رسیدن به آسمایی: 25.03.2010 ؛ نشر در آسمایی: 27.03.2010

انجنیر صدیق قیام
 

مبدا موسیقی و فولکولور
 

هزاران سال قبل ، مردم بدون اطلاع از سکیل می خواندند ،آلات موسیقی ابتدایی ، بدوی و ساده همان زمان را می نواختند . مثلا ً در مصر قدیم ابتدا مردمان بدوی „نی „ را شناختند. طبق قصه های تاریخی در حالی که به اثر وزش باد به سوراخهای نی ، درنیزار ها که شاید به اثر کرم خورده گی به وجود آمده باشند ، صداهای عجیبی که تخیل کرده می توانیم به وجود می آمد تا این که عده از جوانان متجسس صدا های ناشی از آن را شناختند و با گل سوراخهای نیزار یک محل مشخص را بسته نمودند که در نتیجه صدا ها گم شد . که بعدا ً بار اول توله یا نی کشف گردید . البته در بار ه کشف توله یا نی تعبیر های زیادی است . ازجمله بار اول چینایی ها نی یا توله را از باختر سرزمین ما به چین برده اند.
هارن یا نوع تُرم در زمان حضرت عیسی „ع“ در جنگ ها استعمال می شد که از شاخ آهو ساخته میشد.
همانطوری که گرامر در زبان ها بعداً به وجود آمد ، در موسیقی هم قوانین بعد ها به وجود آمد و کشف گردید.
ریتم یا وزن اولا ً توسط انسان قبل از تاریخ درک و احساس شد . طوری که آنها بصورت طبیعی با قدم های مساوی و هموار را ه می رفتند و برای اولین مرتبه تایم میژر Time measure یا تال دو ماتره یی یا دو ضربی به وجود آمد ، بعد ها همراه با کوفتن هر پا به زمین و فریاد زدن به سیلاب ها هجاهای منظم شروع کردند . این فرضیه براساس تیوری تکامل اجتماعی بناء شده است . مشاهده رقص های قبایلی و باستانی تا حال هنوز هم در مناطق صعب العبور دنیا شاید باقی مانده باشد و از نسلی به نسلی انتقال نموده است .
طور مثال در کشور پهناور هندوستان مردمان بومی یک قبیله یی بنام « تودا» وجود دارد که نزدیک منطقه« نیلگری „ در جنوب هند سکونت دارند. آنها جشنی عنعنوی دارند به نام „ مادوت „ که در منطقهء به نام „ نورش „ جایی که معتقد هستند منشاء قبیله شان بوده برگذار میکنند.
آنها دایره ء را تشکیل میدهند و در حالیکه پاهای خود را به زمین میکوبند ، دور دور گام می اندازند و همه یکجا فریاد میزنند „ آه اهو آه هو „ ، بند هر هجا یا سیلاب با یک ماتره یا ضرب همرا ه است و ارتفاع صدا را از آه تا هو تغیر میدهند.
در منطقه دیگری بنام „ نا گا „ رقص ها طوریست که پا ها را به زمین کش کرده صداهای تولید میکنند که شبیه غُم غُم کردن است ، با وجودیکه موسیقیت دارد اما به مشکل میتوان آنرا موسیقی گفت .
موسیقی های فولکولور باید به همین ترتیب در کشور ها و قاره ها دنیا به وجود آمده باشد ، یعنی به اضافه کردن ضرب یا ماتره و آوردن تغیرات در ارتفاع صدا .
گرچه موضوع فوق در باره موسیقی هندوستان است اما در کشور های که تاریخ کهن دارند میتوان از فولکولور مردم ریشه های اصلی را پیدا کرد ، در کشور ما نیز به چنین شیوه کار و تحقیق نیاز مبرم است .
چون اشاره به فولکولور شد ، باید تذکر داد که فرهنگ عامه یا فولکولور در بر گیرنده کل میراث بشری ، از نسلی به نسل دیگر است و آنچه را به کار اندیشه و هنر آدمی میشود شامل میگردد و این موضوع، تا به حدی است که هر جنبه از حیات بشری مانند خوراک ،لباس کار مفید یا حتا تفریح با فرهنگ عامه پیوند می خورد و بدان مربوط می شود .
