نــصـــیـر ســــهـام


در نبود استاد اندیشه و سخن کاندید اکادیمیسین محمد انور « نومیالی »

«فــرزانه  برفــت و ز رفـتنـش هــرزیان »



خبر به جاویدانه گی پیوستن دانشمند نام آور ، محقق ، نویسنده و شاعر شیوا بیان افغان استاد نومیالی به همه گان رسید و عده يی از بزرگان و بخشی از اهل قلم ، در عز و بزرگی آن فرزانهء روزگار ما  و در سوگ از دست رفتنش  چیزهایی گفتند و نوشتند. دین شناسایی من با آن بزرگوار ، مرا نیز واداشت تا قلم بردارم و چیزی بنویسم ؛ و اما، میبینم که چه دشوار است نوشتن بر شخصیت بزرگی با چنین عظمت علمی و فرهنگی اش . باورمندم که برای نوشتن و گفتن برکارکردهای علمی و اجتماعی استاد ، دست وزبانی در کار است به توانمندی خودش که این کمترین نه صاحب آن زبان است تا در حسناتش چیزی بگوید ونه صاحب آن دست که در وسعت دید و اندیشه و فکرش بنویسد . بیادم آمد تعبیرناب و زیبایی از شاعر بلند دست و پرآوازهء ما پیرمحمد « کاروان » که در بیتی مقبول از یک غزل دلپذیرش به مراد و مقصود خود میگوید : اگر قرار باشد غزلی برایت بسرایم پس رنگ قلمم از آب نیلوفر بايد باشد. بیمورد نخواهد بود اگر این تعبیر زیبا را به عاریت گرفته بگویم که برای بیان بزرگی وخوبی و زیبایی کارها و شخصیت استاد نومیالی در قلم ها آب نیلوفر بايد ریخته شود .
جناب هاتف صاحب و جناب سیستانی صاحب در نوشته های مختصر شان تصویر خیلی خوب از شخصیت و کرکتر استاد نومیالی ارايه کرده اند و به طور خاص دقیقترین حرفی که هاتف صاحب فرموده اند این که استاد نومیالی در همهء عمرش متعلم ومعلم بوده است. واقعا استاد چنین عمر پر باری را سپری کردند. طی بیست یا بیست و دوسالی که من از استاد نومیالی شناخت داشتم موصوف را به حیث یک عاشق واقعی و راستین خواندن و نوشتن یافتم . وی از یک لحظه اش هم به خاطر نوشتن و چیز نوی خلق کردن استفاده میکرد. شش سال قبل که در یک اردوگاه پناهجویی در دنمارک زنده گی میکردیم ، همه روزه ساعت هشت صبح که دوش گرفته و صبحانه اش را صرف کرده میبود ، به کار آغاز میکرد. آن روزها در کنار سایر کار های علمی اش مصروف ترجمه اثر بزرگ هزار و یک شب به زبان پشتو بودند. با آن همه شرایط دشوار زنده گی از خواندن و نوشتن خسته و دلزده نمیشدند .
از استاد نومیالی آثار و مقالات فراوانی برجای مانده است. آرزو میبرم که جامعهء فرهنگی افغانستان فکری بر این میراث بزرگ علمی و فرهنگی کرده راهی برای نشر و پخش آن ها جستجو کند .
استاد به مثابه یک عالم و دانشمند و یک فرهنگی واقعی دارای دید خیلی وسیع بودند و از  تعصبات کور قومی و قبیله یی رنج برده و آن را سبب و عامل تباهی و بربادی افغانستان میدانستند . نوشته ها و مقالات استاد نومیالی سرشار از روح انسانی بوده و این اصل والا راهمواره مد نظر داشته و به خاطر آن قلم توانای شان را به کار میبردند . معرفی نوشته ها و آثار استاد ایجاب کار وسیعی را میکند که مسلما بیرون از حوصله این نبشته است و من در پایان این مختصریک نمونه از نوشته های شادروان استاد نومیالی را که زیر عنوان « د ښځی او نر دیالکتیک » نوشته و آن را به خانم حبیبه « سرابی » اهدا کرده اند ، به زبان دری برگردان کرده پیشکش فرهنگ دوستان میکنم .

