کاکه تیغون

 

چرا مایکل جکسون زن افغان نگرفته است

این روزها، بی بی سی مصاحبه یی با جرمین جکسون، آواز خوان سیاه پوست امریکایی  و برادر مایکل جکسون، نشر نموده که برای ما حاوی چند گپ مهم است :

- جرمین جکسون زن افغان دارد.
بعد از انحطاط موسیقی در امارت طالبان، به نظر می رسد که پیشرفت زن های افغان در عرصه موسیقی، چشمگیر تر از مردهای افغان باشد. آن روزهای که ما زیر  بیرق ظاهرشاهی به سر می بردیم، وصلت هر دختر افغان با یک غیر افغان، منجرمی شد به سلب تابعیت آن دختر. امروز ظاهرا ً چنین معلوم می شود که ازدواج دختر های افغان با سیاه پوستان و آواز خوانان، آنقدر عادی ومعمولی شده که هیچ افغانی ، در هیچ جا، به رسم مخالفت با آن، حتی دست به تظاهرات و آتش زدن پرچم سیاه پوستان نمی زند. این یعنی جادوی موسیقی.
موسیقی پیوند دهندۀ قوم ها، ملت ها و رنگ هاست؛ و شاید اگر ملا محمدعمر نیز موسیقی را منع نمی کرد، امروز به جای دختر بن لادن، دختر بوش را گرفته می بود.
یکی از عادات مردانه که در افغانستان هنوز رنگ و رونق دارد، سنت " بَدگرفتن " و " بَد دادن " است. به منظور آشتی دادن خانواده هاو مهمتر از آن، قوم ها، دختر می دهند و می گیرند که این رسم را " آلِش بَدَل" و آن دختر معاوضه شده در مقابل مصالحه را " بَد" می گویند. برای آشتی میان افغانستان و امریکا، اصل ِ آلش بدل و مصالحۀ بین المللی مراعات نشده است؛ وقتی مایکل جکسون برای برادر خود، دختر افغان را به بد می گیرد باید در مقابل، خواهر خود، جنت جکسون را به بد بدهد.
( تبصرهء آسمايی: چنان به نظر می رسد که کاکه تيغون  به  خواهر مايکل جکسن چشم دوخته است )

- " حالا تصور می کنم که یک انسان کامل هستم ."

این را جرمین جکسون در مصاحبه خود گفته است . جالب است ؛ ما انتظار کامل بودن حتی خود مایکل جکسون را نداشتیم چه رسد به کامل بودن برادرش.
از انسان کامل ِ ابن عربی تا انسان کامل جکسونی ، چه چیز هايی را که ما مردم تجربه نکردیم . حتا امارت اسلامی انسان ناکاملی مثل ملا محمد عمر را نیزبا چشم چَپ دیدیم که سرانجام، شاهد مقصود با رنگ دیگر و از مکانی دیگر در آغوش آمد.
کامل بودنی که مایکل جکسون با جراحی پلاستیک در جستجویش بود، با ازدواج با دختر افغان برای برادرش میسر شد و این خود با زبان ِ حال می گوید ، این مرد است که  " نیمۀ دیگر " است نه زن. به عبارت دیگر، این مرد است که باید کامل شود نه زن.

- جرمین جکسون درسال 1989 مسلمان شده است.

این سال برابر است با سال خروج عساکر شوروی آن وقت از افغانستان. بعد از آن همه مبارزات، جالب می بود که می شنیدیم مثلا ً گورباچوف، یلتسین یا پوتین مسلمان شده اند. ولی چنین واقع نشده ؛ ابتکار عمل باز هم به دست ما نیست. این بار به دست امریکا است: یکی از شهروندان آن که به موسیقی روی آورده بود، به اسلام روی آورده است.
اصلا ً در غرب، از مقام مستی بوش تا سرزمین سایه های بوش، در پهلوی مبارزه با کشور ها و گروه های تروریست اسلامی - با تروریستان غیر اسلامی مبازره صورت نمی گیرد ــ نوعی مغازله با جهان اسلام نیز وجود دارد.
این مغازله در رعایت ظواهر امور خلاصه شده و از معده به قلب نمی رسد و از همین سبب بحران آفرین است که امروزی ترین آن را میتوان " بحران اسلامی ارزش ها " نام داد : غربی که به اقتصاد و فرهنگ خود غَرّه است ، برای مرد مسلمان بنگلادیشی جایزۀ اقتصادی نوبل اعطا می کند و برای ترک مسلمان ، جایزۀ نوبل ادبیات .
ولی ما در کجا قرار داریم ؟
مهم نیست. شاید منتظر هستیم که در لابلای کمک های سال 2007 امریکا، قرائت جدید از دین خویش را نیز از آن ها دریافت کنیم. بعد فکر کنیم که عیدمحمد، آواز خوان سی و پنج سالۀ افغان را که دو روز پیش از نشر مصاحبۀ جکسون، در ولایت پکتیا کشته ایم ، اول باید با جرمین جکسن معاوضه می کردیم و بعد زن افغان او را عوض خودش می کشتیم.

***

به جواب پرسشی که در عنوان مطرح شده باید گفت که صايب نظران و صاحب خبران به این نظر هستند ، مایکل جکسون که برای برادرخود زن افغان گرفته ، می خواهد ببیند، آخر ِ کار برادرش به کجا می کشد تا بعدا ً برای خودش تصمیم بگیرد.
او نیک آگاه است که نتیجه چنین عملی را نمی توان با جراحی پلاستیک اصلاح کرد.

11 فبروری ،2007 ، هامبورگ