در رابطه به هنر و فنون مردمی یا فولکولور دو روش را باید یاد آوری کرد.
1- فولکولور : این واژه انگلیسی است و مرکب از لور „ lore“ به معنای علم و فولک „ Folk“ به معنای مردم است ، که برای اولین بار „ دابلیو جی تامز „ به نام مستعار „ Ambrose Merton“ در سال 1846 به کار برد. بعد از آن فرانسوی ها نیز این واژه را به همین منظور استعمال نمودند که هنوز این واژه در کشور های مختلف معمول است . باید متذکر شد که هیچ کدام آهنگ یا تصنیف یا رقص های فولکولور به کدام شخص خاصی مربوط نمی شود بلکه بیشتر محصول کار یک قوم یا قبیله است که فرهنگ اصیل شان شناخته میشود . حتا شاید سازنده یا طراح آن معلوم باشد ، اما هویت آن به خاطر منفعت جامعه شان در فرهنگ اصیل آنها حل گردیده است . و در هیچ نوشته یی قید نمی شود . بنا ً از طریق شنیدن یا دیدن از نسلی به نسل دیگر انتقال گردیده . وحتا نسل های بعدی اضافاتی در آن آورده اند ، و شکل فرهنگ عامه را به خود گرفته که به همه دوران و اعصار تعلق میگیرد .
2- تقسیم بندی هنر مردمی یا قومی مکتب جان میر „John Meier „ است که در سال 1906 بنیاد گذاشته شد ، این مکتب هم به هیچ طراح یا مصنف خاصی تاکید ندارد . اما به این نقطه تاکید می کند ، هرگاه ملتی خواسته باشد آهنگ ها یا ترانه های تصنیف شده را به شرط فراموش کردن سازنده ء آن میپذیرند . و این اثررا به عنوان چیزی که مردم آن را تصنیف کرده اند مورد ملاحظه قرار میدهند ، مهم نیست که این آهنگ توسط یک موسیقیدان ساخته شده باشد یا یک انسان عامی یا روحانی یا آدم سیاسی و غیره ، اما مهم اینست که از طرف مردم پذیرفته شده باشد و نسل به نسل انتقال شده باشد. دراین نوع فولکولور بعضی وقت سازنده یا مصنف هم معلوم می باشد ولی خود را افشا نمی کند که شاید به دلایل سیاسی یا مذهبی وغیره باشد. طور مثال یک آهنگ فولکولور مشهور به زبان عربی که در کشور های سنی مذهب عربی شهرت و محبوبیت خاص دارد . در اصل ،سازنده یا مصنف آن معلوم است و مردم عادی آنکشورها شاید او را نشناسند ، او یک روحانی ترکی بوده بنام شیخ مصطفی، که متن شعری تصنیف آن یک پارچه مذهبی است .
تیرسو Tierso دانشمند فرانسوی در سال 1912 در دایره المعاف به نام Levignacen cyclopedia در این باره میگوید : این واقیعت است که ترانه های مردمی را نمیتوان به هیچ مصنف یا آهنگ سازی مشهوری مربوط دانست و به این معنا نیست که این ترانه ها را همه یک ملت به قسم دسته جمعی ساخته اند یا اینکه همه آهنگ ها خودبه خود به صورت ناگهانی به وجود آمده باشند ، بلکه حتما ً شخصی یا اشخاصی با استعداد که هرجامعه در هر مقطع زمانی با خود می پروراند خلق کرده اند که مردم هویت خود شانرا در آن باز می بینند .
Bela Bartok موسیقیدان و محقق کشور هنگری میگوید : هیچ مدرکی در دست نیست که دهقانان نغمه نساخته باشند . یعنی منطقی است که هر نسلی در هر زمانی برای خود هنرمندانی داشته اند.
در واقع با پیشرفت علوم و تجربه ، انواع هنر ها به تدریج از اشکال ابتدایی تکامل کرده و در اثر کشفیات باستان شناسی کافی است پی ببریم که هنر های نقاشی و مجسمه سازی ، رقص یا موسیقی در آن وقت تا چه اندازه ء بسیط بوده اما به مرور زمان تکامل کرده است. آلات ابتدایی ضرب و فلوت های سفالی که بیش از چهار سال قدامت دارند . در موزیم های دنیا موجود است ، به طور مثال تا امروز اشپلاق های سفالی که نوع از یک آله موسیقی ابتدایی است هنوز هم در بعضی از عید ها و مراسم نو روز و غیره در کشور ما برای اطفال در بازار عرضه میگردد.
