مسؤوليت ارتکاب اين شعر بر عهدهء شخص کاکه تيغون و مسؤوليت خواندن آن بر عهدهء خواننده ء محترم است و آسمايی در اين مسؤوليت دو جانب معامله  هيچ نوع شراکتی ندارد

 

 

کاکه تيغون

 

دگر نمانده پتاقی چو در خزانۀ من

گُلابه روی تو دختر شده‌است خانۀ من

چه طالع پدر‌آزار دارم، ای مادر

به پشم او همه زحمت شبانۀ من

جواب خلق و خدا را چه‌گویم، از خجلت

فقط که گم شده پشتارۀ بهانۀ من

نه جَفر و جادو و جَنبل نه اَنتر و مَنتر

اثر نمود به تقدیر خر کسانۀ من

چه می‌خورم که مرا ماده‌پُشت می‌سازد

لگد بزن به دل و خایه و مثانۀ من

هزار بار غُرمباد خوردم و گویا

نبود ذرۀ مردی به آب و دانۀ من

به مفت پنجرۀ آبروی من بشکست

مگر به درز غلط رفته بود فانۀ من

خبر برای قومندان توپچی ببرید

که بی‌دفاع شده قلعه و تهانۀ من

خدای پاک اگر می‌دهی، نرینه بده

نرینه گفته به درد آمده است چانۀ من

خوشم از اینکه به فضل خدا دوگانه نشد

ضریب شرم من و خجلت یگانۀ من

چه لاف می‌زدم از مردی و در آخر کار

گُلا‌به روی تو دختر شده است خانۀ من

 

هامبورگ جنوری 2005

کاکه تیغون