نزهت هروی

آلاپ در موسیقی

آلاپ درموسیقی را میتوان به مقدمه قصیده شاعر، ویا مقدمه مقاله ویا کتاب نویسنده يی تشبیه نمود ، که با مطالعه آن تا حدی میتوان به موضوع اصلی پرداخته شده درقصیده ، مقاله ویا کتاب پی برد وشیوه کار شاعر ویا نویسنده را دریافت . بدین معنی که شعرا ی قصیده سرا درآغاز قصاید شان قبل از پرداختن به موضوع اصلی قصیده ، ابیاتیرا در حمد وثنای خداوند ویا ستایش پیامبر اکرم ویا تعریف طبیعت وبهار ومطالبی ازین دست میسرودند ویا میسرایند که به تعقیب آن با آ وردن بیتی که اصطلا حاً به آ ن ( مخلص ویا گریز ) می گویند ، مقدمه را به اصل موضوع ارتباط داده ویا میدهند. سرودن این بیت مهارت خاص بکار داشته وتوانایی شاعر رانشان میدهد .

نویسندگان نیز درابتدای مقالات وکتاب های شا ن زیر عنوان مقدمه ویا پیش گفتارمطالبی مینویسند که ضرورت نوشتن مقاله ویا کتاب ، هدف نویسنده وپیام ومحتوای مقاله ویا کتاب را مختصراً در آن می گنجانند . وبالاخره حتی سخنرانان وخطباء نیز قبل ازپرداختن به موضوع اصلی سخنرانی شان مقدمه چینی مینمایند وبعد به اصل موضوع می پردازند . پس نخست باید دید که مقدمه چیست ؟

مقد مه : یعنی اول وابتدای چیزی ، طلیعه ومطلبی که گفته شود برای فهم مطالب دیگر. آنچه که درابتدای کتاب ویا مقاله يی نوشته شود.

آلاپ در موسیقی : نوعی ویا بخشی ازخواندن ویا نواختن « آهنک ، راگ ویا مقامیست » که خواننده یا نوازنده و یاخوانندگان ونوازندگان ، در مقدمه کار شان به آن مبادرت میورزند ، تا ویژگی های راگ ویا مقا میرا که درقالب آن ساز ویا ساز ها را سُر« کوک » نموده اند ویا آواز خوان وآواز خوانان درچوکات آن میخواهند ، آواز خوانی نمایند، معرفی نموده وحال وهوای آن را گ ویا مقام را آفریده وبه اصطلاح مزه جمع نمایند. حتماً به یاد دارید که درمحافل عروسی ، کنسرت ها وشب نشینی ها، دسته های ساز«خراباتیان ومحلی خوانان » بعد ازسُر« کوک » نمودن ساز های شان ، قبل ازینکه آواز خوان صدایش را بکشد، نغمه ایرا مینواختند که به اصطلاح با آن ( لاریه ) می گفتند ومی گویند ، درهرات به این نغمه ( لاریه ) نغمهء کشال میگفتند ومی گویند؛ زیرا، نسبت به نغمه های دیگرکه دروسط آهنگها « درفاصله میان ، انتره وآستایی ها » نواخته میشوند ، دراز تر( کشال تر) بود واز جانبی دیگربرای شنونده ایکه منتظر است خواندن بشنود ، این نغمه کشال ، گاهی خسته کن هم میشد . با استناد نام این نغمه  پروفیسورجان بیلی ( Professor John Baily )استاد دانشگاه گلدسمت لندن که سالهای متمادی را درچند دوره به افغانستان ( کابل وهرات ) سپری نموده ، پژوهش های انجام داده ، به آموزش موسیقی افغانی پرداخته وهم اکنون رباب ودوتار هراتی را نیکو مینوازد ، وکتاب های درباره موسیقی افغانستان نوشته اخیراً مجموعه يی ازمقالاتش را زیر عنوان ( The naghme – ye Kashal of Afghanistan )نغمهء کشال افغانستان منتشر نموده است .

