استفاده از  اين مطلب و  ساير  مطالب منتشره در صفحهء انترنتي آسمايي و مجلهء آسمايي  توسط ساير  سايت های انترنتی مجاز نيست،

 تنها درج لينک آسمايی برای همه  گان مجاز است 

© Copyright WWW.Afghanasamai.com

اسد آسمایی


روشنفکر مسخ شده


ـ خر دجال، نه دجال
1

این نظرکه گویا تمام حوادث و به اصطلاح شخصیت های تاریخ دوباره خود را نشان میدهند عملاً در مورد ما بارها تکرار شده است. هميشه یک تعداد باسواد، اهل قلم ، تحصيلکرده ها، و  روشنفکر مسخ شده و کارتونی برای آوردن ابر قدرتها و قدرت های منطقه يی همانا نقش خر دجال را ايفا کرده اند.  آنان،  این موجود عجیب الخلقه را در قلب خانه و مرکز کشور  آورده و بعد مانند موشی که رول شیر را اجرا کند ، راه خود را گم کرده، با شنيدن  لعنت مردم ،  ناگهان نعره حیوان نهفته در اندورن خويش را سرداده اند.
2

روشنفکر مسخ شده روزي جهان وطنی را تبليغ میکند و زمانی هم از قبيله بت میسازد. خودش در بیرون از کشور آخرين مد کالا را میپوشد،خوب میخورد و مي آشامد، در خود بیگانه گی کامل ا ز مردم خود به سر مي برد؛ ولی،  با تاسف بعد از غذا خوردن در حالت نیمه رویا تلاش می ورزد تا از این یا آن نژاد ، قوم ، قبيله ، زبان  و منطقه ، به خاطر استمنای ذهنی و روانی و يا به علل بدتر از آن ،  با دهن کف آلود  نما ینده گی کند، در حالی که نه به آن زبانی صحبت کرده میتواند که مدعی دفاع از آن می شود  و نه  خواستی مردمی را بيان می نمايد که آقای روشنفکر خودش را نمایندهء آن  جا می زند.

همه میدانند که ژان پل سارتر فرانسوی و سفيد پوست بود؛  ولی در زمان جنگ الجزاير، در مقابل  قدرت حاکمه در فرانسه قرار گرفت و از  داعيهء مردم الجزاير دفاع نمود. وی در مقدمهء کتاب «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون ، روشن و گزنده نوشت : این کسانی که سر های شان را با زور سلا ح پایین نموده اید وقتی بلند شوند، در نگاه شان لعنت به خودتان را خواهید دید. وی با شجاعت تمام  از آزادی ، حقيقت و عدالت دفاع نمود نه از «نژاد» و «ملیت» و حاکمان کشور خودش.

ولی، آقای روشنفکر ما نمیتواند از مرحله قومیت به سطح ملت عروج نماید و از آدم بيولوژيک به انسان بودن . روشنفکر ما  يا  از برادر کلا ن و خورد صحبت می کند و يا  از برتری زبانی و يا فرهنگی  و يا  حتّا برتری نژادی. روشنفکر ما  از  تفرقه منطقه يی، قومی و زبانی  حرف میزند و  آگاهانه و یا نا خود آگاه از این شعارطر فداری میکند که تفرقه بینداز و ....

البر کامو، میگفت کسی که آزادی شما را گرفت نان شما را نیز میگیرد؛ ولی آقای روشنفکر ما به جادوگری میماند که میتواند آتش را روشن کند ولی از خاموش کردن آن ناتوان و عاجز است.

نزد نیچه جوی کوچک اما پاکیزه يی که به سوی صحرا میرود تا کشتزار تشنه را سیراب کند، هزاران بار بهتر از رودخانه يی است که به مرداب می پیوندد.

این گفته شمس تبریزی برای آقای روشنفکر قابل یادآوری است وقتی که میگفت که ذره يی از چرک اندرون آن کند که هزار چرک بیرون نه کند.

