از صفحهء پيام مجاهد

بارنت روبن: مركز تروريزم به پاكستان نقل مكان كرده است


بارنت روبن دانشمند امريكايي روز20سپتمبر در جلسه استماعيه كميته روابط خارجي مجلس سناي امريکا شهادت داد،كه برگردان آن درزير تقديم مي‌شود:
جناب رئيس، از شما به خاطر برگزاري اين جلسه و به خاطر دادن وقت سخنراني به من تشكر مي‌كنم؛ اين كار شما در خورستايش است.
من سخنان موجزي در باره چند موضوع دارم. وقتي كه به سخنان جنرال جونز گوش مي دادم از گفته هاي او و سوالات سناتوران يادداشت هايي گرفتم كه در مورد آن ها ابراز نظر خواهم كرد.


اول، در حاليكه گفته هاي من شامل تحليل هاي دلگير كننده در باره افغانستان است، اين اظهارات به هيچ صورت به مفهوم نفي دست آورد ها و عدم قدرداني از فداكاري هايي كه صورت گرفته نمي‌باشد. من از افراد ملكي و نظامي افغاني و بين المللي كه دراين راه جان داده اند، قدرداني مي كنم.
در واقع يكي از افرادي را که در سفر اخير خود ملاقات کردم حكيم تني وال والي پكتيا بود، كه در يك حمله انتحاري ده روز قبل كشته شد، من مضموني را كه در واشنگتن پست به نقل قول از او به نشر رسيده مي خوانم.
به نظر من، وقتي كه ما مي گوييم، نيمي از گيلاس پر است و يا نيمي از آن خالي است، مسأله اساسي در اين رابطه اين است که توجه كنيم ميزي كه برسر آن اين گيلاس قرار دارد، تا چه حد با ثبات است. ما در حاليكه در افغانستان دست آورد هاي زيادي داشته ايم، قاعده دست آورد ها در افغانستان بسيار ناپايدار و سست است. بخشي از اين مسأله برمي گردد، به مسأله عراق، بخش ديگر آن برمي‌گردد به مسايل ديگر كه در باره آن ها صحبت خواهيم كرد.
قبل از همه بايد گفت، مردمي كه در آن منطقه با ما همكار اند و يا عليه ما هستند اين مسأله را بررسي مي كنند كه ما (ايالات متحده امريكا) تاچه حد به قضيه متعهد هستيم. بصورت كل، اكثريت مردم در افغانستان و اطراف آن به اين باور نيستند كه پيروزي در افغانستان از اولويت عمده ايالات متحده امريكا باشد. دليل ايجاد اين باور گفته هاي ما نه، بلكه عملكرد هاي ما است.
اين باور به اين واقعيت استوار است كه در عراق نسبت به افغانستان تلاش هاي ده برابر داريم. ما در افغانستان پول كم خرچ كرديم و به گفته جنرال جونز ما در مراکز فعاليت طالبان به قدر كافي عساكر خود را مستقر نكرديم و به مردم اين باور را داديم كه جدي عمل نمي كنيم.
دوم اينكه، من مي خواهم براين مسأله تاكيد كنم كه افغانستان يك كشور بسيار فقير است، اما شايد ما ندانيم كه تا چه حد فقير است. افغانستان فقير ترين كشور در جهان پس از تعدادي ازكشورهاي نيمه‌صحرايي افريقايي مي باشد، مانند بروندي و سيراليون. من از اين دو كشور به اين خاطر نام بردم که ديديم چگونه فقر شديد باعث ايجاد برخورد هاي خشونت آميز در اين کشور ها گرديد.
واقعيت فقر شديد در افغانستان به شكل يك دولت بسيار ضعيف تبارز مي كند. تمام عوايد دولت افغانستان 5 درصد عوايد ناخالص كشور مي باشد، كه آنهم نا چيز مي باشد. بناءً وقتي ما مي گوييم دولت افغانستان فلان كار را بكند و يا افراد بسيار نيرومندي در كشور را بازداشت كند، مابايد به خاطر داشته باشيم كه امكانات اين دولت، تا چه حد ناچيز است و ما در دادن كمك به آن تا چه حدضعيف عمل كرده ايم.
