رسیدن به آسمایی :03.2008 .29؛ تاریخ نشر در آسمایی :03.2008 .30
برگرفته ازخاطرات مرحوم ایام الدین بره کی                  

 (بخش دوم)

دشت جانگیری(یا جهانگیری) مشهوربه “قبرغه” درشرق کابل

                                      

  

صنعت خشت سازی درکابل

 

اکنون بااستفاده ازبخش دگرخاطرات ایام الدین بره کی، مطالبی را پیرامون صنعت خشت سازی وسرسبزی دشت جانگیری مشهوربه (قبرغه) درامتدادسرک کهن کابل ۔ دهلی وکابل ۔ پشاوربنام (لته بند) که درحدود پانزده کیلومتری شرق شهرکابل  موقعیت دارد، به بحث می گیریم. دراین بحث تلاش بخاطرآنست تاگوشه ی ازآن واقعیت تاریخی روشن شود که خشت های آبادانی بسیاری عمارات ومنازل شهروحومه کابل چگونه وبدست چه کسانی آماده وتولید میشدند.درست همان منازل وعمارات بیشمارپست وبلند شهرکابل که پسانها بدست یکعده ازحامیان جدید قدرت ومخالفانشان دوباره ویران شدند وآثار خرابه ها وخوشبختانه آثارچند تا ازآن آبادی هاهنوزهم دراین شهر برجا مانده اند. شهرکابل که اگرجریان پیشرفت خودرا بدون بحران سی سال قبل طی میکرد، امروز بی شک دروضع دیگری قرار میداشت. اگرآسمان خراشهای پایتخت های دیگرجهان را نمیداشت، حداقل ساختارانسانی اش درواقع پاسخگوی یک فرهنگ همآهنگ ومقبول زنده گی اجتماعی شهری) Urbanistic culture) میبود، نه مثل امروز، شهری با روح بیگانه ترازهرزمان دیگر. این بیگانگی انتقاد از انسانهای باشنده ی این شهرنیست، این بیگانگی نشانه روا داشتن "سیاست  بیگانگی" درشهراست. چه کابل هنوزبعد رویدادهای ثور1357تاکنون حاکمیت سیستم سیاسی ودولت باثبات راکه آجندای روزش تغییر وپیشرفت اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی باشد، تجربه نکرده، بل هرچه هست جنگ، نگهداشتن قدرت سیاسی وکوشش برای تحکیم قدرت سیاسی است

 

داشهای خشت پزی:

 

نمایی ازچند داش سنتی درافغانستان

باید یادآورشد که نخستین داش ها درناحیه ی سیاهسنگ شهرکابل درمحلی که پسانهاتانک تیل ساخته شده، بمیان آمد، ولی بعد چندسال کوتاه باگسترش مناطق رهایشی شهرکابل، یک ترمیمگاه تجهیزات جنگی ماشینی اردو بنام "نقلیه سیاهسنگ" ویک فابریکه تولید قیردرآن منطقه هم ساخته شد، که درنتیجه داشهای چندگانه این منطقه تخریب وجای تازه برای آن در نظر گرفته شد که همین ناحیه دشت جانگیری مشهور به قبرغه وشایدهم امروز بخشی ازناحیه "کابل جدید" باشد.

درهمین ناحیه برای نخستین بارسالهای ۱۹۵۰نخستین (داشهای خشت پزی) بوجودآمد.”البته سابقه تاریخی این صنعت در تولید مواد تعمیرات مثل(خشت وچونه) برمیخوردبه (۵۰۰۰)هزارسال پیش که دربابل(بابیلون) بوجودآمده ودرتمام مناطق مدیترانه وازآنجا تانواحی شمال دریای سند یا (ایندوس) تاکابل وازآنجابه سایر مناطق افغانستان گسترش یافته است”.

یکی ازنخستین افرادی که به ساختن داش خشت پزی دراین ناحیه دست بکارشد، ایام الدین بره کی بودکه اوبمشوره خاکشناسان (لائیک) مناطق شرقی که دراین پیشه سابقه بیشتری داشتند گل وخاک مناسب چسپناک ریگی رابرای تولید خشت خام تثبیت کردند.درآنسالهای ۱۹۵۰دراین منطقه بیشتراز چهارتاشش باب داش بیش وجود نداشت، امااوخرسالهای ۱۹۹۰میلادی تعداداین داشهانزدیک به صد داش رسیده بود.

ایام الدین بره کی دردفترخاطراتش یادآورمیشود،آغاز وپسانهارونق کارپختن خشت دراین داشها نتیجه جریان سریع و گسترده تعمیرات نو وگسترش مناطق رهایشی اطراف شهرکابل بود. این واقعیت عامل کشانیدن هزاران کارگرارزان فصلی دگرمناطق افغانستان بخصوص ازبامیان، غزنی و ننگرهاربود.

مردم هزاره جات درپختن خشت دارای استعدادخاص بودند وبیشترسرکارگران ماهرداش رامردم هزاره تشکیل میدادکه دراصطلاح (داشبانی) آنرا(جمادار) یاجمعدارمیگفتند،باقی کارهای پیشبرد داش خشت رانیزمثل چوب شکنی هزاره هاهمراه با مردم مشرقی انجام میدادند.مردم مشرقی درخشت مالی وتهیه گل خشت خام مهارت خاص داشتند.اینان ترکیب آنراخوب میدانستند. گمان میرود آنهازود تر وبیشترازمردم سایر مناطق افغانستان بااین صنعت آشناگردیده اند.

