رسیدن به آسمایی :18.05.2008؛ تاریخ نشر در آسمایی :18.05.2008

احمد شکیب حمیدی

یادی از مرحوم احمدشاه «ازهر فیضیار»

شاعر، آهنگساز و درامه نویس

گر کنی یک نظاره میزیبد میزیبد برتو ای ماه پاره میزیبد میزیبد
شعر ازهر که حیرت انگیز است گر بخوانی دوباره میزیبد میزیبد

از سروده های شادروان ازهر بجز از همین شعر که میگویند اولین آهنگ هنرمند همیشه جاودان کشور مرحوم احمد ظاهر بوده چیزی بیشتری نمیدانستم! بااینحال همیشه این سوال در ذهنم ایجاد میشد که چطور و چگونه درمیان سروده های هزاران شاعر پارسی گو، مرحوم احمدظاهر اولین آهنگش را از اشعار و سروده های ازهر انتخاب کرده است؟ آیا مرحوم "ازهر" فقط همین آهنگ را برای احمدظاهر ساخته است؟ آیا اشعار ازهر گاهی نشر گردیده است ؟ هرچند میدانستم که ازهر از ملک سناییست؛ چون محترم پروفیسور مسعود استاد دانشگاه کابل در کتاب «غزنی گنجی از آدمها» که در شرح حال اشخاص بارسوخ سالهای پسین غزنی تحریر نموده است، مختصراً به معرفی "ازهر" پرداخته است! همچنان مرحوم قانونوال الحاج غلام حضرت شهیم رییس پیشین انجمن فرهنگی حکیم سنایی در اثر معروف خود تحت عنوان "مشعلداران ملک سنایی" ، مرحوم ازهر فیضیار را با زبان شعر چنین معرفی میکند:
ز ازهر فیضیار با سخاوت بگویم تا نمایید خود قضاوت
ادیب و شاعر و فرزانه دلبر همه حرفش بود با در برابر
برای رادیو تصنیف آهنگ همی کردی به طرز ناب فرهنگ
اما؛ با تاسف که در هر دو اثر فوق الذکر حتا یک نمونه کلام از این شاعر عزیزی که میگویند اشعارش گاهی کاخ سوز و قصر شکن و گاهی هم آرام و دهکدهی است وجود ندارد. همچنان نه مطبوعات رسمی داخل کشور و نه مطبوعات بیرون مرزی یادی از این شاعر بزرگ ما نمیکردند حتا در برنامه های که در سالهای اخیر به مناسبت مرگ مرحوم احمد ظاهر از رادیوی بی بی سی پخش گردید، کوچکترین یادی از "ازهر" و نقش او به عنوان یک آهنگساز موفق صورت نمیگیرد.
اما خوشبختانه چند سال قبل در سایت فانوس که به مدیریت محترم دوکتور سیاسنگ نشر میگردید عنوان" اگر بهار بیاید" توجه ام را جلب کرد. این نوشتار به قلم محترم عمر راوی تحریر گردیده بود. وی به عنوان دوست و یار نزدیک "ازهر" کوشیده است به بسیاری زوایای تاریک زیستنامه پربار هنری و فرهنگی ازهر روشنی اندازد. من خلاصه ی آن را خدمت خواننده گان تقدیم میدارم.

« زیادترین اشعار «ازهر» را قبل از مرگش یادداشت کرده بودم اما سیاهروز هفت ثور همه آنها را از من گرفت! شعر های دشمن کوب و رهایی جو که مطبوعات آن زمان هرگز حاضر به چاپ و نشر آن نبود.
ازهر شاعری بود خروشان چون رودباران کوهستانهای کشورش و اشعارش کاخسوز و قصرشکن! اما ازهر هیچگاه اشعار اصلی و جدی خویش را چاپ نکرد. بر خلاف او در چند سال اخیر قبل از مرگش (1354 ه ش ) مطبوعات رسمی را با تصنیف ها و سروده های عامیانه و بی ضرر خویش اشباع کرده بود.
مجله ها اشعارش را نشر میکردند؛ در رادیو اشعارش قرائت میشدند و بهترین هنرمندان مانند احمدظاهر، افسانه، خانم ژیلا، هماهنگ، شمس الدین مسرور و ده ها تن دیگر مثل بیلتون، زمان شوقی و غیره از تصانیف ازهر استفاده میکردند.
آهنگ های زیرین که توسط هنرمند همیشه جاویدان کشور احمدظاهر سروده شده است از تصانیف و ساخته های ازهر است:
- اگر بهار بیاید ترانه ها خواهم خواند
- میروی از من و لبریز فغانم چکنم
-زسنگ و نیست قلب من بیا که آب میشود
- بجز تومونس دیگر دراین دیار ندارم
- دلکم ایدلکم ایدلکم مرغک تیر جفا خورده گکم
- یارک من چرا خوشباور هستی گلم رحم کن او خدا چاره ندارم
- بیوفا یارم کرده غمبارم بشنوای آشنا از دل زارم
- ای بدیده ام تاریک ماه آسمان بی تو
- مره مره مره می بده جام پیاپی بده
- خودت میدانی گل من
و شمار  زیاد دیگری که متاسفانه فعلا همه را بخاطر ندارم
"ازهر" شاعر دانشگاهی بود که به فتح دهکده ها دست یافت. او با ساختن دو تصنیف زیرین برای شمس الدین مسرور او را به اوج قله شهرت رسانید: «با پیراهن یاسمنی چادر ماشی -باز آمدی ایدلبر من مانده نباشی» و «کبوتر بام تو ام مزن به سنگم- مرو مرو ز پیش من یار قشنگم».
استاد هماهنگ نیز از دو تصنیف ازهر- «ای آرزو ای آرزو برگم بده بارم بده» و «جان من بالا بشین»- شهرت بسزا یافت.
خانم ژیلا هر چه میخواند از ازهر بود و خانم افسانه نیز با آهنگ «حال که دیوانه شدم میروی» که از ساخته های ازهر است شهرت یافت. استاد مهوش نیز از تصانیف ازهر استفاده میکرد.
مرحوم "ازهر" علاوه بر اشعار و تصانیف در عرصه ی طنز نیز دست بالایی داشت. نمایشنامه بابه فالبین که در رادیو افغانستان آن زمان شنونده گان زیادی داشت از آثار اوست.
اما «ازهر» نامراد در جوش جوانی در اثر ابتلا به مرض سرطان، دنیای فانی را وداع و جنازه اش که از طرف انبوهی از روشنفکران همراهی میشد به زادگاهش در شهر غزنی انتقال شد(1354 ش) روانش شاد باد!