رسیدن: 04.10.2012 ؛ نشر : 07.10.2012

شیما غفوری



اهدا به زنان خاموش میهنم


پیدای ناپیدا


آهی را گفتم که فریادی به رنگ ساز شو

عقده را گفتم که همت کرده روزی باز شو


آه گفتا: بهر تقریرم فنونی لازم است

عقده گفتا: شاه رشته در میان از من گم است


در روان دردمندان عـقده و آه خـفته اند

لیک با تار جبار بی زبانی بسته اند


آه از خود آگهی فریاد موزون میشود

عقده از کاویدن جانش جیحون میشود


شِکوَه درد بی صدا را معانی میکند

ناله بُعد عقده ها را نشانی میکند


درد که احساس است، غوغا نیست،چو ن گویا نشد

عقده مکنون است، پیدا نیست، گر او وا نشد



ماربورگ – جرمنی