احسان الله سلام

 

تیاترکودک

آفرین جان کاکا

پردۀ اول

ـ مردم شریف افغانستان! دراین ملک عدالت اجتماعی نیست. وحدت ملی وجود ندارد. می دانید، همه گی درمرداب فساد اداری دست و پا می زنند. کار به اهل کارسپرده نمی شود.

های مردم! بازسازی فراموش شده است. کوکنار بیداد می کند. سیاست خارجی مان ناکام است. جامعۀ جهانی مشکل ما را نمی تواند حل کند. از برای خدا ! کسی به منافع ملی نمی اندیشد. دشمن تا زیرگلوی مان رسیده است. تا چه وقت! به پا خیزید؛ حق تان را بخواهید!

ـ اوبچه! چه جُرت وفرت داری؛ گلوپاره نکو، مردم خاواست؛ بیا بیا! همی وزارتکه بگیر و بسیار داردار نکو؛ بگی، ای هم سی دانه معینیتک و ریاستکه، به خیل و تبارت تقسیم کو.

ـ بتی نی، زود شو.

ـ بگی بگی! جان کاکا! تو بسیار سیاستمدارک قندول و نازنین استی؛ دیگه چیغ نزن جان کاکایت، بعد ازی آزارت نمیتم.

پردۀ دوم

ـ مردم با غیرت افغانستان! از دولت تان شکرگزار باشید که یک رخش عدالت است دیگر رخش وحدت. این دولت انتخابی از شیر پاکتر است و از آیینه صاف تر. کار، افتخار می کند که به اهلش سپرده می شود. قصرسازی، هوتل سازی، دکان سازی و جیب سازی به سرعت نور ادامه دارد. فریب تبلیغات دشمن را نخورید ، اسپند دود کنید، یک نفر چرسی وبنگی را در کشورنمی یابید. خدا یک لحظه سایۀ جامعۀ جهانی را از سر ما کم نکند وگر نه صاحب، سگش را گم می کند. افغانستان گل سرسبد جامۀ جهانی شده است. الحمدالله در این چند روز آخر منافع ملی بیخ گرفته است. دشمن در حال گریزاست. وطن از ماست!

ـ آفرین جان کاکایت، چه خوب گپا زدی، حالی شدی بچۀ خوب. هر وختی چیزی کار داشتی مره بگو.

پردۀ سوم

وای! پرده درید!

پایان