سخيداد هاتف

اگر مجددي برود

از وبلاک «و يک اشاره...» 
« شام نامه ء سخيداد هاتف »

 

اگر مجددي استعفا کند ، ما تنها سياستمداري را که سياست نمي کند ، از دست خواهيم داد. نگران نباشيد . جاي او به اين زودي ها خالي نخواهد ماند!

من چند نمونه کلام سياسي فرضي از مقام هاي مختلف مي آورم و بعد گونه ء سرراست همان نمونه ها را از زبان مجددي مي شنويم.

رييس جمهور :

گرچه ما هنوز انتقاد داريم ، ولي در اين اواخرعملکرد دولت دوست ما ، پاکستان ، در مقابله با تروريست هاي القاعده رضايت بخش است و ما اميدواريم اين همکاري ها زياد تر شود.

در زبان مجددي :

اي حرامزاده مشرف ماندني والا نيست. به قرآن خدا که کل بدبختي هاي ما از دست همي پاکستان نجس است. زور نداريم ، اگه ني ما نمي فاميم که دشمن ما کي است؟

رييس پارلمان :

انشاء الله در دو روز آينده نماينده گان مردم بر سر لايحه هاي مهمي به توافق خواهند رسيد.

در زبان مجددي :

اين پارلمان خو هيچ کار نمي کنه. يک چند تا زن بي کاره و دشمناي دين و ملته ده اي مجلس راه دادن. از همو خاطر ديدين که خو ميرن خو. از براي خدا نماينده پارلمان ده مجلس خو ميکنه.

وزير خارجه :

ما با مقامات بلند پايه دولت دوست و برادر جمهوري اسلامي ايران صحبت کرديم و آن ها تعهد کردند که به وضعيت مهاجرين افغاني به صورت مناسب رسيده گي شود.

در زبان مجددي :

اي ايران به غير از نفاق و نفاق اندازي ديگه کار نداره. خدا بيامرزه خميني ره. نر آدم بود. اي ديگرا ظلم مي کنن سر ما. والله با لله مه به چشم خود مهاجراي هموطن خوده ده مشهد و قم و زاهدان و رشت ( کل جايشه ديديم ) ديدم که ده سرکا مانده بودن ، نان نداشتن ، او نداشتن ، امي ماموراي ايراني پيش شان مي کد. تف بر تو دولت که خوده اسلامي ميگي . از خميني بشرم.

وزير تحصيلات عالي :

امسال پوهنتون کابل ظرفيت پذيرش 23 هزار محصل جديد را دارد و در سال آينده کل کساني که امسال موفق نشده اند به پوهنتون هاي کشور جذب خواهند شد.

در زبان مجددي :

مه دو ماه رييس جمهور بودم ، کل شاگردا ره ده پوهنتونا گرفتم. ظرفيت نيست ، ظرفيت نداره. چي ظرفيت نداره؟ شاگردا سرگردان هستن. ده دهليزاي وزارت تحصيلات راه پيدا نميشه. برين از حسن يار از فيض الله جلال بپرسين که دوره مه چطور بود. امو وخت از نبراسکا نفر آمد، نفر کلان ، ده مه گفت که تو معجزه مي کني ده پوهنتون. اي باز اونمو رشوت خوري و پارتي بازي اس. او وزيرا ، او مردم از خدا بترسين رشوت نخورين که ده او دنيا از حلقوم تان (از حاضرا معذرت مي خايم ) مي کشن.

رييس راديو تلويزيون :

ما نگراني بعضي از دوستان را درک مي کنيم و کوشش خواهيم کرد چيزهايي که در تلويزيون ملي نشر مي کنيم با معيار هاي اسلامي و افغاني ما برابر باشند. در اين زمينه پيشرفت هاي زيادي داشته ايم و اميدواريم کار ما در آينده هر چه بهتر و بهتر شود.