وقتي ما در اين مورد صحبت مي كنيم كه چرا دولت افغانستان به اقدامات جدي عليه قاچاقبران موادمخدر دست نمي زند،‌ بايد به خاطر داشته باشيم كه بسياري از اين دلالان موادمخدر توسط ايالات متحده تقويه شدند. به آن ها كمك شد، تا قدرت را به دست بگيرند و حتي وقتي حامدكرزي خواست تعدادي آن ها را از مقامات شان بركنار كند آن ها توسط بعضي ارگان هاي دولت امريكا در مقامات شان حفظ شدند، زيرا حضور شان مفيد ارزيابي مي شد. بدين ترتيب تصوير اوضاع اكثراً به صورت كامل ارائه نمي شود.
نكته ديگر در مورد مشكل افغانستان اين است که اين يك مشكل خاص افغاني نيست. اين مسأله برعلاوه اينكه ارتباط به تروريزم جهاني دارد، يك مسأله مشترك افغانستان- پاكستان نيز مي باشد. مركز جهاني تروريزم اكنون در پاكستان قرار دارد، در آنجابودكه طرح حمله به انگليس چيده شد وبن‌لادن در آنجا پنهان شده است. من مي خواهم توجه شما را به پاسخ جنرال جونز در جواب سناتور هيگل جلب كنم. وقتي او از جنرال پرسيد: "آيا درست است كه مركزقومانده طالبان دركويته موقعيت دارد؟" جنرال جونز گفت: "بصورت كل اين مسأله مورد قبول است."
اين گفته به چه معني است؟ اين بدان مفهوم است كه مركز قومانده طالبان در مركز ايالتي يكي از ايالات چهارگانه پاكستان قرار دارد. مركز قومانده آنها در مغاره اي در كوه ها قرار ندارد. مركز آن ها در كنار مرز قرار ندارد، بلكه در مركز ايالتي يكي از ايالات چهارگانه آن كشور قرار دارد. نظر به تحليل ارگان هاي امنيتي افغان و بين المللي مستقر در كابل، دولت پاكستان كاري در جهت برهم زدن قومانده طالبان كه در خاك آن كشور مستقر است انجام نداده است.
من اخيراً پيامي از يك ديپلمات بلند رتبه ناتو كه كشورش در افغانستان نيرو دارد و خودش در کابل مستقر است، دريافت نمودم. او در اين پيام نوشت: "قسمي كه شما مي دانيد هفته بعد رئيس جمهور بوش با رئيس جمهور مشرف و رئيس جمهور كرزي ملاقات مي كند. تمام چشم ها به ملاقات 27 سپتمبر و مذاكرات دوجانبه قبل از آن در دوخته شده است. بدون استفاده فشار ديپلماتيك قوي از سوي بوش بر مشرف اميدي براي دست آوردن نتايج مثبت نيست. بايد 50 تن از رهبران پاكستان كه در نواحي كويته زندگي مي كنند به سرعت دستگير شوند، هر چيز ديگر نتيجه مطلوب در برنخواهد داشت. بهانه‌هاي پاكستان كه آن ها ظرفيت اين كار را ندارند خنده آور است.
مسأله ايران و سياست هاي داخلي پاكستان برخلاف استفاده امريكا از فشار نيرومند بر پاكستان توصيه مي كند، اما به چنين چيز اكنون نياز داريم. در غير آن لغزش افغانستان به سوي بي ثباتي وبي امنيتي ادامه خواهد يافت."
جناب رئيس، اين واقعيت كه مركز قومانده طالبان در پاكستان قرار دارد و آن ها درآن جا پناهگاه دارند، يگانه دليل وجود شورش در افغانستان نيست. دولت افغانستان ناكامي هاي زيادي داشته و چنين چيزي توقع برده مي شد؛ زيرا اين دولت ضعيف ترين دولت درجهان است. اما هيچ حركت شورشي تا آن وقت كه درخارج پايگاه داشته شكست نخورده است. بدين خاطر از ميان برداشتن اين پناهگاه ها كليد حل مشكلات بزرگ داخلي در افغانستان است. در مورد امنيت داخلي من گفته جنرال جونز در مورد ضرورت داشتن حاكميت قانون را تائيد مي كنم. اجازه دهيد بگويم، در مورد دولت سازي سياست امريكا مشكل اساسي دارد كه فراتر از اداره فعلي مي‌رود و برنامه دموكراتيك سازي که شامل انتخابات، داشتن قانون اساسي مي شود، مشكلات جدي تري در پيش رو دارد.