3

دجال که مظهر فریب، حیله، دروغ و جفا است، خری  دارد  با پوست پلنگ ؛  چهار پای خرش تا زانو سیاه و از آن به پايين سفید است. يک پای خردجال در یک سو و پای دیگرش در سوی دیگر جهان است.  آیا این تمثیل و تفسیر در وجود همان طیارات پلنگی که در آن واحد هم در شرق و هم در غرب مردم بیگناه و بی پناه را بمباردمان  میکندد صدق نمی کند!؟...
آیا  سایهء  این به اصطلاح روشنفکر همانا رول خر دجال را بازی نمی کند؟!
 اول «ایدیالوژی طبقاتی»  مانند ماشین جنگی و  اژدهای ویرانگر که ناقلین و مبلغین آن همانا روشنفکران بودند  فاجعه آفريد و اطراف و اکناف کشو را به ویرانهء سوخته مبدل ساخت و باشنده گانش را يا کشت ، يا فراری ساخت و يا هم نيمه جان نمود. و نه مردم گپ های آقای روشنفکر را فهميدند و نه هم خودش. روشنفکران نه از سرنوشت راسکولنیکوف و نه ا ز تراژدی فاوست درس گرفتند. این به اصطلاح روشنفکران از انترناسيونالیزم و جهان وطنی ، حرف  میزدند و اگر کسی نام منطقه را به زبان میراند  با شديد ترين دشنام ها  می کوبيدندش تا  به حدی  که طرف مجبور به خاموشی میشد. ولی همین به اصطلاح روشنفکران اکنون وطندار کسی را میگویند که از ده، و قشلاق خودشان باشد!؟...

4 

پس از انترناسيونالیزم ،  روشنفکران کاريکاتوری با ایدیالوژی دیگری که در آن مردم را به نام شمال و جنوب ، پشتون و تاجک، هزاره و ازبک به جنگ علیه یک دیگر تحریک می نمايند ، فاجعه و تراژدی تاریخ را بار دیگر به شکل وحشتناکتر تکرار می کنند. تفرقه  اندازان  کتاب شيطان را از بر دارند. روشنفکرنمايان ما مانند سیراسه آن زن جادوگری هستند که به کاسهء گوشت مصری چشم دوخته بود- چون سيراسه در زمان اسارت  شکم نسبتاً سیر داشت و در راه فرار از اسارت و رسيدن به آزادی ناچار بود گرسنه گی بکشد ، خيالش سوی جيرهء غذايی دوران اسارت می رفت .
راستی هلن که موجب جنگ 13 ساله شد ساخته هیرا، بود و یا وجود واقعی هم داشت؟!

آقای روشنفکر باید بداند که موجب تمام جنگ و خونریزی کشور از همان آغاز فاجعه تا کنون است و اگر جرأت دا شته باشد باید از احساس شرم و گناه مانند اودیپ خود را کور نماید. آقای روشنفکر برای ابراز وجود در  این یا آن رادیو و يا نشريه، حاضر است  تمام ملت  و کشور خويش و حتّا  منطقه را غرقه در خون  نمايد...

5

پيش از روشنفکر شدن بايد از آدم بودن به انسان شدن رسيد- انسانی که از حصارهای قومی ، قبيله يی ، منطقه يی و  قيد  و بندهای تعصب  آميز رهايی يافته است؛ انسانی که بطلان هرگونه ادعا در مورد نژادباوری اتنيکی و فرهنگی را می داند ؛ انسانی که انسانيت را می شناسد....

6

اگر روشنفکر نمی تواند با شر مقابله کند اقلاً از همکاری با آن دست بکشد. روشنفکر اگر نمی تواند آتش نفاق ملی را خاموش کند نباید بر آن روغن بریزد. کسانی که توان کنترول بر خود را نداشته باشند ، نباید مدعی رهبری معنوی جامعه باشند...

***
 

استفاده از  اين مطلب و  ساير  مطالب منتشره در صفحهء انترنتي آسمايي و مجلهء آسمايي  توسط ساير  سايت های انترنتی مجاز نيست،

 تنها درج لينک آسمايی برای همه  گان مجاز است 

© Copyright WWW.Afghanasamai.com