نمی توان از موسیقیی که در آن روزگار بسیار دور وجود داشت چشم بپوشیم ،ا گرچه ابتدایی ترین نوتیشن در آن زمان های دور موجود نبود ولی انتقال سینه به سینه آهنگ های فولکولور با وجود اضافات و کاستی ها در ادوار مختلف ، مفکوره برای محققین میدهد . متاسفانه هنوز باستان شناسان در سراسر دنیا چیزی نوت شده یی برای موسیقی پیدا نکرده اند ، از جمله سر زمین ما که گهواره تمدن ها در طول تاریخ چند هزار ساله است فولکولور غنی هم دارد، حتا میتوانیم از آثار شعرا و تصاویر حک شده در آثار باستانی و غیره حد اقل تا دوهزار سال قبل را حدث بزنیم . از طرف دیگر از قرون متمادی به اینطرف نه تنها وجوه مشترک با موسیقی هند داریم که خود برای تحقیق کمک میکند بلکه این سرزمین از داشتن دوازه مقام و الفبای موسیقی هم برخوردار بود است .
از کتیبه های باستان شناسی در هندوستان بر میاید که از نقطه نظر مذهبی ریگو Rigo اولین بار تقریبا ً دو صد سال قبل از میلاد در دو سُر یا تون سروده شد که سرود آن از سُر های بلند بو د . بعد ها به قسم یک منظومه دارایی سه تون انکشاف کرد. بازهم „ سام ویدا „ در چار تون سروده شد که به اساس ارتفاع یا Pitch نزولی به ترتیب ذیل نام گذاری گردید:
الفبای قدیم موسیقی
1- پـــــــــــراتاما ، یا سُر اولی Pratoma .
2- دیوتیا ، یا سُر دومی Divitia .
3- تریتیا ، یا سُر سومی Tritia .
4- چتــــــــــــــــــوریا ، یا سُر چهارمی Chatoria .
نام های فوق به زبان سانسگرت در کتیبه های که بنام Rikprataisakhya یاد میشود و قدامت آن تا چهار هزار سال قبل از میلاد میرسد ذکر شده اند. تدریجا ً سُر ها یا تون ها ی زیاد تکامل یافت و سرودن „ سام ویدا „ درهفت سُر یا تون دریک سپتک آغاز گردید . سه سُر یا تون دیگر بعد ها به ترتیب ذیل نام گذاری گردید:
5- پنچاما ، سُر یا تون پنجمی Panchama .
6- سیسـتا ، سُر یا تون ششمی Systa .
7- ســــپتاما ، سُر یا تون هفتمی Septama .
همچنان انسان صداهای طیور و حیوانات را تقلید میکردند ، از امکان دور نیست که هفت تون یا سُر اساسی از نظر سرعت و ارتفاع یا Pitch خود با چندین صدا برابر شده اند که این موضوع دراین نظم باستانی به زبان سانسگرت به ترتیب ذیل ترجمه شده :
1- شاجده Shajada یا صدای طاوس در هنگام مســــــــتی ، یا „ سا“ که به S نشان داده میشود.
2- ریشابه Rishaba یا صدای مرغ چتکا ، „ نوع نام پرندهء در هندوستان“ معادل صدا „ری“ یا R.
3- گنداره Gandara یا صدای بز، معادل“ گه „ یا G .
4- مد یامه Madiama یا صدای مرغ ماهی خور بحری ،معادل „مه“ M .
5- پنچامه Panchama یا صدای فاخته در فصل گل ، معادل „ په „ یا P .
6- دیواته Diwata یا صدای قُر قر بقه در موسم بارانی ،معادل „ده „ D .
7- نشا ده Neshada یا صدای ترم فیل در گاه و بیگاه معادل „ نی „ N .
سُر های فوق به نام Shuda یا سُر های طبعی یا Natural tone یاد شده و در زبان سانسگرت به نام بلاول یاد میگردد. که الفبای امروزی هندی اختصار شده ء همین هفت نت فوق است تا برای خواندن و سرگم کردن آسان باشد.