قابل تذکر استکه دسته های سازاز نواختن ( لاریه ویا نغمه کشال ) دو هدف داشتند که یکی آن آفرینش حال وهوای راگ ویا مقامیکه در آن لحظه ویا لحظات برای خواندن ویا نواختن انتخاب نموده بودند ومعرفی راگ ویا مقام به شنونده . وثا نیاً کنترول نمودن ومواظبت ازسُرشدن وبه اصطلاح بسته شدن سازهای شان . درین اواخرنواختن لاریه ویا نغمهء کشال محدود گردیده ، همینکه ساز ها سُرشد آواز خوان با کشیدن صدایش ویا خواندن تک بیتی ( شاه فرد ) سُر های معین وحال وهوای راگ را در حد توانش معرفی مینمایدویا درشروع یکی از نوازندگان مثلاً « دلربا نواز، سارنگ نواز ، سی تار نواز» با آلاپ نمودن راگ ویا مقام را معرفی نموده وراه را به آواز خوان هموار وبعد آواز خوان صدایش را می کشد . واما  برگرديم به آلاپ در موسيقی.

آلاپ درموسیقی کلاسیک :

خوانندگان ویا نوازندگان کلاسیک که به اصطلاح قبول شده راگ ( مقام ) می خوانند ویا می نوازند ، قبل از خواندن ویا نواختن « خیال ، تهمری ، ترانه ، قوالی ، غزل وغیره» درابتدا آلاپ مینمایند بدین معنی که خواننده ویا نوازنده با یک سرعت ( Tempo )  آهسته به اصطلاح اهل موسیقی « لی پائین » تون آواز ویا سازرا تمدید وکش دارنموده، با استعمال نام سُرها ویا نوت ها( سا ، ری ، گه ، مه ، په ، ده ، نی ، سا ) ویا به شکل ( آها ها ها ... ) والفاظ بی معنی ( نا ، نوم ، دیری نا ... ) وغیره ، در یک خط آهنگ دار، تصویراولیه شکل راگ را ترسیم ، سُرهای معین آنرا معرفی وشکل رفت وآمد سُرها ( آروئی وامروئی ) آنرا برجسته نشان میدهد . آواز خوان ویا نوازندهء ماهربعدازترسیم شکل ابتدایی ، مانند نقاشیکه خامه اش را آماده ساخته ویا مهندس ساختمانی ایکه طرح ونقشه را آماده دارد ، به روشن نمودن تصویر ویا ساختن عمارت  پرداخته شنونده را به زیربنای ساختمان راگ واینکه از کدام تات مشتق شده آشنا ساخته وابتکار وتوانایی اش را برای معرفی هرچه بیشتر راگ ولذت بردن بیشتر تاجایی ادامه میدهد که شنونده با سُر های ویژه راگ ( وادی ، سموادی ، گره ، نیاس وغیره ) کا ملاً آشنا گردد و این درست زمانیست که فضای مساعد ، حال وهوا (اتموسفیر) راگ ایجاد، مزه جمع وهوابندی صورت گرفته است وخواننده میتواند به قسمت دیگرآهنگ بپردازد. توضیح چند اصطلاح :

ـــ وادی : سُری است که دربین سُر های راگ نسبت به سا یرسُرها امتیاز دارد به این معنی که سراینده ویا نوازنده به این سُرتماس بیشتردارد وبه یک حرف سُر مسلط راگ است . بگونه مثال درراگ بهروی ( بهروین ) وادی ـ سُر « دی ویا دهیوت » وسموادی یا سمبادی ــ سُر « ری یا رکهب » می باشد .

ـــ سم وادی ویا سمبادی : سُردرجه دوم ازلحاظ اهمیت ویا نیمه مسلط راگ است .

ـــ گره : آن سُریست که بول ( لفظ ) راگ از آن آغاز می گردد.

ـــ نیاس : سُریست که بول ( لفظ ) راگ در آن خاتمه می گردد.

بعضاً غزل خوانان وتهمری خوانان به خاطرابتکار، ظرافت وشیرین کاری ، از سُرویا سُرهاییکه در اصل راگ نیست ، دراجرای آهنگ استفاده مینمایند که این سُررا آتش میگویند.

