کوزه گر

شیون "ضعیف" و "ضعیف" هاتف

گفتگوی شکرالله شیون و سخیداد هاتف به ارتباط کتاب خاطرات ملا عبدالسلام ضعیف آخرین سفیر طالبان به اسلام آباد بسیار جالب و خواندنیست. این گفتگو در سایت «آسمایی» به نشر رسیده است.

ازدید بنده، انگیزه های هاتف و شیون- هردو، در نوشته های شان به ارتباط رفتار غیرانسانی یی که با ملاضعیف شده است، ریشه در باور های انساندوستانهء آنها دارد.

اگر شکایت (حتی) "ضعیف" ها را برای احقاق حقوق بشری شان بشنویم، این بدان معنی است که ما آزادی را نه تنها برای خود که حتی برای ملاضعیف هم میخواهیم.

واما اگر فریاد ملاضعیف را بدون یاد آوری مقام و جایگاه این موجود ضعیف در دستگاه شکنجه گر، سفاک، وحشی و قرون وسطی یی طالبان فراموش کرده و ازان ذکری به میان نیاوردن باشیم، بدان میماند که فریاد سروری در محکمهء نمایشی کابل را بشنویم و به جای توجه واهمیت دادن به جنایات گذشته اش، روی حقوق بشری اش پا فشاری کنیم. این یک موضعگیری ریاکارانه است.

البته آنجا که سخن از خاموشی صد ها زبان گویاست که ناله یی و فریادی ندارند به راستی هم که شیون حق دارد (قهراً ) هم که شده ملاضعیف را برای جرئتش در بیان "بیعدالتی" یی که در حقش شده است، مورد توجه قرار بدهد. زیرا هستند نویسنده ها و روشنفکرانی که در مراحل مختلف تاریخ اخیر کشور از جناح های مختلف ستم دیدند و افسانه های استخوانسوز ستمگری را شنیدند، اما دم در نکشیدند و خاموشی اهل قبور را به تمثیل نشستند.

شیون حق دارد که بگوید ضعیف همانند یک آدم زنده واکنش نشان میدهد- ولو "ضعیف"، اما هستند هزاران دیگر که با خاموشی شان، "نمرده" به "فتوای" حافظ مستحق نماز اند. آنهم نمازی که دران کسی برایشان طلب بخشایش نخواهد کرد.

واما از دید ما موضعگیری سخیداد هاتف همه جانبه تر و واقعبینانه تراست. زیرا طالبان نه همین اند که امریکا و غرب برای ما تعریف میدارد بلکه تصویر اصلی طالبان و یا نیم رخ وحشی تر طالبان را تنها مردم افغانستان و آنهایی آنهایی که زیر شلاق طالب شکنجه شده اند توانسته اند ببینند.

نمیدانم به کدام دلیل میشود از ملاضعیف گفت و اما از شکنحه گری های رژیمش نگفت. روی چه ملحوظ و منطق انسانی و یا وطنی باید از بیان چهرهء ظالمانهء این گربه های معصوم لب فروبست؟

آنچه ضعیف به نام شکنجه، هتک حرمت و غیره مینویسد همه و همه چیز هاییست که آنها خود مرتکب میشدند بدون آن که خمی به ابرو بیاورند.

او از مصوونیت دپلوماتیک اش خود حرف میزند که پاکستانی ها زیر پا کردند. اما آیا ملاضعیف به یاد دارد که سیزده نفر دپلومات ایرانی را آنها خود به قتل رساندند؟ آیا آن زمان هم چیزی به نام مصوونیت دپلوماتیک میشناختند؟ چرا ازین حادثه یاد نمیشود؟ آیا از راوا و [...] افغان ملت میترسیم که «ایرن پلو» خطاب مان نکنند؟

ملاضعیف و رژیمش هزاران انسان را از خانه و قریه اش اخراج کرده و محکوم به زندگی در سفارت ویران شده روسیه کرده بودند. این درحالی بود که آنها حق برون آمدن بدون اجازه از محوطهء آن ویرانه را برای روز ها نداشتند.

ملا ضعیف و رژیمش مردم شمالی را در ده ها موتر ترپالی بار کرده و از شمالی به حصار شاهی ننگرهار انتقال دادند. درحالیکه پاکستانی ها ملاضعیف را دست بسته تسلیم امریکایی ها کردند اما خانواده اش را که چیزی نگفته اند.

