رسیدن به آسمایی :30.04.2008؛ تاریخ نشر در آسمایی :30.04.2008

 

آصف بره کی

 

"جلسه ی مشترک"

 

همین که وارد سالون شدیم، نام های خود را روی کاغذ مخصوص حاضری نوشته، سپس رفته جایی نشستیم. پس ازچند لحظه انتظار در حالی که هنوز آمد آمد اشترا ک کننده گان جلسه از شهرهای دور و نزدیک ادامه داشت، یکی از سکرتر های سیاسی بسته کاغذی به دست گرفته، سرفه کرد و حاضرین را به خود متوجه سا خت. آنگاه در حالی که منسوبان سفارت و یکعده از افغان های مقیم کشور میزبان نیز در صف جلویی سالون جلسه نشسته بودند، سکرتر سیاسی از جا برخاست و با سرفه دوم خطاب به سفیر، منسوبان سفارت و سایرین گفت:

- ...پیشنهاد میکنم جلسه ی مشترک حاضر را با اخذ رای علنی حاضران بصورت رسمی افتتاح کنم. سکرتر سیاسی جریان جلسه را با اخذ رای حاضران رسمیت داد و سپس رییس جلسه را (که فقط خوداش یگانه کاندید بود) و ترکیب هییات رییسه را نیز بارای گیری علنی تصویب نمود و از هییات رییسه خواست به جاهای معین کنار میز خطابه بنشینند.

رییس به خاطر پیشبرد کار جلسه از جمع حاضران کمیسیون های کاری جلسه ی مشترک را با شرح زیر پیشنهاد کرد:

برای "کمیسیون ثبت و تحریر" سه نفر، یک رییس، یک معاون و یک عضو. برای "کمیسیون تفتیش و بازرسی" پنج نفر، یک رییس، یک منشی، معاون اول منشی، معاون دوم منشی و یک عضو.

در این حال پیش از آن که در مورد طرح کمی کمیسیون ها رای ه گیری شود، بحث آزاد در مورد ترکیب کیفی کمیسیون ها اعلام گردید. یکی از حاضران مجلس پیش از ابراز نظر در مورد ترکیب کیفی در مورد ترکیب کمی کمیسیون ها با خواستن پوزش گفت که"سگ زیادتر از رمه" به چه مقصد است. با آن که رییس جلسه را چنین سوالی با لحن خیلی بی ادبانه و غیرمترقبه غافلگیر ساخته بود، ولی باز هم چیزی به خود نگرفته، چنین پاسخ داد:

- ... وظیفه کمیسیون ثبت و تحریر عبارت است از ثبت و رونویس تمام جریان جلسه در کتاب خاص جلسات. وظیفه کمیسیون تفتیش و بازرسی عبارت است از تحقیق، بررسی و تعین مجازات به افراد غیر حاضر و کسا نی که در این جلسه باشکوه مشترک نیروهای ملی، مترقی و به خاطر معرفی سفیر صاحب نو ناوقت آمده اند...

به دنبال آن کدام شخصی از ردیف های آخر سالون که حتما " سرش بوی قورمه میداد"، از جا برخاسته جر و بحثی در مورد دو تن از افرادی به راه اندا خت که در ترکیب کمیسیون تفتیش و بازرسی پیشنهاد شده بودند. دلیل میآورد که در ترکیب این کمیسیون ها وحدت حزبی در نظر گرفته نشده است. به اضافه این اشخاص شایسته گی عضویت در این کمیسیون های مهم را هم ندارند. حرف های نامبرده هنوز تمام نشده بود که رییس جلسه با عصبانیت گفت :"... رفیق بنشین گپهایت سر و پا ندارند و زیاد پرحرفی کردی، وحدت چه معنا دارد، همه چپی و دارای یک ایده هستیم، اجازه بدهید کس دیگری هم است که دست بلند کرده و شاید که نظر سازنده تری از ما و شما داشته باشد، حرف بزند."

نفر اول بنشست و مثل "شرشیطان" کس دیگری برخاست و اضافه نمود، من نظر این رفیق را تایید میکنم این نشانه وحدت نیست و...بودن این افراد را در ترکیب این کمیسیون مهم (تفتیش و بازرسی) مناسب نمی بینم. اینبار رییس جلسه با عصبانیت بیشتر وارد جریان حرف های سخنران دوم شد، با صدای جدی و غضبناک گفت:

- ... لطفا نظریات تخریبکارانه تان را برای موقع دیگری بگذارید و فضای جلسه باشکوه حاضر را برهم نزنید تا پیش نماینده گان نیروهای ملی، مترقی...و سفیرصاحب نو ذهنیت بدی خلق نشود.