مردم شرق افغانستان بیشترازمردم سایرمناطق که با اهالی آنروزگارحوزه سواحل دریای سندکه بابابل،میزوپوتامی (عراق) پیوندها و مراودات نزدیکتر داشتند، به قراین رویدادهای تاریخی این صنعت رابه بقیه نقاط افغانستان نیزگسترش داده اند. اگرچه سابقه خشت پزی درایران نیزازگذشته های دور تا امروز رونق خاص دارد، ولی  افغانستان بیشتراز مناطق شرق یعنی ازحوالی دریای سند، دراین صنعت متاثربوده است.

دلیل این ادعا شباهت شکل امروزی این داشها باداشهای آنسوی مرزدرایالات صوبه سرحد واطراف دریای سند میباشد تا با شکل داشها درایران که باداشهای امروز بیشترین بخش افغانستان (جزمناطق غربی) وآنسوی مرزاختلاف دارند. اماشباهت داشهای افغانستان با داشهای اولی مناطق بابل (شرق میانه ومدیترانه) بنام (BABYLONIAN ZIGGURAT   واقع قبرس، یونان،سوریه، فلسطین،اسرائیل به استنادکتاب (زمین وزنده گی وحشی مناطق اروپا۔ آسیاTHE LAND and WILD LIFE of EUROASIA( ازنشرات( تایم) سال ۱۹۶۴دلیل آورده میشود، که عکس یک نمونه داش افغانستان به تصدیق این ادعادر(ص ۷۰) آن کتاب بچاپ رسیده است.

نام داش درزبان انگلیسی (Kiln)  است که دارای چند نوع سنتی است که خشت آفتابخورده درآنها پخته میشوند. مواد سوختی که معمولا درداشهای سنتی بکارمیروند،عبارت اند ازچوب (ارچه وبلوط)،خار، بته، ذغال سنگ، گاز وبدبختانه درکشورهای مثل هند وپاکستان باسوختاندن  تایرهای کهن (رابری) وسایط نقلیه که سالهای اخیردرافغانستان هم بخاطر قلت دیگرموادسوخت نیزمروج شده.نام داشهای سنتی خشت پزی(جدا ازداشهای ماشینی ومدرن) بستگی بشکل ساختمان آن دارد که دراینجا سه نمونه از این داشها رامثال میآوریم:

1 داشهای قدیم سنتی درافغانستان که شکل اهرام وگنبدی دارند (Babylonian Ziggurat Brick Kiln)

یک باب داش سنتی "گنبد واهرام" مانند افغانستان درغرب مشهوربه بابیلونیان زیگورت 

  

2- داشهای مناره ی ودودکش دار (Chimney Brick Kiln) که از ده سال بدینسو درافغانستان رواج یافته

نمای یک باب داش "مناره ی ودودکش دار" که تازه درده سال اخیردرافغانستان رواج یافته وبگمان اغلب با الهام ازداشهای مشابه درپاکستان ساخته شده است

3 داشهای عمودی (مسطیل) شکل (Vertical Shaft Brick Kiln) درهند ونیپال که بزودی درافغانستان نیزبکارگرفته خواهد شد.

نمای یک داش پیشرفته ی سنتی بنام "عمودی ومستطیل شکل"که تازه دارد درافغانستان ازطریق هند ونیپال بکارگرفته شود.

بقول ازروایات تاریخی برخی صناعات که در سرزمین پارین افغانستان برابربا1000تا500  سال پیش ازمیلاد، وجود نداشته یا رونق نیافته بود، بنا این صناعات ازگوشه های دیگرتمدن آنروزگاربشری به این سرزمین سرازیرشده است.

یکی ازدلایل وعواملی که بیشترسبب سرازیرشدن صنعت نو ازیک سرزمین به سرزمین دیگرمیشده تجارت ومهاجرت بوده بنا ازهمانزمانها که افغانستان درمسیر راه مهم ابریشم قرار داشت، تعداد زیاد تجاران وسیاحان رابسوی خود کشانیده بود وبی گمان که برخی ازصناعات هم ازاین طریق به سرزمین پارین افغانستان آمده است.

و مهمترین روایت دیگرکوچیدن اقوام رانده شده ی شرق میانه وحوزه ی مدیترانه است. مثال دراسناد تاریخ مهاجرت اقوام و قبایل یهودی به سرزمین امروزافغانستان چنین خوانده میشود:

...یهودیان درنتیجه رانده شدن جمعی از"آشور"حوالی سالهای 720پیش ازمیلاد واز بابیلون (بابل) حوالی سالهای 560 پیش ازمیلاد یکی هم به افغانستان سرازیرشده درآنجا اسکان یافتند.

اگرچه تاریخ اسکان یافتن یهودیان درافغانستان درصده هشتم میلادی خیلی روشن ودقیقتراست.بهرحال این یکی دیگر از دلایلی است که میتوان ازآمدن صنعت خشت سازی به افغانستان ازشرق میانه وحوزه مدیترانه تاکید نمود. چه اقوام یهودی درآنزمان دارای اندوخته ها وتخصص درعرصه های گوناگون بوده اند وبامهاجرت بهرنقطه ی دنیا که اسکان یافته اند، درآنجا ازتخصص وکارآزموده گی خود استفاده کرده و اندوخته های خودرا بامردم بومی محل قسمت کرده اند. 

شهادت دیگربراین ادعانوع خاص معماری عمارات باکاربردخشت وتهداب سنگی، بام هموار مربع ومستطیل شکل اندکه باداشتن حیات وسیع ودیوارهای نچندان بلند دربسیاری نقاط افغانستان مثل کابل، ننگرهار وبرخی شهرهای دیگرازصده ها بدینسوساخته میشوند وصدها نمونه ی کهن آن هنوزهم بجا مانده اند که بناهای مشابه آنرا درشرق میانه، حوزه مدیترانه درقبرس ویونان تاامروزمشاهده میکنیم.

(ادامه دارد)