اعلاميهء تولد انجمن دفاع از آزادی بيان  


 

به نام خداي آزادي و آگاهي

 

آزادي برترين و بديهي ترين و اساسي ترين حق انسان است .حقي که دستيابي آدمي به هر حق ديگري موکول و وابسته به آنست . زيرا فقط با برخورداري از نعمت آزادي است که انسان، شايسته عنوان انسان ميشود و کرامت مي يابد تا ظرفيت و استعداد جانشيني خداوند را در خويش فعليت ببخشد و مستحق حقوق ديگري گردد که انسان بودن و انسان ماندن او را تضمين مي نمايند. بر اين مبنا و اساس آزادي ضرورت وجودي انسان است و نه حقي که پس از انسان شدن به او داده شود. انسان با آزادي متولد مي شود و با آزادي معني مي يابد. از اينرو سلب آزادي از او سلب هويت و وجود اوست. روشن است که در آنصورت موجودي برجا نمي ماند تا صاحب حق ديگري باشد. همانگونه که سلب حق حيات از انسان امکان برخورداري از هر حق ديگري را از او مي گيرد.

تعريف آزادي به عنوان خطري آفت زا و فساد انگيز ناشي از آن جهان بيني بد بينانه ايست که در ذات انسان جز شرارت و اهريمن خويي و پستي را باور ندارد و برخلاف بينش قراني که باکمال خوش بيني، انسان را خليفه خدا وند و واجد ارزش ها و ظرفيت هاي الهي و ملکوتي ميداند، در هر انساني يک ابليس را در کمين نشسته مي پندارد ودر مقابله با آن جز زولانه و زندان وسيله اي نمي شناسد وجز نکن، نرو، نبين، نشنو، نگو، نخوان و در نهايت نيند يش ، راهي نمي يابد. از اينرو با صدوردستور توقف و تعطيل فرمان ايست ميدهد.

آزادي نه فقط ضرورت وجودي انسان است که لازمه هويت يابي اونيز هست . زيرا انسان با انتخابي که ميکند وعملي که انجام ميدهد هويت وتشخص  مي يابد.اگر در انتخاب و عمل آزاد نباشد و از روي اجبار و اکراه به انتخابي دست زند و کاري انجام دهد نه مستحق پاداشي است و نه سزاوار عقوبتي. انساني اين چنين مجبور، خواه متدين باشد وخواه بيدين، تفاوتي ندارد.شگفتا که براي دين دار شدن و مسلمان بودن نيز، به آزادي به همان اندازه محتاجيم که براي انجام هر عمل ديگري وشگفتي بيشتر اينکه  دشمنان آزادي درهميشه تاريخ ، اهداف و نيات آزادي کشانه ي شان را در طيلسان تقوي و تقدس ديني از نظرها پوشيده اند ومي پوشند، تا در برابرهر حمله اي مصون و محفوظ بمانند وهر صداي اعتراضي را درگلو خفه نمايند و اين خرافه را برهمه بباورانند که اذان شب هنگام  خروس شوم است و گردن بريدن چاره اش. در حاليکه هرنوع اجبار و اکراهي بخاطر تحميل دين در اسلام محکوم است ، زيرا انتخاب دين يکي از حقوق انسان است.

در ميان انواع گوناگون آزادي، آزادي بيان و عقيده از جايگاه و موقعيت ويژه اي برخوردار است زيرا هم پشتوانه وتضمين کننده آزادي هاي ديگر است و هم شاخص و معياري براي اثبات وجود يا نبود آزادي در هر جامعه اي. دفاع از آزادي به مثابه دفاع از موجوديت و هويت انسان و کرامت ذاتي او، دفاع از تماميت حقوق انساني است، زيرا حق آزادي شالوده و اساس تمامي حقوق انسان است و با نبود آن هيچ حق و حقيقتي برجا و برپا نمي ماند.

بر مبناي ملاحظات بالا، جمعي از روشنفکران ونويسندگان کشور از مدتي به اين سو در جهت ايجاد نهادي  که سنگري براي همه مدافعان آزادي بيان باشد به کوشش آغاز کردند،در عين حاليکه در طول اين مدت در برخورد با موارد متعددي از نقض آشکار و پنهان آزادي بيان وعقيده از موضع اصولي و قانوني عکس العمل نشان ميدادند.

