عبدالواحد رفیعی


دوربین مخفی



تهیه کننده وپرودیسر: برنامه لحظه های تلویزون طلوع .

صحنه : یکی از سرک های شهر کابل
مکان : خانه ای از یک شهروند کابل .
بازیگران : یکی از هنرمندان برجسته ی تلویزون طلوع (درنقش اول ) .
یک شهروند بیچاره کابل(نقش دوم) وگروهی ازشهروندان به عنوان سیاهی لشکر.
پسرک هنرمند (با لباسی ژولیده وسری تراشیده و رفتار بسیار بی ادب) روی زنگ یکی از خانه های کابل فشار می دهد ، بعد از لحظه يی پیرمردی دروازه را باز کرده با متانت و احترام دست دراز میکند که با پسرک دست داده احوال پرسی کند؛ ولی جوان هنرمند به او نزدیک شده و باچابکی و ناگهان- با هنربالایی که دارد - دست می اندازد به ايزار بند پیرمرد و شروع میکند به کشیدن ايزاربند او .
پیرمرد – درحالی که ترسیده است ، مات و مبهوت پس خزیده ، به تقلا می ا فتد تا خود را از چنگ پسرک نجات دهد  و در همان حال سردرگم  و کلافه به جزع فزع می افتد :« چه میکنی او بچه ؟ تو کیستی  و چی می خواهی ؟ ايلاکو، به ايزارم  چی کارداری ؟ اوبچه ،.....»
اما بازیگر جوان طلوع ، که از هنر بازیگری دست همه هنرمندان بالیوود و هالیوود را از پشت بسته است ، رها کردنی  نیست و محکم به ايزار پیرمرد چنگ انداخته و چسپیده است . کشاکشک میان دو نفر شروع می شود . پیرمرد بیچاره محکم و دو دستی ايزارش را گرفته و پسرک در پی باز کردن ايزار بند پیرمرد است . بالاخره در حالی که خانواده و اهل فامیل پیرمرد بیرون آمده و به بازی هنرمند توانای طلوع و سرآسیمه گی مرد را  نگاه میکنند ، و مردم زیادی نیز جمع شده اند ، پسرک موفق می شود در برابر چشمان خانواده ، ايزار بند را ببرد و در نتیجه ايزار پیرمرد به پایین می افتد . مردم زیادی که جمع شده اند همه با ناباوری می خندند . وقتی پسرک ايزار پیر مرد را در می آورد صحنه به پایان می رسد و هنرمند طلوع پیروزمندانه شروع می کند به قاه قاه خندیدن . در همان حال با دست اش اشاره می کند  و دوربین مخفی تلویزیون طلوع را به پیرمرد و جمعیت تماشاچی نشان می دهد . جمعیت اطراف از این ابتکار طلوع لذت می برد و می خندد . پیرمرد نیز در حالی که لوچ است شرم زده به دوربین لبخند می زند . به ا ین صورت برنامه يی برای ملت تولید شده و ملت از این همه هنر خوشحال می شود و" لحظه ها " ی شادی برای ملت به پایان می رسند .  تلویزون طلوع  به ریش ملت می خندد و به نانی می رسد  و  مردم ، بی آبرو به خانه های شان می روند.

13/11/1384