احسان الله سلام

اصلاحات سوراخی

 

روزی برای انجام دادن کاری به یکی از اداره های دولتی رفته بودم. وقتی وارد اداره شدم، دیدم که تمام کارمندان مشغول سوراخ کردن استند: یکی جیبش را سوراخ می کند؛ دیگری روک میزش را؛ سومی الماری های دفتررا؛ چهارمی تلی بوتش را و پیادۀ دفتر تفدانیش را.

پیش از آن که درخواستیم را سر میز مدیر بگذارم، از یک مامور پرسیدم:

ـ برادر، چرا همه جا را سوراخ می کنید؟

مامورگفت:

ـ سوراخ های چشمت کارنمی کنند، نمی بینی که ما مشغول اصلاحات اداری استیم؟

از این پیش آمد مامور خوشم نیامد، دوباره پرسیدم:

ـ آقای سوراخیار، این سوراخ ها درد کی را دوا می کند؟

مامور با لبخند ی که یک درجه پایین تر از دشنام بود، برایم  گفت:

ـ از دهن تو بوی کباب می آید؛ تا هنوز به اهمیت سوراخ ها پی نبرده ای؛ معلوم می شود که سوراخ دعا را هم گم کرده ای؛ شکر کن که به ادارۀ ما آمدی و با سوراخ های خورد رو به رو شدی؛ هر قدر بالاتر بروی، سوراخ هایی را می بینی که صد برابر سوراخ تفدانی بابه کریم است. می دانی، اگر این سوراخ ها نباشند، دفتر ما از فساد لبریزمی شود. فایدۀ سوراخ ها در این است که از بالا می ریزیم، از پایین برمی داریم. خدای نخواسته اگر سارنوال بی سوراخ و یا تفتیش سوراخ نشناسی برای پیدا کردن فساد اداری به دفترما بیاید، دهنش مثل جیب بنده خالی می ماند.

دیدم که منطق مامور زور است، برایش گفتم:

ـ به امید پیروزی اصلاحات سوراخی تان، لطفاً همین درخواست مرا نیز سوراخ کنید!

پایان

***

برگشت به صفحهء اختصاصی آثار احسان الله سلام