و اینبار خودش به خاطر روشن ساختن ذهنیت سفیر و سایرین، تمام اتهامات وارده بالای آن دوتن را یکایک رد کرد، در مقابل از طول سابقه حزبی ، پخته گی سن و سال و تجربه دو تن انتقاد شونده به حیث افراد مناسب در جای مناسب توضیحات لازمی ارایه کرد. و سرانجام در پایان گفتگو، ترکیب کمی و کیفی کمیسیون های کاری جلسه ی مشترک هم به اتفاق آرا تصویب شد. و برنامه کار جلسه چنین پیشنهاد گردید:

۔ قرائت زنده گینامه مختصر سفیر صاحب نو

۔ بیانیه سفیر صاحب خطاب به محصلان

۔ خط و مشی سیاسی و دیپلوماتیک سفارت تحت قیادت سفیر نو در مورد محصلانو سایراتباع افغان مقیم این کشور.

۔ پخش اخطاریه ی شماره سه صدوشصت ونه سفارت (تنها درجریان همین سال) در مورد گشت و گذار دانشجویان اطراف سفارتخانه های کشورهای غربی و امپریا لیستی.

۔ خط و مشی سیاسی سفارت در مورد ترمیم و بازرسی بنای هفت سال رنگ ناشده سفارت، چمن سوخته و چهارسال درو ناشده، واررسی از باغچه سفا رت شامل یک درخت "کور" چارمغز و دو درخت آلوی "خسکی"، تحکیم وحدت حزبی و اتحاد نیروهای ملی و مترقی اروپا، آسیا، اوقیانوسیه، افریقا، امریکای لاتین ، کارابین، آسترالیا، قطب شمال و قطب جنوب.

یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از آغاز جلسه گذشته بود، رییس جلسه به اجرای ماده اول برنامه پرداخت.

به اجازه رفقا و دوستان!

رفیق ... سفیر نو سه دیپلوم داکتری، چهار دیپلوم ماستری، شش دیپلوم فوق بکلوریا و چند سند و غیره و غیره ...از چندین انستیتوت و چندین شهر اتحادشوروی در رشته های اقتصاد، سیاست و دیپلوماسی دارد، سال های درازی در امور خرید و فروش قالین، قالینچه، روده خرد و بزرگ، پشم سیاه، بادام تلخک و شیرین، نخود سیاه، نصوار پل متک، خسته و پسته، سنگ های تزیینی و تعمیراتی، پوستین و پوستینچه، کاه زرد و سفید، پنبه مالوچ، زغر، کنجد، کنجاره، شیرین بویه وغیره در وزارت های مالیه و تجارت ایفای وظیفه نموده است. ( کف زدنهای بی پایان)

پس از معرفی، سفیر صاحب نو از جایش بلند شد و در برابر میز خطابه قرار گرفت. پس از تعارفات معمول چیزهایی هم خطاب به محصلان گفت، بیانیه اش را با چند شعار انقلابی پایان بخشید.

رییس جلسه از سفیر نو به خاطر ایراد بیانیه ی مهم که شامل رهنمودهایی نیز بود، اظهار امتنان کرده، سپس در مورد آن نظر تاییدی حاضران مجلس را مطالبه کرد.

هنوز این پیشنهاد رییس جلسه پایان نیافته بود، که دوسه تنی از میان حاضران به نوبت بیانیه های تاییدی شان را از روی کاغذ ایراد کردند. به دنبال آنها سکرتر درجه چند در امور محصلان نیز با اظهار پشتیبانی از بیانیه سفیر گفت:

- ...در این اواخر اطلاع حاصل کرده ام که  در اتاق های یکعده از محصلان ما در این کشور عکس یکی از شخصیت های سابقه دارحزبی که دیگر نه تنها رهبرحزب نیست ، بلکه حتّا در قید حیات هم نیست کنار عکس"رامبو" و دیگر هنرمندان "هالیوودی" نصب میباشد. این ها اگر با ما قصد زورآزمایی دارند، پس بیایین مثل مردها مقابل ما ایستاد شون که زور خوده مالوم کنیم، از دست "رامبو" و یک رهبرمرده چه می آید". به علاوه دقیقا اطلاع دارم کدام محصلی دیگری عکس امام خمینی را نیز در جوف اسناد شخصی یا " بکسک پیسه" خود نگهداری می کند، این شخص اگر چپی اس دیگه ای خمینی پرستیش چیس؟ و اطلاعی هم در دست است که یک محصل گستاخ که حتّا حال حاضرهم بین ما و شما نشسته، به شخص رفیق گرباچف دشنام داده و به نام مقدس شان اهانت کرده، از ایشان به نام "قورمه چوف" یادآوری کرده، گفته است اگر او رهبر حزب پیشرو شوروی که حزب پیشرو کارگران جهان نیز است باشد، به زودی سوسیالیزم جهانی به دست او ناکام می شود." خیرباشه مااین شخص رابموقع بسزای اعمالش میرسا نیم، فعلا جای تصفیه حساب نیست چون روی سفیرصاحب نو بسیار نازک است. من خطاب به سایر افراد نیز میگویم که حرف ها ی ما را جدی بگیرند، اگر در سلیقه و اعمال شخصی خود تجدید نظر نکنند ، به سزای اعمال خود خوا هند رسید.

