رسیدن:  نشر : 12.03.2014  ؛ نشر : 13.03.2014 

کاوه آهنگ

به جواب خانم زرغونه عبیدی

 

دوست نهایت ارجمند، خانم زرغونه عبیدی،

نخست نهایت سپاس از این که نوشنه گک مرا با دقت خواندید و نظر تان را بیان کردید. همین که حتی چهار سطر آن نوشته گک به نظر شما خواندنی و به درد بخور آمد، برای من مایه ی رضایت است. تنها با یک بخش در یک جمله از نوشته ی شما زیاد موافق نیستم، آنجا که می نویسید: "بیایید بدون بازی با کلمات مروج و با راه حل های عملی با هم صحبت نماییم."

تقریباً تمام نوشته های ناچیز من در سایت آسمایی موجود اند و خوشحال می شوم اگر شما یا عزیز دیگری حتی در یک مورد نیز "بازی با کلمات مروج" را نشانم بدهید تا در آینده بیشتر متوجه باشم زیرا هنگام مطرح کردن نظر مشخص، بازی با کلمات کردن، "خاک انداختن در چشم مردم" معنی می دهد. در همین نوشته گک نیز صاف و پوست کنده نظرم را خلاف جریان معمول مقالات هشت مارچ بیان کرده ام. و اما بعد:

شما در بخش اخیر نوشته ی تان چنین می نویسید: "محترم آقای کاوه جان شفق آهنگ! از قرار معلوم شما مردی استید با بیان برهنه، بیایید بدون بازی با کلمات مروج و با راه حل های عملی با هم صحبت نماییم. بدون بحث های روشنتر از جانب شما این تحلیل میتواند تبر تعدادی از مردان را دسته بدهد. با عرض سوال "چگونه" و جواب بدرد بخور شما..."

خانم عبیدی گرامی، به نظر من، من در آن نوشته گک کوتاه کوشش کرده ام برخورد مردان را در رابطه با "زن" و برخورد زنان را در رابطه با زن به صورت جداگانه مورد بحث قرار بدهم. حالا آن مرد یا خانمی که منطق بسیار ساده و عام فهم را در آن نوشته نمی خواهد بفهمد و در پی دسته کردن تبر هایش است، خُب، من مسئولیت ایشان را ندارم و برای شان سلامتی روانی می خواهم تا تبر های شان را دور بیندازند و به قول کانت، پدر عصر روشنگری "از خِرَدِ خویش استفاده کنند" زیرا در آن نوشته گک، هیچ کوچه پسکوچه یی وجود ندارد که خواننده آن را اشتباه درک کند.  حرف معروفیست که می گوید: "آنکه در خواب است، می توان به ساده گی بیدارش کرد اما آنکه خود را در خواب زده است، بیدار کردنش محال است."

در رابطه با سوال شما که راه های عملی چگونه می تواند باشد، به عرض می رسانم که ما انسانها هر کدام نظر به تجربه و شناخت مان از مسایل می توانیم گامهای عملی برداریم. ار چند در همان نوشته تحت عنوان "هشت مارچ تجلیل از زن یا اهانت بر زن" حیلی هم روشن نظرم را در این رابطه بیان کرده ام اما به احترامِ خانم عبیدی گرامی یک بار دیگر نظرم را ابراز می دارم. 

ببینید خانم عبیدی گرامی، تحولات فکری، پدیده های نیستند که امروز پیشنهاد کنیم و فردا داخل سیستم فکری جامعه گردند و عملی شوند. چندین نسل به کار است تا آهسته آهسته شرایط عملی آن آماده گردد. در اروپا با اینهمه پیشرفت در هر ساحه، تازه ترین خبر تحقیقی را که به تاریخ پنجم مارچ سال جاری خواندم، با این عنوان بود: "خشونت در برابر زنان در اتحادیه ی اروپایی به صورت گسترده وجود دارد" و بعد در متن آمده است که: "در هر سه زن در اروپا یکی از آنها مورد خشونت به انواع مختلف قرار می گیرد ولی اکثریت مطلق نظر به دلایل مختلف صدای شان را بلند نمی کنند." مضمون طبعاً که به زبان آلمانی است، من آن را کاپی کرده ام و اگر مایل باشید، می توانم برای تان بفرستم. مقصد این نیست که چون در اروپا هنوز چنین وضعیتی حاکم است، پس ما نیز دست زیر الاشه بنشینیم و کاری نکنیم. نه، مقصد این است که این تحول یقیناً با پیشنهاد های ما از امروز به فردا امکان پذیر نیست اما ما می توانیم آگاهانه آغازگر یک تحول فکری باشیم. مردسالاری فرهنگ است و همه می دانیم که فرهنگ را ارزشهای نهادینه شده در ذهنیت انسان ها تشکیل می دهند و تا زمانی که ما این فرهنگ را از ذهنیت خود دور نکنیم، آب از آب تکان نخواهد خورد. در جامعه ی ما مثلاً برای طفل پنج شش ساله که پسر است و  گریه می کند، می گویند: "بچیم تو یک مرد هستی، مثل زنها گریه نکن!" یا مثلاً طفلک می ترسد و نمی تواند تا اتاق دیگر تنها برود، برایش می گوییم: "تو یک مرد هستی، زن خو نیستی که می ترسی!" و جالبتر این که این حرفهای بی اساس را در حضور مادر و خواهرش برایش می گوییم و اعتراضی هم بلند نمی شود. و ده ها مثال دیگر. خُب، وقتی ما خود ذهن انسان را از طفولیت برای پذیرش برتر بودن مرد نسبت به زن آماده می سازیم، طبیعی است که با چند مقاله و شعر در هشت مارچ نمی توانیم فرهنگ نهادینه شده در اذهان مان را تغییر بدهیم. قصد من نیز از بیان این که با هشت مارچ یا بهتر بگویم احساسات هشت مارچی مخالفم، همین است که زن، حقوق زن و احترام برای زن چرا باید تنها در هشت مارچ در محدوده ی چند مقاله و شعر رنگ بگیرد و بعد نیز در همان محدوده مدفون گردد تا تولدی دیگر در هشت مارچ دیگر؟! در حالیکه حد اقل آگاهان ما با اندکی اندیشیدن می توانند حد اقل در محیط زنده گی خود آغاز کنند و مثلاً آگاهانه متوجه باشند که اصطلاحات فرهنگ مردسالاری در ذهنیت اطفال شان نفوذ نکند تا جد اقل بخشی از نسل آینده قربانیی ذهنیت مطلق گرا و پیش داور در رابطه با جنسیت نباشد. یکی از راه های عملی به نظر من می تواند همین باشد که اینجا نیز بیان کردم. 

با حرمت فراوان!

***

پیوندهای مرتبط با موضوع:

- اسماعیل درمان: آنگاه که نقاب ها بر افتند

- زرغونه عبیدی: یک سووال از آقای کاوه شفق آهنگ

- کاوه شفق آهنگ: هشتم مارچ- تجلیل از زن یا اهانت بر زن؟

- صفحه ی ویژه ی آسمایی به مناسبت ۸ مارچ

 

بحث روی موضوع در کانون مباحثاتی آسمایی در فیسبوک

بحث روی موضوع در کانون هماهنگی زنان در فیسبوک