چینایی ها هم سکیل باستانی خود را تحت شرایط مشابه به دست آورده اند ، و چنین در تاریخ ذکر شده که „ هوانگ تی „ که بنام امپراطور زرد یاد میشود در سال 21 قبل از میلاد برای یک نفر به نام „ لینگ لوم“ وظیفه داد که بالای اساسات و اصول موسیقی کار کند ، او با گوش دادن به صدای طبیعت به این کار موفق گردید هفت سُر موسیقی را نامگذاری کرد. که به خط یا اشارات چینایی است چون خوانده نمی توانم و از آن صرف نظر شده است.
کمپوز هر نوع آهنگ در شرق و به خصوص در هندوستان اساساً قسمی ساخته شده که از بالا ترین نُت یا سُر در سپتک شروع و به پایین ترین سُر می رسید . از همین جاست که سکیل هایی که این طور نظم نزولی دارند به نام مورچانه Morchana یاد میگردید که معنی لغوی آن افتادن یا بیحال شدن است ، در یک لوحه سفالی که نام هفت سُر را به قسم نظم صاعده از „ سا ، ری، گه ، مه ، په ، ده ، نی „ یا S R G M P D N در قرن نهم میلادی حک شده که در آرشیف ملی هندوستان در دهلی جدید موجود است .
سکیل یا مود باستانی یونانی ها Greek Lydian هم قسمیکه در مقاله قبلی تذکر داده شده است عینا ً مانند سکیل حک شده در هندوستان است .
برعلاوه سکیل های باستانی دیگر هم در هند موجود است که بعد ها به نام راگ ها نامگذاری شده اند و سپتک را درنظم نزولی طی میکردند مانند سکیل های باستانی یونان مانند „ دوریان ، فرایجیان ، مکسولیان ، لولیان ، لیدیان“ و غیره .
کدام شواهد تاریخی در مورد اینکه این نظم قدیمی چه وقت معکوس گردیده و سکیل های منظم صعودی امروزی به وجود آمده موجود نیست . موسیقدانان غرب عقیده دارند که این تغیر قدیمه را نوازنده گان کلیسای مسیح ایتالیا در قرن وسطی دراثر یک غلط فهمی مجهول تغیر داده اند ، این موضوع در کتاب، معرفی موسیقی ذریعه Ottokaralyi تذکر داده شده است .
در مورد چی گونه گی این تغیر در کتابی بنام H.A. Popleg چنین آمده است :
از طریق آلهء موسیقی نوازندگان، میلودی یا نغمه خود را بر سُر ها یا نت های پایین اساس گذاشتند زیرا که ازطریق آلهء موسیقی صاف تر وبلند تر به گوش میرسید ، درحالیکه قبلا ً آله ء موسیقی موجود نبود خواننده ها از سُر ها یا نت های بلند آهنگ را شروع میکردند و به طرف پایین می آمدند یعنی از „ سا „ پور به طرف „سا“ کهرچ یا سر نخستین یا تونیک .
قابل تذکر است که این نوع آهنگ های باستانی و کهن هنوز در بعضی از آهنگ های دسته جمعی نورستانی ها و قسمت های جنوب سر زمین ما موجود است و نسل به نسل انتقال گردیده است .
سکیل های باستانی به مرور زمان به سکیل های عصری یا امروزی یعنی راگ ها در هند و مقام ها از فارس تا آسیای مرکزی تعویض گردیده است . سرودهای که توسط قبایل و مردم مختلف اشتقاق گردیده اند در دنیا زیاد است ، مثلا ً یک تعدادمردم خانه بدوش و کوچی ، مانند جولا ها یا بافنده ها و غیره ، انواع سرود ها را انکشاف داده اند ، بعد ها علمای موسیقی بالای این سرود ها ی فولکولوریک کار کردند و قواعدی برآنها طرح نمودند. مانند راگ جوگ ، جوگیا وغیره .