کدام کس دیگری به تایید از بیانیه سکرتر امورمحصلان برخاسته، گفت: در بعض اتاقها حتّا پوسترهای هنرمندان سینمایی هند در کنار عکس های رهبران حزبی و دولتی بر حال و رهبران متوفای کارگران جهان  نصب میباشند.

با شنیدن این حرف پیشانی رییس جلسه بلافاصله چین خورد و تا چیزی به زبان آورد، سکرتر اقتصادی از صف هییات رییسه به زودی نوبت گرفته با لحن ملایمی گفت:

- خوب عکس و پوستر هنرمندان سینمایی هند آن قدر بد و زیانمند نیستند، اما صرف خواهش ما اینست که پوسترهای هندی را جدا و کمی دورتر از عکس های رهبران حزبی و دولتی و رهبران کارگران جهان نصب کنند تا با هم خلط نشوند. ما و شما باید به حساسیت مساله-یعنی موضع گیری های مثبت سیاسی دولت هند در قبال مسایل افغانستان نیز توجه کنیم. و از سوی دیگر بسیاری مردم کشور فلم های هندی را از گذشته های دور تا امروز دوست دارند".

سکرتر تجارتی این را گفت و باز کمی خندید و خیلی دوستانه خطاب به حاضران این  را هم اضافه کرد:

- ...دوستان و رفقا کسی که انارکلی، سیتا گیتا، آواره، جگنو، پاکیزه و میرا نام جوکر را ندیده باشد دست خوده بلند کنه!

همه به خنده شدند و این یادداشت مثل معجون افلاطونی به خوشحالی روانها اثر گذاشت. او درپایان سخنان خود چنین گفت:

-  بنأً بی دلیل هم نیست که چندی پیش جناب (سنیلدت) هنرپیشه بزرگ سینمای هند به دعوت رسمی و دوستانه دولت افغانستان در راس یک هییات عالیرتبه دولت، پارلمان، حکومت و انجمن هنری سینمای جمهوری هند به کابل تشریف آورده بود. هییات نامبرده با رییس جمهوری کشور ملاقات های رسمی و غیررسمی چندین جانبه انجام داد. هییات متذکره به ریاست جلالتمآب «دت» پس از پایان دوره کوتاه اقامت شان در یک کنفرانس مطبوعاتی به علاوه اظهار رضایت بی پایان از جریان سفر، مهمانوازی، دریافت تحایف و دیگر سخاوتمندی های دولت و مقامات رسمی افغانستان همچنان به این واقعیت عینی و مثبت نیز اشاره کرد که دولت و مردم افغانستان پس از انقلاب طی چند سال کوتاه رشد بیسابقه یی کرده اند، به خصوص این که ما را خورد و بزرگ مردم اینجا از قصر ریاست جمهوری تا کوچه و بازار به نام می شناسند. آقای «سین. دت» همچنان از دست آورد دیگردولت انقلابی یادآوری کرده، گفت که رهبران حزبی و دولتی افغانستان هر یک با زبان فصیح هندی بدون ترجمان با ما صحبت کردند.

رییس جلسه به تایید از اظهارات سکرتر اقتصادی گفت:

-...ما دیپلوماتان و حاضران مجلس، این موفقیت بزرگ دولت و حکومت انقلابی را در عرصه سیاست خارجی و بین المللی یک دستآورد بزرگ خوانده، از آن حمایت و قدردانی میکنیم. و اگر رفقا موافق باشند، پشتیبانی مشترک خویش را طی یک قطعنامه ی تاییدی جلسه حاضر به امضای همه حاضران به کشور ارسال می کنیم.