دیالکتیک مــرد و زن

به اولین والی زن در کشورم محترمه حبیبه « سرابی » ، به آرزوی فضیلت ها و زیبایی های زنانه به تمام زنان افغان ، اهدا میکنم

انسان به مثابه یک نوع واحد ، موجودیست از نظر بیولوژی مذکر و مونث ،از لحاظ بشری مرد و زن و اما از نگاه اجتماعی ـ فرهنگی زن و شوهر که از یک مبداء متشکل از دو عنصر زنده به وجود آمده اند . در وجود هر عنصر این مبداء واحد یعنی مرد و زن یک مقدار غرایز فطری یا ذاتی طوری تعبیه و جابه جا شده است که هر دو عنصر را ناگزیر به انجام وظایف حیاتی توالد و تناسل میسازد . این که یک عنصر کدام وظایف را به پیش ببرد وآن دیگرش اجرای کدام امور را بر عهده دارد همه حرفهای مشترکی است که عملیهء متقابلاً مشترک شان از نظر علم بیولوژی توضیح و تشریح شده است ؛ اما، تحریک این غرایز ، هیجانات بشری و احساسات در وجود مرد و زن سوالاتی را به میان میاورد که جواب دقیق آن را روانشناسی جنسی ارايه میکند . تاریخ تکامل چند میلیون سالهء انسان مذکر و مونث یا مرد و زن زا با همان فطرت یا عضویت بیولوژیکی اش به ساحه اجتماعی آورده و همراه با آن امور غریزه يی توالد و تناسل به حیث یک مناسبت اجتماعی پدید آمده است. بر مبنای اصول بیولوژیک معلوم است که زن و مرد یا مرد و زن چنان عناصر حیاتی اند که بر بنیاد وظایف فطری شان و از لحاظ ظواهر سلسله تفاوتهایی با هم دارند و هرکدام شان بنا به حکم خلقت ، در عملیهء توالد و تناسل وظیفه معینه اش را انجام میدهد. به حساب نوع انسان ، این دو موجود یک جا باهم آن واحدی را میتوانند به وجود آورند که با به سر رسیدن وظایف متقابل دوگانه شان ، رسالت حیاتی را انجام دهند .
اینان نه با هم مساوی اند ونه هم وظیفه یکی بر دیگری فضیلت و برتری دارد . اینان دو عضو لازم و ملزوم یک واحد انسانی به شمار میایند. هرگاه کدام عامل طبیعی ، تاریخی و یا بشری سبب شود که یکی از این دو عنصررا از بین ببرد بناء آن دیگرش نیز طی مدت کوتاهی از روی زمین برداشته میشود. این همان پرنسیب اوليی است که اساس و بنیاد برابری این دو عنصر - مرد و زن - را برملا میسازد . تولید مثل که تداوم بقای نسل را تامین میکند ، عملیه دو جانبه از قانونمندی طبیعی است که براساس علم بیولوژی از پیوند تناسلی و به سر رساندن وظایف فطری جنس مذکر و مونث نباتات ، حیوانات و موجودات بشری میسر میشود . هرگاه از این دو جنس یکی به علت عارضهء نتواند وظایفش را انجام دهد ، آن گاه تداوم زایش و تولید نسل برای همیش به پایان میرسد؛ و اگر اين عارضه عمومیت پیدا کند به این ترتیب موجودیت نوع به کلی از بین میرود .
در روشنایی این توضیحات ، این حرف بی معنا به نظر میرسد که وظایف تخلیقی یک جنس به تناسب وظایف تخلیقی آن جنس دیگر عامل حاکمیت و محکومیت آنان میتواند باشد. در تولید مثل هردو جنس وظایف خاصی را انجام میدهند که نمیشود به تنهایی به وسیله یکی از آن ها به سر برسد. هر دو جنس به مثابهء نوع واحد در اشتراک عمل و وظیفهء باهمی در تکمیل و به سررساندن وظایف تخلیقی ،میتوانند رسالت فطرت و خلقت را به پایه اکمال برسانند. نوع انسان که در جریان انکشاف وتکامل خود وارد ساحهء اجتماع شد، در کار ، در تولید ، در جنگ ، در ننگ « غیرت »، در اداره و امور اجتماعی دیگر از این قبیل فرق بین زن و مرد را که به صورت طبیعی وجود دارد ، فضیلت یک جنس و فضیحت جنس دیگر وانمود میکنند . این طرز دید عامل ایجاد مسایل بغرنج و پیچیده يی شده که از روزگار قدیم تا کنون در افکار و نظریات گوناگون فلسفی و اجتماعی و احکام مذهبی در مناقشات احساساتی و مجادلات افراطی به طرفداری یا دفاع از این یا آن جنس ارايه شده است. و این معضلهء فرهنگی وعنعنه يی تا زمانی دوام میکند که مساله بر اساس یک فورمول علمی در شعور انسانی راه یابد .
برای حل روشن و دقیق ذهنی و عملی این امر مهم اولتر از همه باید تدبیر دقیق اتخاذ شود تا زن به حیث شخصیت مستقل ، با همان تعلیم و آگاهی پرورش یابد که مرد پرورده میشود . همراه با تامین چنین برابری ، خود زن ها در روشنایی موازین علمی زمینه ساز این امر شوند تا احتیاجات شان را در روابط اجتماعی خود تثبیت نموده در رفع آن بکوشند. به همین ترتیب از لحاظ تقسیم مال و مکنتی که به ارث برده میشود نیز به ایجاد دکتورین جدیدی نیاز وجود دارد تا بازیگر نقش برابر هر دو جنس باشد .
و این که از لحاظ قوت جسمی و توانمندی فزیکی غلبه مرد به درجه حاکمیت رسیده است ، ضرور است تا به این پرنسیب خلق شده ، این نقطه اعتدال گذاشته شود که هرتوانمند ، قهرمان ، پهلوان ، مدبر ،فیلسوف ، مخترع و ... با تمامی فضایل یا بزرگمنشی هایش پسر یک زن شمرده میشود .