ما به كار دولت سازي، که براي برگزاري انتخابات و تدوين قانون عنصر اساسي است، توجه جدي نكرده ايم. فرقي نمي كند، اگر ما مجلس قانونگذاري را انتخاب كنيم در صورتي كه اداره نباشد تا قوانين تصويب شده توسط مجلس را عملي كند. قوه اجرائيه از كدام طريق اطمينان حاصل خواهد كرد كه قانون به درستي تطبيق شده است؟ بدين ترتيب بدون داشتن پوليس،‌ نظام قضائي و غيره دموكراسي ميان خالي خواهد بود و با گذشت زمان مردم افغانستان به اين بي باور شده اند.
در مورد موادمخدر، وقتي مردم خواستار داشتن يك سياست نيرومند مبارزه عليه موادمخدر مي شوند، که من طرفدار آن هستم، آن ها در مورد محوكشت خشخاش توجه خود را متمركز مي سازند. پيشنهاد آنها اين تصور را ايجاد مي کند كه محو كشت خشخاش نقطه مركزي مبارزه عليه موادمخدر را تشكيل مي دهد. به نظر من اين يك برداشت اشتباه آميز است.
از همه اول بايد مشخص كنيم كه هدف از سياست مبارزه عليه موادمخدر چيست؟ خطر از كجا نشأت مي كند؟ ما نبايد بكوشيم مسأله جهاني اعتياد به موادمخدر را در افغانستان حل كنيم. اگر ما، با تمام ظرفيت خود، نمي توانيم مسأله اعتياد به موادمخدر را در امريکا حل كنيم، به يقين كه ما حاضر نيستيم كه از نيروي قانون به خاطر از ميان بردن نيمي از اقتصاد يك كشور فقير ولي مسلح وارد عمل شويم.
بدين خاطر ما بايد به خطر واقعي كه از ناحيه پول موادمخدر به وجود مي آيد متوجه باشيم. هشتاد در صد پول موادمخدر در داخل در جيب قاچاقبران و جنگ سالاران سرازير مي شود، نه دهقانان. نود در صد تمام عايد موادمخدر به خارج از افغانستان مي‌رود. اگر ما كشت خشخاش را نابود كنيم، قيمت ترياك افزايش مي يابد و قاچاقبران كه ذخاير زياد دارند ثروتمند تر خواهند شد.
بناءً ما بايد بيشتر متوجه جنگ سالاران وقاچاقبران در بخش جلوگيري از قاچاق باشيم در عين اينكه بايد تلاش كنيم با دهقانان فقير همكاري كنيم، اين كار با تلاش هاي ما در مورد جذب دهقانان و به انزوا كشانيدن مخالفين ما هم جهت است.
اشتباه خواهد بود كه مسأله موادمخدر در افغانستان چيزي فكر شود كه فقط مربوط به مناطق مهم كشت خشخاش مي باشد. مثلاً امروز در هلمند جنگ جريان دارد و هلمند يكي از مناطق توليد ترياك است. به خاطر ادامه جنگ در هلمند نمي توان درآن ولايت سياست مبارزه با موادمخدر را عملي ساخت.
ما بايد روستاها در سرتاسر افغانستان را توسعه دهيم، مخصوصاً روستاهاي مناطقي را كه در آنجا ها خشخاش كشت نمي شود، تا نشان دهيم كه مي‌توان به معيشت بديل دست يافت.
در آخر مي خواهم مطالبي را در باره ايران بگويم. در جمع كشور هاي همسايه افغانستان ايران كشوري است كه در مبارزه عليه موادمخدر با قاطعيت تام عمل مي كند. ما با ايران در ساحه مبارزه عليه موادمخدر منافع مشترك داريم. در ميان چيز هاي ديگر، اين موضوع ساحه اي است كه ما با ايران منافع مشترك داريم.
به نظر من ما بايد با ايران در اين ساحات مشترك كار كنيم با آن که در ساحات ديگر با آن کشور اختلاف داريم.
مي خواهم هوشدار دهم، هر كسي كه به استناد به اطلاعات استخباراتي مي خواهد بگويد كه ايران براي بي ثباتي افغانستان كار مي كند، برخلاف حقايق سخن گفته است. عوامل بي ثباتي در افغانستان تاجايي كه به خارج مربوط مي شود تااكنون از پاكستان منشأ مي گيرد، با اينكه مشرف انگليسي را خوب حرف مي زند، دريشي مي پوشد و چيزهايي مي گويد كه خوش ما مي آيد.
تشكر آقاي رئيس!