نگاهی کوتاه بر زنده گی لطيف ناظمي



لطيف ناظمي در21 ثور سال 1325 هـ.ش. در شهر هرات ديده به جهان گشوده است. وی پس از آموزش مقدمات زبان دری و عربی شامل صنف چهارم لیسهء سلطان غیاث الدین غوری گردید. درس هاي ابتدايي و ليسه را با درجهء ممتاز در شهر زادگاهش به پايان رسانيد و سپس وارد شعبۀ دری فاکولتهء ادبیات پوهنتون كابل گرديد.
ناظمی در سال 1349 هـ.ش ليسانس خويش را با اخذ بالاترین نمرات در رشته ادبيات اخذ نمود. وی کار نقد و نویسنده گی و فعالیت های فرهنگی را از هنگام تحصیل آغاز کرد و بعد از فراغت از دانشگاه بر دامنهء آن افزوده شد. وی پس از فراغت به حيث اسیستانت در پوهنتون كابل شامل وظیفه شد. در سال 1350 در ادارهء ادبيات و هنر راديو افغانستان مقرر گردید و پس از شش ماه به حیث معاون مدیریت عمومی هنر و ادبیات ارتقا یافت.
ناظمی در سال 1352 به حیث استاد فاکولتهء تعلیم و تربیه وارد کدر علمی پوهنتون شد و سپس به حیث استاد زبان و ادبیات دری در فاکولتهء ادبیات به کار ادامه داد.
لطیف ناظمی در سال 1357 به حیث رییس کلتور در وزارت اطلاعات کلتور تقرر یافت و پس از مدت کوتاهی زندانی گردید. پس از رهایی از زندان به حیث رییس نشرات رادیو افغانستان مقرر شد.
از نیمۀ سال 1361 تا پایان سال 1363 در دانشگاه همبولت آلمان به تدريس زبان و ادبيات دری پرداخت و همزمان با آن به آموزش مافوق لیسانس آغاز کرد و نگارش رسالهء مافوق لیسانس خویش را تحت نظر پروفیسور لورنس نوشت و امّا قبل از دفاع از این رساله به افغانستان عودت کرد. پس از بازگشت به وطن دو سال به تدریس در فاکولته های ادبیات و ژورنالیزم مصروف بود و با گشایش فضای سیاسی و راه یافتن شخصیت های غیر حزبی به حکومت به حیث رییس کمیته دولتی کلتور مقرر و پس از دو ماه به دنبال در گیری با مقامات وقت از این عهده مستعفی گردید و پس از مدت کوتاهی با خانواده عازم هند شد. ناظمی پس از اقامت یک ساله در هندوستان به حیث پناهجوی سیاسی رهسپار آلمان گردید و از سال 1990 تا کنون در آلمان اقامت دارد.
لطیف ناظمی در سال  1349 با بانو انیسه طبیبی ازدواج کرد و همسفر زنده گی شد. ناظمی چهار پسر دارد : فریدون ناظمی دکتور طب؛ فرامرز ناظمی فارغ رشتهء اقتصاد وفلم؛ کاوه ناظمی دیپلوم انجنیر در رشتهء انفرماتیک؛ فرشید ناظمی که تازه بکلوریای خویش را به دست آورده است. فرزندان ناظمی همه تحصیلات عالی خویش را در آلمان انجام داده و در همین کشور مقیم اند.
 ناظمي از پیشگامان و بنیادگذاران ، غزل نو، شعر نیمایی و نقد معاصر ادبی در افغانستان است. از ناظمی آثار فراواني چه به صورت پراگنده و چه به شكل مجموعه به چاپ رسيده اند- از آن جمله مي توان به كتاب هاي «سايه و مرداب»، « باد در فانوس»،«از باغ تا غزل» اشاره كرد. «پنجره یی در خیابان» در مورد مولانا جامی؛ دفتر شعر«میلاد سبز» برندهء جایزه اول سال 1353 ؛« تاریخ ادبیات معاصر افغانستان؛» از «ملك سنايي» مجموعهء مقالات؛ متأسفانه آثاری اند که در اثر غارت و کتابسوزی دوران جنگ های داخلی پس از سال 1992 از بین رفته و یا هم سرنوشت شان معلوم نیست. چند اثر دیگر لطیف ناظمی تا هنوز به نشر نرسیده اند که از آن جمله می توان از سه مجموعهء شعری و برخی ازآثار پژوهشی و مجموعهء سخنرانی ها و مقالات نام برد. لطیف ناظمی در دوران غربت در 40 سیمینار و کنفرانس ادبی و فرهنگی در کشورهای مختلف اشتراک نموده است.
لطیف ناظمی که در جوانی تقریباً در همه عرصه های هنر و ادبیات نقد می نوشت، در سالیان بعدی کار خودش را روی نقد ادبی و پژوهش ادبی متمرکز ساخت. وی در این رابطه کار آن زمان خودش را نقادانه ارزیابی کرده و می گوید که هر یکی از این رشته ها دانش تخصصی خویش را می خواهد و نمی توان همزمان در همهء این عرصه ها به گونهء تخصصی نقد علمی نوشت. و امّا ، مسأله تنها همین نیست. به نظر کارشناسان، نقدهای ناظمی در عرصهء ادبیات نیز دیگر مانند دهه های گذشته تند ، تیز ، برهنه و بی پروا نیستند. وی هنگام اشاره به کاستی های آثار با رعایت ملاحضات و زبان ملایم تر از گذشته سخن می گوید. گاهی هم شماری از شاعران ، نویسنده گان و پژوهشگران، می کوشند از نرمش و ملایمت ناظمی برای رسیدن به اوج نام و شهرت بهره گیرند. به هر رو، در عرصهء پژوهش های ادبی زبان دری ، ناظمی هنوز هم در میان ادبای افغانستان یکی از شخصیت های فرهنگی پیشگام باقی مانده است.
لطیف ناظمی نه تنها در عرصهء ادبیات دری، بل همچنان در مجموع در عرصه های فرهنگی و اجتماعی، دارای دانش گسترده و عمیق است؛ و با اتکا بر همین دانش عمیق و گسترده است که نقد و پژوهش وی در عرصه های ادبی درخشش و برازنده گی خاصی کسب می کند.
بالاخره هم باید گفت که اگر لطيف ناظمی را بسياری ها استاد خطاب می کنند، اين به آن خاطر نیست که وی سال های زیادی در داخل و خارج استاد دانشگاه بوده و زبان و ادبيات دری تدريس کرده است، بل بيشتر به دليل دسترسی و تسلط او بر شعر و ادب زبان فارسی ، ادبيات جهانی و تیوری های ادبی است ؛ ولی ناظمی خود القابی از قبیل استاد و فرهنگ سالار و چیزهای از این دست را که به وی پیشکش کرده اند نپذیرفته است و اصلاً با چنین القابی منحیث اصول موافق نیست و گاهی هم به خنده می گوید اگر فردوسی و مولانا لقب فرهنگ سالار و استاد ندارند ، هیچ کسی حق اعطای همچو القاب و هیچ شاعر و ادیب دیگری هم در جهان ادب دری حق پذیرش چنین القابی را ندارد.