کاکه تیغون

موسیقی که به کس توهین نمی کند

یک گروه موسیقی ایرانی که سرود ملی افغانستان و مولانا را توهین کرده، بنابر درخواست وزارت اطلاعات و فرهنگ، باید فورا ً خاک افغانستان را ترک کند.
دو چیز در این خبر برجسته است. یکی ترک و دیگری، توهین.
دو شیوهءآشنای ترک، یکی ترک اجباری است و دیگری ترک غیر اجباری. ترک غیر اجباری آن است که برنامهءآن توسط کاظم کاظمی طرح ریزی شده و مادهء اول آن چنین است :
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت

اجبار در کار نیست. فقط باید غروبی باشد و جاده یی که نفس گرم دارد. ترک، به صورت پیاده و داواطلبانه صورت خواهد گرفت. قرار معلوم این نوع ترک کردن غیر اجباری، سرنوشت صدها هزار افغانی است که در ایران منتظر هستند.
در مقابل، ترک اجباری همان نوعی است که گروه موسیقی ایرانی باید آن را تجربه کند.
بین این دونوع ترک کردن، آنچه مشترک می باشد، مجوز است.
در افغانستان، مجوز ترک اجباری از جانب وزارت اطلاعات و فرهنگ صادر می شود، در صورتی که مجوز ترک غیر اجباری را در ایران، پاسداران صادر می کنند.
علت روشن است. در افغانستان اردوی ملی هنوز وجود ندارد، باید وزارت اطلاعات و فرهنگ جای خالی آن را پر کند. در ایران برعکس، وزارت اطلاعات و فرهنگ وجود ندارد و وزارت ارشاد باید کارهای آن وزارت را به سر برساند.

از راهء درست ترک این کشور کن
کاین ره که تو می روی به ترکستان است

برجسته گی دوم در خبر، چنان که گفتیم، توهین است. آنهم توهین به مولانا.
شاهدان عینی گفته اند که گویندهء برنامه در جریان کنسرت در کابل از مردم پرسیده، آیا در جمع شان کسی است که در مورد مولانا ــ که می گویند زادگاهش بلخ بوده ــ چیزی بگوید و یا غزلی از او بخواند.
چه عرض کنم، ندانستن عیب نیست. در مکتب هم که جواب این سوال را نمی دانستیم نه خود را توهین شده احساس می کردیم و نه هم کس را مجبور به ترک مکتب می کردیم.
مرزهای توهین را نمی شود با خط کشی های آزادی بیان، محدود کرد و سرحد آزادی بیان را نیز نمی شود با توهین، باز گذاشت. در چنین حالت ها همیشه باید به چشمان " برادر بزرگ " اندیشید که در همه احوال، مراقب همهء ماست.

جدا از این گپ، در این روزها شما از هرکارشناس ارشدی که جامع الکمالات هم نباشد، بپرسید، خواهد گفت : " افغان ها در مورد ایرانی ها می گویند که هر چیز را ایرانی  می دانند. ایرانی ها اما در مورد ترک ها عین گپ را می زنند که هر چیز را ترکی خیال می کنند. ولی ترک ها هم در مورد اروپایی ها همین را می گویند که آن ها اصل هر چیز را اروپایی می دانند."
من اگر به جای یکی از مشاوران خارجی حکومت می بودم، منشوری را به فیصلهء پارلمان می رساندم که بر اساس آن از این به بعد هر چیز ما را که بخواهند، مال ایرانی ها، فقط نفت آن ها مال ما. سال 2007 را هم به صورت افتخاری، سال گوگوش اعلام می کردم.
مولانا که با چند سال زنده گی در خارج از افغانستان، رومی شد، پس بابای ملت که قریب به سی سال را در روم زندگی کرد، کجایی شود؟
بعد از این همه اعتراضات بی نتیجه بر پاکستان، وقت آن رسیده است که وزارت اطلاعات و فرهنگ، جبههء تازه یی باز کند و یک نامهء اعتراضیه هم به آقای احمدی نژاد بنویسد. وقتی احمدی نژاد این نامه را ببیند، خواهد گفت :
ها! مگر افغانی ها ترکی بلد نیستند که اینقدر اشتباه می نویسند؟


11.03.2007 ، هامبورگ