در زبان مجددي :

او رييس تلويزيون. تو ره ملت بري چي ده تلويزيون روان کده ؟ چرا از خدا نمي ترسي؟ مه ديشو خودم ديدم که انيل کپور ( هر گو گنسي که هست ) همراي يک دختر نيمه لوچ رقص مي کد ده امي تلويزيون ملي . اي خاندنا ره نمي بينين. شرم است ، والله بالله شرم است. انار دانه دانه ، انار دانه نداره ، اي خاندن است؟ اذان بانين ، قرآن بانين ، تبليغ ديني بانين ، جان لوچ نشان ميتين ، چتيات نشان ميتين.

وزير دفاع :

ما تعدادي اسير پاکستاني داريم. اين اسرا در ميدان جنگ گرفتار شده اند . نماينده گان صليب سرخ با همه ء اين اسرا ملاقات داشته اند . ما مشغول تحقيقات بيشتر در مورد آنان هستيم.

در زبان مجددي :

امي ديروز بيست تا از سگاي پاکستاني ره آوردن. اينا ره بايد تير کنن. ملکه خراب کدن . تحقيق لازم نيست. بد کدن آمدن. تيرشان کنين که عبرت شوه. اينا عدو هستن. ده مقاتله هستن. اينا هيچ رحم کار ندارن.

***

با رفتن مجددي آن صراحت عاميانه ء معروف او هم مي رود. رفتن اين نسخه از سياستمداران از صحنه يی که تدبير و تامل بايدش ، خوب است. کار اين گونه سياستمداران فايده ندارد ، اما ضرر دارد. شايد بگوييد مردمي که همواره از سياستمداران خود دروغ مي شنوند ، بايد مجالي داشته باشند که حقايق بي پيرايه را هم گاه گاه از زبان آدم هايي چون مجددي بشنوند. مشکل اما اين است که درک مجددي همان درک عوامانه است و چيز بيشتري ندارد. مثلا حالا همه مي دانند که پاکستان در افغانستان خرابکاري ميکند. آنچه مي ماند نحوه ء برخورد با اين واقعيت است. مجددي در اين زمينه سخني – جز همان به خدا مي زنم هاي عاميانه – براي گفتن ندارد. شايد کساني که از تحريف شدن حقايق و وارونه نموده شدن واقعيت ها به دست سياستمداران ديگر خسته اند ، فکر کنند که مجددي به هرحال سياستمدار صادقي است و وجودش به حال مردم و مملکت مفيد است. گرچه صراحت سياسي به نظر من ارزشمند است ، اما به تنهايي کار آمد و مفيد نيست. همين مجددي آدم بي ثبات و مذبذبي هم هست و نشانه هاي بارزي از عجول بودن نيز در شخصيت اش ديده ايم . فردا اگر در جمع تصميم گيران دولتي ، کساني به اين نتيجه برسند که مثلا آزادي رسانه ها کشور را با بحران مواجه کرده و بايد در باره اش فکري کرد ، کار که به مجددي برسد قيافه اش اين طور مي شود :

" ملک خراب شد. بس است. اين تلويزيون و راديو و روزنامه ها را بسته کنيد. کل ملک را فساد و بي بند وباري گرفته. مردم پارچه پارچه شدند. بس است ديگر. بزرگان جگر خون هستند. خواب در چشم شان نيست. اين ها را بسته کنيد..." . و تصور کنيد که نفوذ سنتي مرد ريش سفيدي چون او در ميان مردمي که سطح آگاهي شان از کارکرد رسانه ها نزديک به هيچ است چه خواهد کرد. اين نمونه يی است. در سياست خارجي وضع از اين هم بد تر مي شود.

به عنوان نمونه ، ناتواني افغانستان در برابر پاکستان ( به عنوان مهم ترين دشمن افغانستان ) ابعاد گوناگوني دارد. يکي از اين ابعاد حضور سياستمداران خام و عاميانه انديش در دستگاه دولت هاي ما بوده و هست. در پاکستان مطالعات استراتيژيک دانشمندان کارکشته مبناي معاملات سياسي آن کشور با ديگران است. در کشور ما رييس سناي مملکت اصلا نمي فهمد که مطالعات استراتيژيک يعني چه .(در سايت وزيرخارجه ء جديد نشانه هاي روشني از تغيير را مي توان يافت. ببينيم که کار به کجا مي رسد).