رسیدن به آسمایی:01.2008 .28؛ تاریخ نشر در آسمایی :01.2008 .28

عبدالواحد رفیعی – هرات

اندرباب گشت و گذارمقامات

و

انسداد سرکها درکابل

 

اینروزها تردد وزرا ومقامات عالیه دولتی به بحث وجنجالی درمحافل گوناگون دوست ودشمن مبدل شده به این علت که دراثرازدحام شهرکابل حرکت کاروان مقامات دولتی به یک سلسله مشکلات روبه رو است ، ازیک طرف این عزیزان مقامات باید به ملاقاتها وکنفرانس های شان برسند ،ازطرفی ازدحام شهرباعث کندی درسرعت وسایط اینان شده است که معمولا وضرورتا به بالای 140 حرکت میکنند وبه این دلیل نیروهای امنیتی مجبورند سرگهای شهروکوچه های منتهی به آنرا برای عبورومرورکاروان مقامات برروی مردم مسدود کنند ، مثلا برای رفتن رئیس جمهور ازارگ به میدان هوایی سرگ مسیرمیدان هوایی به ارگ ریاست جمهوری نصف روز بسته است ، یا برای رفتن یک وزیرازوزارت به پارلمان برای جواب به استجواب وکلا یا خدا ی ناخواسته برای دفاع دربرابرافتضاح استیضاح ،تمام مدتی را تا وزیربروند وجوابشان را بدهند وبرگردند سرگ مربوطه برای تردد عموم بسته است ، دراین مسئله آنچه مهم است ومایه کدورت خاطرمقامات ومایه ی نگرانی میباشد ، نق نق بعضی ازهمشهریان عزیزاست نه انسداد راه ها ......وبدتراینکه دربسا مواردی ، ملت گستاخی کرده اقدام به نق زدن میکنند وازطریق تلویزون هرکس یک چیزی میگویند که به مذاق مقامات خوش نیامده ومایه کدورت خاطروزرای محترم میگردد ، ازهمه بدتراینکه رسانه های دوست ودشمن آنرا کلان کرده درجهت تخریب تبلیغات میکنند...

بنده ازسالها بود که انتظارمیکشیدم دیگران راه حلی برای این مشکل یا به قول وزرای گرامی "پرابلم" پیدا کنند ، اما کسی راه حلی پیدا نکرد که به درد دنیا وآخرت بخورد ، به ناچارخودم دست به کارشده فکرهایم را جمع کرده وبرای حل این مشکل مدتی را به چورت شدم ، این چرت عمیق ونابهنگام موثر افتاده به یک نتایجی رسیده ام که اگرعملی گردد ممکن مفید افتد . این نتایج به شرح زیرخدمت ارائه میگردد .البته درحین چرت زدن توجه بنده بیشتربراین بوده است که هم سیخ را مدنظرداشته باشم وهم کباب را، به قول معروف ؛ نه سیخ بسوزد نه کباب .

راه حل اول که به نظرم رسیده است وبعضی ازکارشناسان نیزنمیدانم چگونه چرت مرا خوانده وازطریق رسانه ها به آن اشاره کرده است ، استفاده ازهلی کوبتربرای گشت و گذارمقامات است . این روش بسیار راه حل خوب است ولی درعین حال مشکلاتی نیزدارد .مشکل اول اینکه درکنفرانس بن برای این منظورطرحی پیش بینی نشده است ، دوم اینکه خرید این همه هلیکوبتر برای کشورهای دوست وکمک کننده مشکل خواهد بود ، مشکل سوم اینکه چنانچه به ازای هرکروزین موجود یک هلیکوتردرنظربگیریم ، آسمان کابل برای پرواز این تعداد هلیکوبترتنگی میکند . مثلاتصورکنید که هرروزصبح ازخانه یک وزیریک هلیکوبترلوکس آخرین سیستم با شش هلیکوبترنظامی اسکورتی پروازکند وبه وزارت خانه مربوطه فرود آید ، هم چنین ازخانه هرمعاون یک هلیکوبتربا 3 هلیکوبتراسکورتی وهررئیس یک هلیوپنربا دوهلیکوبتراسکورتی وهمینطوربگیروبرو.... درچنین وضعی ترافیک هوایی شهرسنگین میشود واما ازحق نگذریم فضای شهرمنظره بسیارزیبایی پیدا میکند درست مثل مزرعه ای میشود که مورد هجورم ملخ واقع شده باشد .....

ولی این طرح خوبیهایی هم دارد .... اول اینکه شهربسیارقشنگ وزیبا میشود ، شما تصورکنید که دریک آن چندین هلیوکوبتربه پروازدرآید شهرچقدرقشنگ میشود ؟ همانطورکه گفتم به مزرعه ی تبدیل میشود که مورد هجوم ملخ قرار گرفته باشد ، وجالب اینکه دراینصورت شهریک نوع جاذبه توریستی نیزپیدا خواهد کرد ومطمئنم که مردم ازگوشه وکنارجهان برای تماشای پرواز هلیکوبترهای مقامات دولتی افغانستان درفضای شهرکابل به کشورهجوم خواهند آورد ...