ملا ضعیف و رژیمش در یکاولنگ، مزارشریف و تالقان (هزار باغ و خواجه غار) به قتل عام مردم دست زدند. آیا ضعیف آن وقت هم چیزی به نام حقوق بشری میشناخت؟

ده ها انسان کشور ما تنها به خاطر کوتاهی ریش ده ها روز را درزندان طالبان سپری کرد و در برگشت از زندان معیوب گشته اند. این مساله را آنهایی میدانند که کیبل طالب به پشت و پهلوی شان آشنا شده باشد.

ملاضعیف برای دستگیر کنندگانش متهم بوده است. اما رژیم طالبان که ملاضعیف سفیر آن رژیم بود و پست های حساسی را در نظام وحشت و حیوانیت طالبانی داشت، حتی به اقارب متهمین رحم نمیکردند. ده ها انسان به خاطر پدر بودن، برادر بودن، یا فرزند بودن به کسی که مجرم طالبان شناخته میشدند، اسیر شدند، شکنجه دیدند، کشته شده اند.

امریکا و متحدانش از طالبان چنان تصویر میخواهند رسم کنند که تنها مخالفت و ضرر طالب را به منافع غرب بیان بدارد. اما تصویر طالبان در اذهان مردم افغانستان، به مراتب وحشتناکتر و غیرانسانی تر است.

امریکا و متحدان آن با نشان دادن تصویر خود ساخته یی از طالبان، در تلاش اند تا طالب و القاعده را نمایندگان اسلام بشناسانند و ادعای شان به نام «فاشیزم اسلامی» را با آن تعبیر ببخشند.

امریکا از طالب و القاعده نمیترسد بلکه موجودیتش را موهبت و غنیمت بزرگی میداند. چنانچه در دوران پیش از یازده سپتمبر گوش امریکا به فریاد های مردم ما بسته بود. امریکا از سازمانهای مشکوک (مشکوک برای ما نه برای امریکا) چون القاعده و طالبان نمیهراسد بلکه هراس امریکا از ایجادحزب الله ها و حماس هاست.

مشکل اصلی امریکا سربرآوردن یک جریان راستین ضد استعماریست که ریشه در فرهنگ و سنن اصیل شرق دارد.

هرگونه همدردی به طالب، تنها به دلیل این که گویا امریکای ظالم با آنها مخالف است، خود را فریب دادن است. امریکا دشمن طالب نیست و ما در مدت پنچسال در کشور خود مشاهده کردیم. امریکا به بهانهء طالب – القاعده- بنیاد گرایی و اراجیفی ازین قبیل به دنبال اهداف خود در منطقه است. هیچیک از سرا ن طالب دستگیر نشده و اگرهم شده محاکمه نگردیده. حتی بسیاری از آنها امروز در پهلوی حکومت کرزی قرار گرفته اند و میروند تا قرار بگیرند.

برخی ها میخواهند ادعا بکنند که گویا با سیاست سروکاری ندارند و خاص برای رضای خدا قلم برداشته و کاغذ سیاه میکنند. اما با تاسف که این کار برای ما باشندگان افغانستان تا هنوز تنها یک ادعا میتواند باشد و بس.

وقتی روی مسایل سیاسی مربوط افغانستان چیزی مینویسیم، باید متوجه باشیم که حرف ما برسر اعماربه جا ویا بیجای فلان پل، فلان سرک، فلان فابریکه و غیره نیست که بتوان بیغرضانه قضاوت کرد و بتوان آنرا ثابت نمود.

مسایل سیاسی افغانستان امروز هریک ریشه ها و رشته های خونینی را درخود دارند که هرگونه بیش بها دادن و کم بها دادن به یک جانب قضیه به صورت بیرحمانه و قاطعانه یی شما را در صف دوست ویا دشمن قرار میدهد. کسی را که پدری، برادری، همسری و خواهری را پاره پاره شده در چنگ و دندان گرگ ها دیده است، کجا میشود نصیحت ناصحین را بپذیرد و به آن ارزشی بدهد که برایش از "مجبوریت گرسنگی" گرگ موعظه میخوانند.