است.