راه حل دوم خودش به دوراه حل ممکن تقسیم میشود ،راه حل اول این است که دولت تمام وزارت خانه ها، پارلمان وادارات دولتی و....را .... به بیرون ازشهرمنتقل کند وملت درشهربماند ،راه دوم اینکه دولت درشهربماند وملت داروندارشان را بارکرده ازشهرکوچ کنند . ازاین دوراه حل ، راه حل اول ، به این علت که هروزارت چند ین تریلی اسباب و وسایل دارد حمل ونقل آن هزینه بردار است وازنظراقتصادی مقرون به صرفه نبوده وممکن نیست ، وازنظرهزینه نیز ممکن دربودجه وزارت خانه ها چنین مورد ی پیش بینی نشده باشد ... ومسلم است که وزیرمربوطه نمیتواند ازجیب خود هزینه کوچ کشی را بپردازد ...بنا براین بهتراست که مردم به قول معروف جل وپوستک شان را جمع کرده به بیرون ازشهرمنتقل شوند .. چون انتقال یک خانه با چندتا کمبل وتوشک ، آنهم درصورتی که باشد ، آسان تراست ازانتقال یک وزارت خانه با آنهمه اسباب ووسایل. دراین صورت شهربه قول معروف گل وگلزارمیشود نه دولت مزاحم ملت میشود ونه ملت هرروز موی دماغ دولت میشود ،ومهمتراینکه ازنق زدن هم خبری نیست ، ملت میفهمد وکارش و دولت میفهمد وکارش . همچنین ازآنجا که انتخابات پارلمانی وریاست جمهوری تمام شده است وانتخابات آینده هم معلوم نیست که برگزاربشود یانشود ، لذا وجود ملت درکناردولت چندان مفیدیت هم ندارد ، چه بهترکه ازکناردولت دور باشد ، چنانچه ازقدیم گفته اند ؛ دوری ودوستی وخوشبختانه این روش قبلا درساحه شیرپورعملی شده ونتایج قابل قبولی هم داده است که ازاین تجربه میتوان به عنوان یک تجربه موفق یاد کرده بهره گرفت ، ولی مشکلی که دراجرای این راه حل وجود دارد نبود جا دربیرون ازشهر برای اسکان این همه مردم است ، چرا که اکثرزمینهای قابل سکونت اطراف شهرهای بزرگ خصوصا کابل قبلا توسط دولت مردان سابق ولاحق بنا به سهم ارث تصاحب گردیده وشهرک هایی عصری درآن ساحات درحال احداث است . که متاسفانه بنا برنظریه آن مقام گرامی درمورد ساکنان اصلی ساحه شیرپور ملت شریف کابل شایستگی اسکان در این شهرک هارا ندارد ، چنانچه آن مقام گرامی درمورد تخلیه شیرپورنظریه ی داده وگفته بود ؛ " ما به این علت این ساحه را گرفتیم که ساکنان قبلی آن قادرنبودند درآن تعمیرات بلند منزل وعصری بسازند" بنابراین ، این تئوری ونظریه را میتوان دردیگرابعاد زندگی مردم نیزعمومیت داد ، مثلا نتیجه بگیریم که ملتی که نان شبش را ندارد ونمیتوانند مثل وزرای دولت شان نان بخورند ولباس بپوشند ، ونمیتوانند مثل وکلای شان کش وفرش داشته باشند ، شایستگی سکونت درهمسایگی که چه عرض کنم ، حتی ساحه دید دولت مردان را ندارند ، همان بهترکه بمیرند .....ازاین نظر این را ه حل یعنی انتقال مردم ازشهرچندان عملی نیست .

 

روش سوم واصلی که به نظراینجانب به عنوان کارشناس روشهای محیرالعقول ، تنها راه حل ممکن تشخیص شده است وشخصا طرفداراین روش میباشم تبدیل شهر به دوطبقه است . بنده به این راه حل "روش زیرزمینی" نام گذاشته ام . خوشبختانه این روش سابقه تاریخی درکشورهای مختلف دارد که برای ازبین بردن ازدحام همیشه به کاررفته است ، همچنین روشی است برای قطع نق زدن ، ودولت های که ازنق زدن حالشان بهم میخورد ، همیشه ازاین روش استفاده کرده ومیکنند . این روش دررژیم های گوناگون ودرمقاطع مختلف تاریخ سیاسی کشورهای جهان ازجمله درکشورخودما استفاده شده است ." روش زیرزمینی" به این صورت است که دولت قبول زحمت نموده ، درزیرشهریک طبقه زیرزمینی بزنند ، وملت رادسته جمعی به زیرزمین منتقل کنند ، دراین صورت هم ملت راحت میشود وهم دولت درنبود ملت یک نفس راحتی میکشند وسرفرصت هرکاری که دارند انجام میدهد ، وبا تمام سرعت میتوانند درسرگهای شهربا موترهای تیزرفتارشان گردش کنند بدون اینکه کدام پیاده ای باعث کاستن ازسرعت موترشان شود . دراینصورت نه سه چرخه وریگشایی است که خودش را بیاندازد زیرموترونه پیاده وبایکسلی است که خدای نکرده زیرتایر موتروزیرصاحب برود ...وبهترین ساحه برای این منظورساحه پل چرخی .....میباشد ........

اینها چیزهایی بود که به ذهن ناقص اینجانب رسید اگرشما راه حل دیگری دارید خیلی خوشحال میشوم که به من بگویید . و سلام