باید یادآوری کنم که استاد نومیالی همین موضوع و مضمون را خیلی زیبا و استادانه در یک پارچه شعر هم نوشته اند که از طریق سایت های تول افغان وبینوا به نشر رسیده است.


پایان

دنمارک بیست اکتوبردوهزاروشش
 

صفحات مرتبط :

    توکم پېژندنه اوتوکم پوهنهEthnography&Ethnology

کانديد اکاډيمېسن م . انور( نوميالی)
  له یوناني ژبي سره دپښتوخپلوي (محمدانور نوميالی) کانديد اکاډيميسن م . انور نوميالی

 

 

  2006-10-13   ډنمارک : دارواښاداستادنوميالي سره وروستۍ مخه ښه

  2006-10-09   د ارواښاد وتلي څېړونکي اوسياست پوه په ياد!

  2006-10-09   د قره کمر د همکاری فرهنګی ټولنی د خواخوږی پیغام

  2006-10-09   اېا هندې ډرامو زموږ په کورنيو يرغل نه دى کړى

  2006-10-09   دخوږیاڼیو د ملی یووالی او پرمختیا ټولنی پیغام

  2006-10-08   له برتانیا څه دښاغلي دولت وزیري د خواخوږۍ پیغام

  2006-10-08   د استاد نومیالي افغاني عقاید لوړ موقف لري

  2006-10-08   (نوميالى) هڅاند،روږد،څېړونكى اونوښتگرليكوال

  2006-10-07   د پوهنمل حاجی محمد نوزادی دخواشينۍ پيغام

  2006-10-07   (غمشريکي)چي شاهين غوندي غوټې وهې پر زړونو

  2006-10-06   د احمدشابابادعلمي اوادبي ټولني( غمشريکي )

  2006-10-06   د ارواښاد نوميالي پرمړينه دمحقق شريف بهاندپيغام

  2006-10-06   د افغان ولس کلتوری ټولني، د همدردۍ پیغام

  2006-10-06   په بريتانيا کي دافغانانودټولنې دخواخوږى پيغام!

  2006-10-06   پر نومیالي دي رب (ج) ورحميږي ( عبدالهادي ریشا)

  2006-10-05   د شهسوار سنګروال د خواشینئ پیغام

  2006-10-05   د پيوستون موسيسی د خواخوږۍ پيغام

  2006-10-05   د خوشال فرهنګي ټولنې دژورې خواخوږۍ پيغام

  2006-10-05   دهدايت الله هدايت له خوا د خواشينۍ پيغام

  2006-10-05   په كندهاركي د پژواك اژانس د سيمه ايز دفتر پيغام

  2006-10-05   سويډ ن کي دافغانانودکلتورې ټولنې خواشينۍ پيغام

  2006-10-05   د خپلواکۍ د فرهنګي خپرونې د خواخوږۍ پیغام

  2006-10-04   د افغانستان د کلتوري ودې ټولنې د خواشينۍ پيغام

  2006-10-04   يوه بله لويه ملي غميزه !دخواشينۍپیغام!