تاریخچه پیدایش آلاپ:

دررابطه به تاریخچه پیدایش آلاپ ، بابای موسیقی شادروان استاد محمد حسین سراهنگ ضمن توضیحاتی ، داستانی را بدین منوال به من حکایت نمودند : از اعضای خوانواده ابوالفضل جلال الدین اکبرملقب به مغل اعظم( 1542 ـــ 1605 میلادی ) کسی بیمار واطباء درعلاجش درمانده بودند ، تنی چند ازدرباریان نظر دادند که باید برای علاج مریض «تان سین» آواز خوان افسانه ساز دربار و اُسره زمان راگ « دیپک » بخواند وتان سین حاضر نمیشد ، بالاخره به اثر اصرار شهنشاه بزرگ هند جلال الدین اکبرتان سین تن به تقدیر داد وراگ دیپک خواند ، مریض شفا یافت ولی درجان تان سین آتش افتاد وحرارت وسوزش طاقت فرسا برجسم وجانش مستولی گشت وآنقدروجودش آتش کش شده بود که سربه صحرا زد ودرعالم بیتابی چون دیوانگان ، ناگهان درکنار رود خانه يی با دودختر جوان که برای بردن آب به خانه آمده بودند ، روبرو شد واز آنها خواست که آب برایش بدهند ودست هایش رامانند کاسه يی ساخت تا درآن آب بریزندـ دختران هرقدرآب می ریختند قبل ازآنکه به لب تان سین برسد ، جذب دستانش می گردید با ملاحظه این حالت ومشاهده حرارت وجود تان سین ، یکی از دختران به دیگری گفت: این آدم هرجا بوده راگ دیپک شنیده وشاید تان سین خوانده باشد ، تان سین رابه خانه شان که درآن نزدیکی بود بردند ، ساز های دست داشته شانرا سُرنموده وراگ ( ملهار) که ضد دیپک وکشنده آن است ، خواندند وتان حسین از آن حالت نجات یافت . واما آتش دیگری درنهاد تان سین روشن گردید درعجب مانده بود که چطورمن که تان سینم وآواز خوان دربار، راگ ملهار رایاد ندارم واین دختران آنرا باچنین توانمندی می خوانند ، اینها از کجا آمده اند ، چرا جلال الدین اکبرودربار ازوجود چنین هنر مندانی آگاهی ندارند، در حالیکه غرق چنین افکاری بود ، خودش را به دختران وخوانواده شان معرفی نمود ، دختران که یکی « تانی » ودیگری « ری ری » نام داشتند ، به پاهای تان سین افتادند واز فرط احترام پرستشش نمودند ، تان سین گفت من باید شمادوخواهررا استاد من هستید که راگ ملهار را یاددارید درحالیکه من یاد ندارم واکنون ازشما آموختم واز تانی وری ری دعوت نمود تا باوی به دربار بروند ، آنها معذرت خواسته وگفتند ماپارسائیم وعلاقه يی به شهرت ودربار نداریم وخوانواده ما نیز چنین چیزی رااجازه نمیدهند واز تان سین خواهش نمودند که این داستان را درجایی نگوید . تان سین در حالی به دربار برگشت که جلال الدین اکبرهر طرف درجستجویش کسانی فرستاده بود، ازبازگشت تان سین خوشحال وبزمی به پا کرد ، تان سین از فرط تعجب نتوانست به قولش وفا کند ، انچه دیده بود حکایت کرد وشهنشاه هنر پرور که عشق خاص به موسیقی داشت ، بلا درنگ کسانیرا برای آوردن تانی وری ری فرستاد ، به اجبار هردو خواهر را درحجله ( دولی ) نشادند وافراد مؤظف دردربارو درمحضر شاه دولی رابرزمین نهادند ، پرده راکنار زدند وبا تأسف که با اجساد خون آلود این دوخواهرهنر مند با عصمت روبرو شدند ، تان سین با مشاهده این وضع وخطاییکه از وی سرزده بود ، نهایت غمگین گردیده ومدتها عزا داری کرد وسر انجام تصمیم گرفت که به خاطر جاویدانی شدن نام این دوخواهر هنر مند نامراد کاری بکند وهمان بود که آلاپ درموسیقی را ایجاد کرد که همیش با کلمات  « تانی وری ری » آغاز میکرد . امروز هم تعدادی از هنر مندان آواز خوان ازین کلمات استفاده می کنند وعده يی هم آها ها ها ، نوم ، تو م ، دیری نا وغیره می خوانند .

ها مبورگ

O7/10/2006

منا بع موخذ :

ــ قانون طرب اثر: استاد محمد حسین سراهنگ.