ماما لندهور

كوزه نامه




بر سرخ و سياه و سبز دلشاد شدي
گه طالب و ائتلاف و گه خاد شدي
هر رنگ ، دگر رنگ مرا بشكستي
"اي چرخ فلك تو هم خليلزاد شدي "
 


بر سر كله ، بر شانه چپن بگرفتند
از زور زبان ، به زر دهن بگرفتند
گند كف پاي دشمنان بو كردند
قلاده به گردن و وطن بگرفتند



ابليس لعين ببين كه دام افگنده
قرآن بكشد به روي تو با خنده
قرآن بكشد چون تو گرفتار شدي
گويد كه خدا منم ، تويي خر بنده



بغداد كه زادگاه منصور بود
امروز به چنگ غارت و چور بود
كابل ! نفسم ! زادگه جافر خان !
بر خيز كه اين طايفه مزدور بود



بيمار شب است و دم به دم برق جهد
ارواح خبيثه سر كشيده ز لحد
در خواب مرو هم وطن جافر خان
بيدار ، كه اين شب همه را مي بلعد



از بهر مقام و رتبه و ثروت و جاه
يك ملت بيچاره نمودند تباه
چرسي يي از آن گوشه صدا كرد كه آه
لا حول ولا قوة الا با لله




بر كوزه زني , صدا چنين مي آيد
بوي نفس روز پسين مي آيد
باور كن و جمع خردجالان بنگر
يك چند به جمع گلبدين مي آيد



اين كوزه كه اين گونه چپن پوش شده
با دشمن ملتم هم آغوش شده
ديروز به طمطراق مي گفت : منم
امروز موافق گپ بوش شده

 


آن شهر كه چرسييانش آرام گرفت
افعي كبود جمله در كام گرفت
بگرام كه روس مي گرفتي همه عمر
ديدي كه چگونه بوش بگرام گرفت


 


اين كوزه به بند پلكش هم نشده
در كيد كدامين تلكش هم نشده
از بوش و خليلزاد بگي تا كرزي
بالا ده كصي يي يك لكش هم نشده


 


امشب كه به قول ظاهر استاد شدي
در حجره بوش رفته داماد شدي
داماد شدي يا نشدي حرفي نيست
خوش باش كه انباق خليلزاد شدي