شادمان و مفتخريم که اکنون با تصويب آيين نامه وانتخاب کاملاً دموکراتيک هيا ت مديره کميته دفاع از آزادي بيان تولد ميمون آنرابه همه آزاديخواهان،نويسندگان،متفکرين و انديشمندان اعلام ميداريم. سوگمندانه اين اعلام موجوديت درزماني صورت ميگيرد که دور تازه اِي از تهاجم بر حريم مقدس آزادي با زنداني کردن غير قانوني وخود سرانه يکي از نويسندگان کشورآغاز شده است .نيروهاي طالب مشربي که بر تمامي مراکز قدرت مسلط هستند، با زير پاگذاشتن قانون وبه مسخره گرفتن بديهي ترين اصول قضايي،آقاي علي محقق نسب را به زندان افگنده  اند ، تا از يکسو بر تقلبات و دغلبازي هاي انتخاباتي ايکه پيروزي قاتلان مردم وويرانگران کشور را سهولت بخشيد، پرده بياندازند و از جانب ديگر در برابر معترضان احتمالي قدرت نمايي نمايند وهشدار دهند که در آينده با چه نيرويي رو ياروي هستند. اين اقدام آزادي کشانه و قانون شکنانه و توهين آميز اخطار صريح وآشکاري است که اگر باشجاعت و جديت با آن مقابله نگردد عواقب شومش دامنگيرهمه نهاد هاي مدني ، رسانه ها و مجامع علمي و فرهنگي خواهد شد.

کميته دفاع از آزادي بيان گرفتاري ومحاکمه غير قانوني محقق نسب را با قا طعيت محکوم نموده و از رئيس دولت ميخواهد در جهت آزادي سريع وي اقدام نمايند، زيرا اين عمل قوه قضاييه اهانت آشکار به ايشان نيز هست .

 در کشوري که هر نوع جنايت عملاً مجاز است و هيچ هيرويين فروش واختطاف کننده اطفال و رهزني  بازخواست نمي گردد،گرفتاري و به محاکمه کشيدن نويسنده بيدفاع و بي پشتوانه اي مانند محقق نسب ، آنهم بصورت کاملاً غير قانوني و توهين آميز با دستان بسته و سرتراشيده براي همه شرم آور است بويژه براي رئيس دولت آن کشور و بويژه وزير اطلاعات و فرهنگ آن که هم استاد است و هم نويسنده.

کميته دفاع از آزادي بيان از تمامي نهاد هاي مدني، احزاب سياسي،نويسندگان و دانشمندان کشور دانشجويان ،رسانه هاي ملي  مي خواهد بخاطر آزادي  محقق نسب ومحکوميت اقدام ضدقانوني ستره محکمه از هيچ کوششي دريغ نورزند. زيرا آزادي جوهر و اسا س دموکراسي ست و در کشوري که  آزادي اين چنين وقيحانه زير پا گذاشته شود ، سخن گفتن از دمو کراسي  جزخود فريبي  چيزي نيست. در غير آن هرچه پيش آيد مسئوليت آن بر عهده­ي همه­ي ما خواهد بود و سکوت در اين مورد جز همنوايي با دشمنان آزادي معنايي نخواهد داشت.

آغا ز

دوشنبه 25 ميزان 1384

کابل

 

 

 ***

 

گزارشگر آسمايی از کابل می نويسد که در  محفل اعلام تأسيس انجمن دفاع از آزادی بيان ، نماینده گان سی وپنج نهاد مدنی و بیشتر از صدتن نویسنده وشاعر و ژورنالیست شرکت داشتند .

 موسسین اصلی این نهاد اشخاص ذیل هستند: انوربری پال ،قسیم اخگر،ناجیه حنیفی، حضرت وهریز،کاظم وحیدی، عزیز رفیعی ،آذریون ،نسرین ترکمنی ،فضل الرحمان اوریا،هما سلطانی، لطیفه سلطانی،راشد رستمی ....

انتخابات برای تعیین شورای اجرایی چند روز بعد صورت می گیرد و فعلاً قسیم اخگر به عنوان سخنگو و هما سلطانی به حیث معاون انجمن  انتخاب شده اند.

آقای اخگر در پاسخ به پرسش ما در مورد مفکورهء تأسيس انجمن گفتند :

« ایدهء ایجاد نهادی بخاطر دفاع از حق آزادی بیان  ازسه سال قبل بدینسو یعنی از زمان مصادره  نشریه آفتاب و گرفتاری گرداننده گان آن بعنوان ضرورتی کاملاً فوری  پیوسته احساس میشد وهمین احساس، انگیزه يی برای سهمگیری ما درکوشش هایی بود که در مبارزه علیه موارد فراوان نقض آزادی بیان و عقیده مربوط میشد. از جمله درمورد گرفتاری مسئولین آفتاب و نیز غوغاها علیه ملالی جویا ونظایر آن .

بهر صورت در ادامه همان کوشش ها موفق شدیم آن ایده را از قوه به فعل آریم و تولد آنرا طی محفلی  بروز دوشنبه 25 میزان اعلام نماییم.