بهاراتا Baharatta در اثر خود به نام Natga Sistra که گفته میشود در شروع دوره ء میلادی نوشته است از دو سکیل ذکر میکند که بنام „ سا - گراما „ و „ ما - گراما „ یاد میشود ، کلمه گراما قریه معنی میدهد . سکیل ها به ترتیب از سُر های „ پنچم „ P یا sol یا „ مدهم „ M یا Fa شروع می شدند ، همچنان یک سکیل دیگر بنام „ گا – گراما „ که از سُر یا نت „ گندار“ G یا Mi شروع می شد که توسط سارنگ دیوا Saarang Diva در کتابش به نام سنگیت رتناکارا Sangit Retnakara ذکر گردیده که این سکیل انکنون مفقود الاثر است.
در کشور های آسیای مرکزی ، ایران و افغانستان نیز سکیل های بنام شش یا دوازده مقام مروج بوده ، مخصوصا ً آهنگ های مردمی و فولکولور ما در همین مقام ها قابل تشخیص است. و دانشمندان وفلاسفه ما هم در آثار خود یاد آوری کرده اند.
انکشاف سکیل ها برای موسیقی غرب هم بر اساس سرود های قبیلوی بنا نهاده شده. یونانیان عادت داشتند که نام قبیله یی را که همان آهنگ مشخص را می سرودند در آخر سکیل که اشتقاق میگردید اضافه میکردند . مانند فرایجیان وغیره که قبلا ً تذکر داده شد است .
یا در هندوستان به مثال های دیگری بر میخوریم مانند „گجری جاتی „ که اولین بار توسط گجار ها یک قبیله یی خانه بدوش کوچی که شغل به چوپانی داشتند سروده شده است . آهنگ های فولکولور یک و آهنگ های باستانی در اثر انکشاف و پیشرفت در نظم راگ ها یا مود Modes به ترتیب و همزمان در شرق و غرب در قرون وسطی تکامل کردند . کدام تاریخ مشخص در مورد تکامل انواع راگ ها یا مقام ها در شرق موجود نیست . اما بخشی از راگها با بعضی از جزییات ، برای اولین بار شخصی بنام Briha –Desi در اثر خود به نام“ نتنگا“Natanga که در قرن نهم میلادی منظم گردیده ذکر کرده است . کلمه دیسی به معنی منطقوی است که در کتاب فوق اشاره به آهنگ های فولکولوریک است . این حقیقت را „سارنگ دیوا „ که به تعداد „264“ راگ را در کتاب خود بنام“ سنگیت رتناکارا „ ذکر میکند نشان میدهد که در حدود قرن سیزدهم میلادی پایه ها و اساسات راگ ها را بنا نهاده اند .
قدم بعدی تصنیف منطقی تر و محکمتری بوده که اساسی را به نام „ تات „ تکامل بخشیده است.
اما قبل از به وجود آمدن ن تات ها ، در قسمت شمال هند موسیقیدانان یک تقسیم بندی عنعنوی راگ ها را ایجاد کرده بودند که عبارت از شش راگ یا بنام راگ های مذکر یاد میگردید . به هر راگ مذکر ، پنج راگ ثانوی که قرابت آهنگی ، با شش راگ اساسی یا مذکر داشت تخصیص یافته بود که این راگ های ثانوی یا مونث بنام „ راگنی „ نامیده میشد . که مجموعه آنها 5x6 = 30 میشود . این راگ ها و راگنی دارایی فرزندانی بودند که بنام راگ های صغیر یاد میگردید و قرابت آهنگی با راگ و راگنی ها دارند . بدین ترتیب مجموعه آنها که در نوشته های گذشته هم ذکر گردیده 5x6+6x8=84 راگ میرسید.
شش راگ Male یا مذکر عبارت بودند از „ مالکونس ، شری ، بهیرو ، دیپک ، هندول ، میگه „ که شاخه های مونثی آن در کتاب „ از صدا تا آهنگ „ به نشر رسیده است است که در این نوشته از آن صرف و نظر شده است.
تسمیه شش راگ فوق و مذکر بودن و مونث بودنش که جنبه علمی نداشت بعد از سال 1936 بکلی عوض گردید . و یک تقسیمات یا صنف بندی منطقی تر را بهاخاندی به وجود آورد که تا حال پا برجاست و بنام „ تات „ های ده گانه یاد میشود .