پس از آن آتشه فرهنگی سفارت در زمینه جنبه های هنری سفر هییات رسمی و عالیرتبه جمهو ری هند به کابل اظهارات جالبی کرده در جایی گفت:

- ...هییات هند در جریان برنامه ضیق و کوتاه شان که بیشتر در برگیرنده دیدارها و دعوت های خاص با رهبران عالیرتبه حزبی و دولتی بود، با وجود آن چند دقیقه فارغ شدند تا با مسولین و کارمندان سینماتوگرافی کشور نیدیداری انجام دهند. جانبین طی دیدار کوتاه با عجله تمام در مورد سابقه، حال و آینده صنعت فلم در دو کشور تبادل نظر کردند. به علاوه جانب افغانی از پیشرفت هایی که اخیرا در زمینه صنعت سینماتوگرافی کشور صورت گرفته به هییات هندی معلومات ارایه کرد.

رییس هییات هند متقابلا با ابراز حسادت مثبت گفت :

- ... معلومات در زمینه پیشرفت های سینماتوگرافی افغانستان برای ما غیرباور کردنی و حتّا شوک دهنده بود.

با وجود این "اعتراف سیاسی و دیپلوماتیک" هییات هندی، جانب افغانی باز هم در مورد چگونه گی جریان فلمبرداری چندین فلم هنری، علمی و مستند افغانی به جانب مقابل معلومات داد که از جمله داستان و سناریوی"پروازبچه یتیم به کیهان، تفنگداران با احسا س، کارگر دست پرآبله، چکش و سندان، دهقان و تفنگ" بسیار چشمگیر بودند.

دیپلومات دیگر سفارت به دنبال توضیحات بالا، پیرامون سابقه صنعت فلم در افغانستان معلومات مختصر ارایه کرد. وی حتّا انگیزه های نشو و نمای صنعت فلم را در خود هند از خاک های امروزی افغانستان قلمداد نمود . دیپلومات نامبرده ضمن اجرای یک سرفه ی عمدی و معنا داری اول رو به هیات رییسه بعد رو به حاضران سالون گفت:

-  همو پیروزخان که اس اصلاً از طرپای ما، از غز نیس!

کس دیگری از جمع حاضران نوبت گرفته گفت: «اگر چنین گپایی در میان باشد، پس باید از حشمت علیخان نیز یادآوری کنیم، زیرا او در اصل از قلعه حشمت خان است و قرار اطلاعات دقیق هنوز نشانه هایی از قلعه ی ویران پدری اش پابرجاست.

در این موقع سر و صداهایی بلند شد. چندین دستی به یکباره بلند شده، هر کدام میخواست اول حرف بزند. وضع هیجان انگیزی پیشآمده بود. بسیار گپ ها در این مورد ته و بالا شد که نظم جلسه را برهم زد. اما رییس جلسه جریان گفتگوها را تحت کنترول خود درآورد و به داوطلبان به ترتیب نوبت میداد تا حرف بزنند. اشتراک کننده یی از صف های میانی جلسه برخاسته پرسید: "...اگه ایطو گپا باشه چرا پس از "دنی حسین" هم نام نمیبرید؟ او آخر از مناطق ...ما بود. از میان هییات رییسه کسی حرف های نفر قبلی را قطع کرده، در مقابل گفت:" اگر اینطور گپهای خویشاوندی و وطنداری باشه پس اجداد "امیتابهچن"هم به دشت شادیان میرسند که در اسپ سواری شهرت بسزایی داشتهاست. به روایت یک مورخ و منتقد نامدار هنری افغان(در بخش هنر فلم) که سال های دراز زنده گی را در تحقیق و تماشای فلم های هندی سپری کرده و حتا در سینما های "فرخی" و "میوند" در قطار اول سالون پایین جای همیشه گی داشته و بیشتر از هر کس دیگر نزدیک به واقعه و واقعیت بوده گفته است که اصل نام خانواده گی پدران حمیتابچن زمانی" حمید چپنداز" بوده که آهسته آهسته به "همیتاچپن" وامروزه به امیتابهچن تبدیل شده است. امیتابهچن به همین دلیل اخیراغرض تثبیت سابقه قومی و قبیله یی خود به آنجا رفته و از جریان بزکشی که خود در آن شخصا سهم گرفته، فلم برداری کرده است. و به اضافه پس از "چاپندازان، چپن پوشان، قره قلی داران، پکول پوشان و دیگر پهلوانان موفق افغان، او نیز چند بار بز بیچاره ی افغان را به دایره حلال برده و آورده است .

بحث داغ جلسه ی مشترک وحدت نیروها... و معرفی سفیر نو مرا به یاد گذشته های دور و درازی برد. در من خاطرات آتشین نوجوانی، مکتب گریزی ها، بیکاری ها، بی روزگاری ها، پریشان حالی ها و تماشای فلم های هندی را زنده سا خت. گرم خیالات خود بودم که کسی از پهلوی راست با تکان بازویم گفت : ایستاد شو که انترناسیونال نواخته میشود، ختم جلسه است.