کمباور کابلی     

مانند وزيران وطن ، بی هنرم کن

آزرده ام ای چرخ تو آزرده ترم کن
بد نام تر از «بوش» به هر بوم وبرم کن !

« پنجاب » چو دستور فرستد، شرفم کو
باشد چو « مشرف» پدرم، بی پدرم کن!

کشور چو شده مرکز جاسوسی عالم
خيراست، تو«ديش واشر» ملک دگرم کن !

تا مفت شود قصه آبادی ميهن
چون دولت کرزی همه جا کور وکرم کن

در کشور من عقل به يک سکه نيرزد ،
خواهی به وزارت برسم، کره خرم کن!

گر رشوه گرفتم به ولسوالی مرغاب
بردارمرا والی شهر کنرم کن

فارسی شکر است، نام (دری) را نه پسندم
«ظاهر۱ » که «دری» گفته ،غلاف ذ... کن!

«مرتد» نشدم گر به عدا لتگه سياف
اعدام به دستور امير قطرم کن

شورای وطن جای « سياه سر» نبود، هان!
گر گرگ بيابان نشدم ، گربه نرم کن!

خواهی که زيانی نرسد ، خواب خوشم را
مانند وکيلان وطن ، بی هنرم کن!
_________________________________________

(۱) : منظور قانون اساسی دوره ظاهر شاه است