Vishnu Narayan Bhatkhande ویشو نارایان بها تا کاندی یا خاندی که بین سال های 1860تا 1936 میزیست ، او از اهل بمبی یا مومبای بوده و مسلک اصلی اش حقوق بود ، به نسبت تمایل شدیدی که به موسیقی داشت در قسمت راگ ها وراگنی ها مطالعات زیادی نموده است و به استفاده از دانش حقوقی خویش ده“ تات „ را تقسیم و تصنیف نموده که در تحت آن ده تات تمام راگ های معمول و مشتقات شان دسته بندی گردیده است . قابل یاد آوریست که تقسیمات قبلی که به اصطلاح بنام راگ های مذکر و مونث و یا اطفال یا راگ های صغیر از آن یاد شده و مطابق سطح دانش همان زمان بوده از بین رفت چون اساس علمی نداشت .
بها تا خاندی با تواضعی که داشت ، خواهش کرد که سیستم تصنیف راگ های را که او به میان آورد بر پژوهش وتحقیق زیاد تر ضرورت دارد . اما تا فعلا ً کسی نتوانست که در آن کمی و زیادی به وجود بیاور. برعکس کاری را که او انجام داد مورد همه موسیقیدانان هندوستان قرار گرفت و کدام تغیری مهمی بر آن نه آوردند. همچنان اختلافات جزیی که بعضی وقت در تسمیه راگ بین موسیقیدانان به وجود می آمد کاملا ً یا قسماً از بین رفت.
در گرامر موسیقی هندوستان مروج است که سُر های „ پنچم یا پــه ، „ sol و سُر „ سا یا Do“ را فاقد نیم سُری میدانند یا به اصطلاح فاقد نیم سُری اند . به این اساس از جمله دوازده سُر در یک سپتک یا octave ، پنج سُر „تیور „ یا ثقیل و پنج سُر دیگر „ کومل „ یا خفیف و دو سُر یا نُت مستقل اند .در حالیکه در موسیقی غرب اینطور نیست .
به همین اساس بهاتاخاندی از ترکیب پنج سُر خفیف یا کومل و دو سُر مستقل „ سا و په „ به ترتیب „ سا ، را ، گا ، ما ، په ، دها ، نا „ تات بهروین یا بیروی و همچنان از ترکیب پنج سُر ثقیل یا تیور و دو سُر مستقل „ سا و په „ به ترتیب ، تات کلیان را معرفی نمود . „ سا ، ری ، گی ، می ، په ، دهی ، نی „.
در سیستم نوت نویسی به زبان اردو یا فارسی در هندوستان معمول بود که سُر های تیور یا ثقیل را به حرف „ ی „ و سُر های کومل یا خفیف را به حرف „ الف „ نوشته یا ختم میکردند. اما امروز الفبای موسیقی را به حروف انگلیسی نوشته می کنند مانند „S-R-G-M-P-D-N-S“ که اگر پایین نت یا سُر ،علامه دش „-“ رسم شود علامه کومل یا خفیف است و تنها و به صورت استثی بالای سُر مدهم شُده یا M خطک عمود رسم می شود که دلیل آن در مقالات آینده تذکر داده خواهد شد و این روش نوت نویسی از استاد روشنکر است .
به همین ترتیب از ترکیب دو تات اساسی فوق هشت راگ دیگری که مستقل تر بودند به حیث تات ها نام گذاری و شناخته شد .که عبارت اند از „تات کافی ، تات بهرو ، تات بلاول ، تات آساوری ، تات کهماچ ،تات پوربی ، تات تودی ،تات ماروه „.
بعد از تصنیف تات ها توسط بهاتاکاندی ، تمام راگ ها باید به یکی از تات های فوق ارتباط داشته باشد یعنی راگ های که با یکی از تات های فوق قرابت آهنگی داشته باشد به نام همان تات یاد می شود. مثلا ، راگ مالکونس از تا ت بهروین و راگ هندول از تات کلیان یا راگ درباری از تات آساوری یا راگ بهار از تات کافی ، راگ گن کلی از تات بهرو غیره غیره .....


ادامه دارد ........
نوشته آینده در مورد راگ ها تا ت ها و تال ها خواهد بود اما میخواهم بدانم که آیا جوانان ما در هر جایی هستند به این نوشته ها دلچسپی دارند استفاده کر ده میتوانند یا خیر؟ اگر نباشد ضرورتی به ادامه این سریال نخواهد بود.